پژوهش مدرسه علمیه عصمتیه سمنان


 
  حیات برزخی در قرآن ...

چرایی حیات برزخی در قرآن

روح انسان بعد از مرگ به عالمی به نام برزخ می‌رود. عالم برزخ را «عالم مثال» يا «عالم خيال» نيز می‌گويند. در عالم برزخ، ماده نيست بلکه صورت محض است.

تاریخ : دوشنبه 1397/01/27

 

صورت مثالی ما در خواب حرکت می‌کند و اعمالی را انجام می‌دهد، بدون اين که بدن حرکتی کند. اين صورت مثالی چيزی در کنار بدن و در کنار روح نيست، بلکه بدن و صورت مثالی و روح، با يکديگر، اتحاد دارند و در واقع سه مرحله از واقعيت انسان هستند.
انسان در موقع خوابيدن، علاقه‌اش از بدن کم می‌شود. مرگ هم که برادر خواب است به معنای قطع علاقه روح از بدن است، بنابراين طبق استدلال اتعقلانی و نيز آيات و روايات صريح و فراوان، روح پس از مرگ زنده است و به نعمت‌ها يا عذاب‌های الهی مشغول می شود.
عالم برزخ مابین دنیا و آخرت است
حجتالاسلام قهرمان احمدی، امام جمعه هریس در گفت‌‌وگو با ایکنا اظهار کرد: عالم برزخ حائل بین دو شئ یعنى مابین دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا روز بعثت است پس كسى كه مى میرد داخل برزخ مى شود كه واسطه و حائل بین دنیا و آخرت است و از دیدگاه اسلام، مرگ نابودی انسان نیست، بلکه سفری از جهان طبیعت به عالمی دیگر است.
وی با استناد به آیه ۷ سوره ابراهیم خاطرنشان کرد: در این آیه می خوانیم: خداوند كسانى را كه ایمان آوردند به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان استوار مى دارد هم در این جهان و هم سراى دیگر(در عالم برزخ و سراى آخرت)

حجت‌الاسلام احمدی ادامه داد: خداوند، پس از مرگ مؤمنان، ارواح آنان را در بدنی ـ همانند بدن دنیوی آنان ـ قرار می‏ دهد؛ به‏ گونه ‏ای که سایر مردگانی که در دنیا با او آشنا بوده‌اند، در برزخ نیز او را باز می‏ شناسند. مؤمنان در برزخ، با بدن خود، از تمتّعاتی هم‏چون خوردن و آشامیدن برخودارند. 
امام جمعه شهرستان هریس یادآور شد: در برزخ به شیعیانی که پیش از آموختن کامل قرآن بمیرند، قرآن آموخته می‏ شود تا بر درجات آنان در بهشت افزوده شود.
وی با اشاره فرموده سیدالساجدین امام زین العابدین(ع) افزود: امام زین العابدین(ع) می فرمایند: آن برزخ همان گور است و آنان در گور، زندگى تنگ و سختى دارند . به خدا سوگند كه گور، يا باغى از باغهاى بهشت است، و يا گودالى از گودالهاى دوزخ.
حجت‌الاسلام احمدی از پرسش سئوال پس از مرگ گفت و تاکید کرد: پس از مرگ، انسان‏ها مورد سئوال قرار می‏ گیرند و از آنان درباره اعتقادشان مانند توحید، نبوت و ولایت سؤال می‏‌شود. مؤمنانی که به‏ خوبی از عهده پاسخ بر می ‏آیند، مشمول رحمت الهی می ‏شوند و کسانی که از پاسخ درست در می مانند، دچار عذاب می‏ شوند. از برخی روایات بر می ‏آید که این سؤال که به سئوال قبر معروف است به مؤمنان خالص و کافران محض اختصاص دارد و حسابرسی کسانی که در میان این دو گروه قرار دارند، به قیامت موکول می‏ شود.
درجه حیات، بعد از مردن از پیش از مردن کامل تر و بالاتر است
حجت‌الاسلام مهدی منصوری، امام جمعه شربیان در گفت‌ و گو با ایکنا اظهار کرد: درجه حیات، بعد از مردن از پیش از مردن کامل تر و بالاتر است. همان طور که انسان در حال خواب از درجه درک و احساس ضعیفی برخوردار است، حالتی نیمه زنده و نیمه مرده دارد و هنگام بیداری آن حیات کامل تر می شود، همچنین حالت حیات انسان در دنیا نسبت به حیات برزخی درجه‌ای ضعیف‌تر است و با انتقال انسان به عالم برزخ کامل تر می گردد و اهل برزخ، از ثواب اعمال نیک بازماندگانشان بهره‏ مند می ‏شوند.
وی با استناد به آیه ۳ سوره فرقان خاطرنشان کرد: در این آیه می خوانیم: او خدایى است كه آب دو دریا را بهم آمیخت دو دریایى كه آب یكى از آن دو شیرین و گوارا است و آب دیگرى شور و تلخ و میان این دو آب فاصله و حائلى قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند و به هم نیامیزند.
 حجت‌الاسلام منصوری ادامه داد: تأسیس مؤسسات خیریه که سودش برای خلق خدا جریان دارد و باقی می ماند و یا صدقات غیر جاریه که یک عمل زودگذر است، اگر به این قصد صورت گیرد که اجر و پاداشش برای پدر و یا مادر و یا دوست و یا معلم و یا هر کس دیگر که از دنیا رفته، بوده باشد، مانند هدیه ای برای رفتگان محسوب می شود و موجب سرور و شادمانی آنها می شود و همچنین است دعا و طلب مغفرت و حج و طواف و زیارت به نیابت از آنها. ممکن است فرزندانی در زمان حیات پدر و مادر خدای ناخواسته آنها را ناراضی کرده باشند ولی بعد از درگذشت آنها طوری عمل کنند که رضایت آنها را به دست آورند، همچنانکه عکس آن نیز ممکن است.
امام جمعه شربیان با اشاره به فرموده امام جعفرصادق(ع) افزود: امام جعفرصادق(ع)می فرمایند: برزخ، ميانه دو چيز است؛ پاداش و كيفرى است كه در فاصله ميان دنيا و آخرت به انسان مى رسد.


منبع :خبرگزاری بین المللی قرآن

 

 

موضوعات: مقالات, شبهات
[چهارشنبه 1397-04-27] [ 07:13:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آیا در قرآن آیه اى وجود دارد که غنا را حرام بداند؟ ...

پرسش : 

آیا در قرآن آیه اى وجود دارد که غنا را حرام بداند؟
 

پاسخ : 

دین اسلام، مجموعه اى از اعتقادات و دستورالعمل هاى فردى و اجتماعى اعم از اخلاقى و فقهى است که به عنوان اساسى ترین و مطمئن ترین منبع و در کنار آن، سنت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)  و معصومین (علیهم  السلام)   مى باشد که مشتمل بر احادیث، رفتارها و حتى تقریر آنان است و عقل سلیم بشرى نیز از منابع فقه و حقوق اسلامى است. از این رو براى دستیابى به تفسیر و شرح هر موضوعى از نگاه دین، بایستى در همه آن منابع، آن را مورد بررسى قرارداد و تنها اکتفا به قرآن کافى نیست. در این کتاب مقدس تصریحى نسبت به غنا نشده است؛ ولى با توجه به احادیثى که در ذیل برخى آیات آمده، حرمت غنا به خوبى استفاده مى شود.

1. «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَ یتَّخِذَها هُزُواً أُولئِک لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ»[1]؛ «و برخى از مردم سخنان بیهوده را مى خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند ؛ براى آنان عذابى خوارکننده است».
«لهو الحدیث» به هر گونه سخن با آهنگ سرگرم کننده و غفلت زا ـ که انسان را به بیهودگى یا گمراهى مى کشاند ـ گفته مى شود. روایات متعددى آن را به غنا تفسیر کرده و آن را از مصادیق «لهو الحدیث» مى شمارد[2].

2. «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»[3]؛ «و از بت هاى پلید اجتناب کنید و از سخن باطل بپرهیزید».
«قول الزور» به گفتار باطل و بى واقعیت گفته مى شود و در روایات مختلفى، غنا از مصادیق «قول الزور» بر شمرده شده است[4].

3. «وَ الَّذِینَ لا یشْهَدُونَ الزُّورَ»[5]؛ «و کسانى که شهادت به باطل نمى دهند [و در مجالس باطل شرکت نمى کنند]».
در بخشى از این سوره، به ویژگى هاى خوب بندگان خاص الهى اشاره گشته و در این آیه مشخصه یاد شده از صفات نیک آنان دانسته شده است. روایات متعددى در ذیل آیه آمده و واژه «الزور» را به غنا تفسیر کرده است[6].

4. «وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»[7]؛ «و آنها (مؤمنان) که از لغو و بیهودگى روى گردانند».

5. «وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ»[8]؛ «و [مؤمنان] هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روى بر مى گردانند».

در تفسیر قمى در ذیل این دو آیه از امام معصوم (علیه السلام)  آمده که مقصود از «اللغو»، غنا است[9]. تردیدى نیست که اگر این احادیث نبود، حرمت غنا از ظاهر آیات استنباط نمى شد! اهل بیت (علیهم  السلام)   با علم و دانش نشأت گرفته از غیب و با توسعه در معناى این واژه ها، غنا را از مصادیق آن دانسته اند؛ وگرنه فهم بشر از ظاهر آیات تجاوز نکرده و حرمت غنا را به طور مستقل از آیات درک و استنباط نمى کند.
گفتنى است؛ روایاتى که در ذیل آیات پیشین آمده، همگى غنا را به عنوان مصداق و از نمونه هاى بارز برشمرده است، نه اینکه تنها به غنا تفسیر شده و در آن منحصر گردد.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. لقمان 31، آیه 6.
[2]. ر.ک: وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به.
[3]. حج 22، آیه 30.
[4]. همان.
[5]. فرقان 25، آیه 72.
[6]. همان.
[7]. مؤمنون 23، آیه 3.
[8]. قصص 28، آیه 55.
[9]. تفسیر القمى، ج 2، ذیل آیات.

 منبع: احکام موسیقى (به ضمیمه رقص و قمار)، مطابق با نظر ده تن از مراجع عظام، مؤلف: سید مجتبى حسینى؛ قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، 1385.

موضوعات: مقالات, شبهات, نکات
 [ 06:44:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت