پژوهش مدرسه علمیه عصمتیه سمنان


 
  محیط خانواده گرم و با صفا ...

هماهنگی و موافقت اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده


حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:

? هماهنگی و موافقت اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و به‌صورت صددرصد برای غیر انبیا و اولیا علیهم‌السلام غیرممکن است.

اگر بخواهیم محیط_خانه، گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر، استقامت، گذشت، چشم‌پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد. اگر اینها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه اختلافات خانوادگی از همین‌جا ناشی می‌شود.

? در محضر بهجت، ج۱، ص۳۰۰

موضوعات: پیام ها, نکات
[سه شنبه 1397-05-23] [ 08:05:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  همه کارهایت تابع نمازت می باشد ...

?حضرت امام علی علیه السلام در نامه ای به بعضِ عمال حکومت اسلامی فرمودند :

« وَاخْفِضْ لِلرَّعِیَّةِ جَناحَکَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ وَ اَلِنْ لَهُمْ جانِبَکَ »

بالهای محبتت را برای رعیت بگستران و با مردم گشاده روی و فروتن باش!

—————————————

?فی رِسالَتِهِ إلى مُحَمَّدِ بن أبی بَکرٍ:

صَلِّ الصَّلاةَ لِوَقتِها المُؤَقَّتِ لَها، ولا تُعَجِّل وَقتَها لِفَراغٍ، ولا تُؤَخِّرها عَن وَقتِها لِاشتِغالٍ، واعلَم أنَّ کلَّ شَی ءٍ مِن عَمَلِک تَبَعٌ لِصَلاتِک.

? در نامه به محمد بن ابى بکر فرمودند :

نماز را در وقت مقرّرش بخوان و براى آسوده شدن آن را جلو و به جهت اشتغال به کارى، آن را به تأخیر مینداز و بدان که همه کارهایت تابع نمازت مى‌باشد.

منبع :سخنرانی استاد حسینی  قمی

 

موضوعات: پیام ها, احادیث, سیاسی-اجتماعی
 [ 07:16:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آیا بعد از فاجعه منا، حج واجب، باید تعطیل شود؟ ...

آیا بعد از فاجعه منا، حج واجب، باید تعطیل شود؟

اگر ایرانیان در کانون مرکزی جغرافیای جهان اسلام و بزرگترین اجتماع عظیم مسلمین که در سال، فقط یک بار، برگزار میشود، حضور نداشته باشند، عربستان و آل سعود، تبلیغات مسموم و برنامه های بسیار مخرب تدارک خواهد کرد. و ایران به عنوان طلایه دار اسلام شیعی و مهمترین مانع گسترش وهابیت و تفکرات سلفی افراط گرای مذهبی در اهل سنت همچون داعش و القاعده ، از حوزه اثر گذاری به حاشیه سوق داده خواهد شد.


علاوه بر این در حال حاضر و با توجه به اجتماع عظیم 20 میلیونی شیعیان در مراسم اربعین حسینی، حتی اگر عقب از حج واجب، عقب نشینی مذهبی بکنیم، ممکن است در فرداها، دست نشانده های سعودی و تروریستی های سلفی داعش و القاعده، با برنامه ریزی و توطئه، اقدام به انفجار و ناامن کردن مراکز مقدسه شیعه، و مشابه این مسائل می کنند تا زیارت کربلا و نجف و کل عتبات عراق، نیز تعطیل شود. بنابراین، لازم است در مقطع فعلی و در حال حاضر، در اقدامی پیش دستانه و بنابر مصالح عظیم جهان اسلام و مذهب شیعه، و بلکه بنابر تکلیف واجب دینی، در حج واجب که در سال، فقط یک بار تکرار میشود، از این فرصت، کمال استفاده را داشت. لکن اگر بنابر مصالحی بزرگتر و مهم تر، همچون تعطیلی حج واجب از طرف امام خمینی بعد از کشتار خونین حج سال 66، شرایط در ماه های آینده، ایجاب کند، قطعا داستان، فرق خواهد کرد.
حجّ خانه خدا در تمام عمر، تنها برای یک بار بر همه کسانى که داراى شرایط آن باشند، واجب است و تخلف از این واجب نیز، چون دیگر واجبات به هیچ بهانه ای مجاز نیست. همچنین حج واجب، نباید به هیچ بهانه ای، حتی صدقه و خیرات به دیگران، تعطیل شود. لکن حاکم اسلامی، بنابر مصالحی عظیم تر و مهمتر، می تواند حج را برای مدتی، تعطیل، اعلام نماید.

و اما در شرایط فعلی و به دلیل جنایات نظام سعودی در منطقه به‌ ویژه یمن و خیانت شنیع مأموران آل سعود در فاجعه منا اگر شیعیان، عمره و حج مستحبی خویش را تبدیل به زیارت حرم امام حسین(ع) کنند، بی‌شک ثوابی مضاعف دریافت خواهند کرد و از جانب شخص نازنین پیامبر اکرم(ص) نیز، بی‌جواب نخواهد ماند. زیرا در چنین حالتی که آل سعود و پیروان آنان (داعش)، به نابودی شیعیان امیرالمومنین، کمر همت بسته اند، شیعه نیز به تاسی از مولاو سرور خویش، امام حسین، که در روز هشت ذی الحجه حج مستحبی و عمره مفرده خویش را تمام کرد و راه کربلا را پیش گرفت، عمل نموده و اربعین حسینی را مقدمه و زمینه ساز ظهور منجی عالم بشریت، امام عصر و زمان، حضرت مهدی موعود، سازد. چنانکه وقتی عبدالله بن زبیر از امام حسین(ع) پرسید: آیا حج را ترک می‌کنید؟! امام حسین فرمودند: لَأَنْ أُدْفَنَ بِشَاطِئِ الْفُرَاتِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُدْفَنَ بِفِنَاءِ الْکَعْبَة. (ابن قولویه، کامل الزیارات، ص73) دفن شدن کنار فرات را بر دفن شدن کنار خانه کعبه ترجیح می‌دهم.

بنابراین، با توجه به وقایع اخیری که در روابط ایران و عربستان پیش آمده و بی احترامی های مکرر سعودی ها به ایرانیان، از جمله تعرض به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده و نیز عدم اعطای ویزا به مسوولین ایرانی و نیز خط و نشان کشیدن مقامات سیاسی ریاض علیه ایران و توهین های مکرر به دیپلماسی دولت فعلی، به نظر می رسد، توصیه حکیمانه امام راحل(ره) و رهبر انقلاب باید در عمره مستحبی، عملیاتی شود و آبادنی ایران و کمک به فقرا و نیازمندان، مقدم بر سفرهای مستحبی (عمره) به عربستان شود.

اما درباره حج واجب، مساله شاید فرق کند. زیرا برخی از کارشناسان امر، معتقدند، اگر برای رهایی از هتاکی های سعودی، به جای تحرک بیشتر دولت ایران، به تعطیلی حج واجب، فکر کنیم؛ ممکن است هم دشمن سعودی، گستاخ تر شود و هم از این حربه را برای خارج کردن شیعه از دایره مسلمین و تبلیغات مسموم علیه مذهب شیعه، استفاده کند. البته ممکن است در آینده و با تداوم دشمنی های آل سعود با مذهب اهل بیت، و بنابر مصالحی عظیم تر، همچون اقدام امام راحل در سال 66 و بعد از کشتار خونین ایرانی ها در مراسم برائت از مشرکین توسط خاندان آل سعود، این بار نیز، مقام معظم رهبری، بنابر مصلحت و حکم حکومتی، به تعطیلی حج، حکم بفرمایند. به عنوان مثال، اگر حاکم اسلامی تشخيص دهد که امنيت و جان حجاج در خطر است و تلاش آنها در رفع موانع کافی نبوده می تواند با صلاحديدی که دارند اين سفر معنوی را برای مدتی تعطيل کنند و به تعویق بياندازند.

و اما در پاسخ به شبهه قدیمی تعطیلی حج واجب، باید به اجمال چنین پاسخ گفت: ایرانیان در سال هزاران میلیارد، هزینه مسافرت به چند کشور توریستی از جمله ترکیه، مالزی، تایلند و … می کنند که کل سهم عربستان از این مسافرت ایرانیان، باید توسط مراکز آمار و کارشناسان امر، تعیین شود. ولی جای سوال باقی است: هنگام توهین به مقدسات و سفر حج کل معنویات این سفر به فراموشی سپرده شده و آنگاه برخی، به فکر فقرا و اولویت های داخل کشور و یا تحریم حج واجب، می افتند. ولی با دیدن آگهی های تبلیغاتی برای کشور های دیگر، هیچ گونه اعتراضی ندارند. مضاف بر اینکه، در سفر به این گونه کشورها، معمولا عمل معنوی و دینی، نیز انجام داده نمیشود. حال سوال اصلی این است که چرا هیچ فرد و یا گروهی، خواستار تعطیلی این سفرها و صرف هزینه های کلان آن در امور خیریه، نمیشود؟

نورانیتی که تنها اولیای خدا می‌تواند ببیند.

موضوعات: شبهات, مناسبت ها
[دوشنبه 1397-05-22] [ 02:07:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  فضیلت نماز دهه اول ذی الحجه ...

نماز دهه اول ذی الحجه

یکشنبه مورخ ۹۷/۵/۲۱ آخرین روز از ماه ذی القعده وشب اول ماه ذی الحجه مي باشد ✒

هرکس در۱۰شب اول ماه ذی الحجه دورکعت نماز معروف به نماز « و واعدنا» بخواند در ثواب حج حجاج شریک ومثل آن است که همراه حجاج درسفرحج بوده است. وقت خواندن این نماز ازشب اول ذی الحجه مابین نماز مغرب وعشاء می باشد به مدت ۱۰شب که تا شب عید قربان یعنی ۹ ذی الحجه ادامه دارد.

کیفیت خواندن نماز «و واعدنا»  ?

مابین نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز بجا آورد، در هر رکعت پس از حمد ، سوره توحید و سپس آیه 142 از سوره شریفه الأعراف را میخواند :

«وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني في قَوْمي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدين»

 

 

موضوعات: مناسبت ها, نکات, سیاسی-اجتماعی
[یکشنبه 1397-05-21] [ 11:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  فضیلت زیارت امام رضا(ع)؛ ...

ثواب زیارت ثامن الحجج

در محضر محمد مهدی میر باقری 

ثواب یک شب بیتوته در حرم امام رضا(ع)

حرم معصوم این طور است، فرمود اگر کسی یک شب در محضر امام رضا(ع) بیتوته کند، «کان کمن زار الله فی عرشه». وجود مقدس موسی بن جعفر ارواحنا فداه همین جمله را توضیح دادند، فرمودند در روز قیامت چهار نفر از اولین و چهار نفر از آخرین به عرش الهی هستند. اولین حضرت نوح، حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حضرت عیسی صلوات الله علیهم اجمعین یعنی انبیاء اولوالعزم و آخرینها رسول الله(ص)، امیر المومنین(ع) و امام مجتبی(ع) و سید الشهداء(ع). البته طبق روایات، مسلم است که بقیه ائمه هم ملحق هستند. فرمود: سپس عرش وسعت پیدا می کند و زوار ائمه(ع) بر عرش می نشینند و مقامشان مقام این چهار نفر از اولین و آخرین می شود، ملحق به ایشان می شوند. و بعد فرمود همه فوق العاده اند الا اینکه

«أَنَّ أَعْلَاهُمْ دَرَجَةً وَ أَقْرَبَهُمْ حَبْوَةً زُوَّارُ قَبْرِ وَلَدِي عَلِي‏ بن موسی ع»

یعنی زوار فرزندم علی بن موسی الرضا علیه السلام سرآمد آنها هستند.

از این دست روایات در زیارت ائمه(ع) هست. از یک حج عمره تا هفتاد هزار حج عمره.

اینکه در روایات، ثواب زیارت ائمه(ع)، مختلف بیان شده که خیلی هم واضح است، این روایات اختصاص به زیارت هم ندارد، ثواب الاعمالی که در روایات آمده به این معنا است که این عمل تا این حد می تواند فضیلت داشته باشد، نه اینکه هر کسی به این فضیلت می رسد. این زیارت می تواند این قدر ثواب داشته باشد، تا چه کسی و چگونه زیارت کند. هفتاد هزار حج یعنی انسان هفتاد هزار سال عمر کند و هر سال حج واجب برود و هر سال حجش قبول باشد.پ

حال آنکه از زمان حضرت آدم تاکنون حدود هشت هزار سال بیشتر نمی گذرد! هفتاد هزار سال حج مقبوله! و این در حالی است که در فضیلت خود حج، ثوابهای فراوانی آمده است.

موضوعات: پیام ها, مناسبت ها
[جمعه 1397-05-19] [ 11:10:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ناخن مصنوعی و احکام مربوطه برای غسل و وضو ...

به فتوای امام (س) کاشت ناخن جایز است یا حرام؟ شرایط درستی غسل و وضوی جبیره با آن چیست؟ و نشان دادن آن به نامحرم چه حکمی دارد؟

کاشت ناخن که مستلزم قرار گرفتن جرم غیر قابل رشد و حیات بر روی ناخن طبیعی است به تدریج به امری رایج و حرفه ای گسترده در آمده است.
این عمل بر روی ناخن طبیعی انگشتان دست و پا صورت می گیرد. به این منظور گاه بیشتر قطر سطح ناخن طبیعی به وسیله سوهان برداشته می شود تا جا برای قرار گرفتن موادی که برای کاشت استفاده می شود فراهم گشته و کار شکل طبیعی به خود بگیرد؛ زیرا با کمتر شدن برجستگی ناخن اصلی، ناخن مصنوعی شباهت بیشتری به شکل طبیعی آن پیدا می کند. سرانجام موادی که در عمل کاشت بکار رفته است، با بر طرف شدن رطوبت، به شکل ناخن طبیعی استحکام یافته و روی آن قرار می گیرد، با رشد ناخن اصلی، ناخن کاشته شده بتدریج نیاز به ترمیم پیدا می کند تا شکل اولیه خود را باز یابد.
برای اقدام به این کار به تناسب شخصیت، باورها و تمایلات افراد دلایل متفاوتی می توان تصور کرد. ضعیف و شکننده بودن ناخنطبیعی، عادت به ناخن جویدن، زشتی ناخن طبیعی، خوشایند شوهر بودن، علایق شخصی و جمال خواهی و زیبایی دوستی و چشم هم چشمی را از علل آن می توان برشمرد که پرداختن به آن ها خارج از موضوع بحث است.
طبیعی است آنانی که به خالق خویش باور عمیق و اصیل دارند و خود را ملزم به طاعت و بندگی او می دانند، همواره در پی تطبیق اشتیاق و تمایل و نیاز خویش با مبانی و اصول و قواعد شرعی برآمده و چنین اموری را خارج از مدار دستورات شرعی نمی پند
 
 

توضیحات کارشناس:

کاشت ناخن که مستلزم قرار گرفتن جرم غیر قابل رشد و حیات بر روی ناخن طبیعی است به تدریج به امری رایج و حرفه‌ای گسترده‌ در آمده است.

این عمل بر روی ناخن طبیعی انگشتان دست و پا صورت می‌گیرد. به این منظور  گاه بیشتر قطر سطح ناخن طبیعی به وسیله سوهان برداشته می‌شود تا جا برای قرار گرفتن موادی که برای کاشت استفاده می‌شود فراهم گشته و کار شکل طبیعی به خود بگیرد؛ زیرا با کمتر شدن برجستگی ناخن اصلی، ناخن مصنوعی شباهت بیشتری به شکل طبیعی‌ آن پیدا می‌کند. سرانجام موادی که در عمل کاشت بکار رفته است، با بر طرف شدن رطوبت، به شکل ناخن طبیعی استحکام یافته و روی آن قرار می‌گیرد، با رشد ناخن اصلی، ناخن کاشته شده بتدریج نیاز به ترمیم پیدا می‌کند تا شکل اولیه خود را باز یابد.

برای اقدام به این کار به تناسب شخصیت، باورها و تمایلات افراد دلایل متفاوتی می‌توان تصور کرد. ضعیف و شکننده بودن ناخن طبیعی، عادت به ناخن جویدن، زشتی ناخن طبیعی، خوشایند شوهر بودن، علایق شخصی و جمال خواهی و زیبایی دوستی و چشم هم چشمی را از علل آن می‌توان برشمرد که پرداختن به ‌آن‌ها خارج از موضوع بحث است.

طبیعی است آنانی که به خالق خویش باور عمیق و اصیل دارند و خود را ملزم به طاعت و بندگی او می‌دانند، همواره در پی تطبیق اشتیاق و تمایل و نیاز خویش با مبانی و اصول و قواعد شرعی برآمده و چنین اموری را خارج از مدار دستورات شرعی نمی‌پندارند. 

این پدیده و آثار آن در علوم و رشته‌های متعدد و از زوایای گوناگون مورد سؤال و قابل بررسی و تحقیق می‌باشد؛ لیکن در ارتباط با شرع که عهده‌دار بیان و تنظیم چگونگی رابطه انسان با خدا است در باره این موضوع سه پرسش مهم و مورد ابتلاء وجود دارد که عبارتند از :

1- کاشت ناخن مصنوعی فعل جایزی است یا حرام؟

2- پوشاندن آن از نگاه نامحرم واجب است یا نه؟

3- وضو و غسل جبیره با ناخن مصنوعی در چه صورتی صحیح می‌باشد؟

از آن‌جا ‌که مسأله کاشت ناخن امر جدیدی است و در سال‌های اخیر ابداع شده و گسترش یافته است، به همین جهت طبیعی است که در باره آن از امام خمینی (س) فتوایی تحت این عنوان در اختیار نباشد. با این حال روش دست یافتن به فتوا منحصر در این طریق نیست؛ زیرا که شیوه اثبات انطباق احکام کلی بر موارد، در به دست آوردن احکام موضوعات روشی است ممکن، متداول و بلکه اجتناب ناپذیر. و فرق آن با قیاس باطل را اهل مطلب مستحضرند.

پرداختن به چنین مسائلی از دیدگاه امام خمینی (س) از آن جهت با اهمیت است که روشن شدن آن موجب می‌گردد تا مقلدین ایشان در صورت تمایل به انجام، به وظیفه خویش آگاهی و احاطه داشته و بی جهت احساس گناه نکنند؛ و عمل دیگران را نیز بی دلیل از دایره تقید و تدین بیرون نپندارند. بدینسان به واسطه تلقی نادرست از یک موضوع، چهره افراد در نگاه ما مخدوش نشده و سستی در مناسبات و مراودات اشخاص راه نمی‌یابد و مودت و دوستی‌ها از بین نمی‌رود. در سایه نگاه دقیق و آگاهی بخشی است که چنین اموری در حد تفاوت سلیقه باقی مانده و جامعه از آسیب‌های تبدیل شدن آن به معیار دینداری و دین گریزی در امان می‌ماند.

از طرف دیگر به این حقیقت نیز توجه باید داشت که دور داشتن مردم از احساس گناه بی‌پایه از مهمترین مسؤولیت‌های اجتماعی و تربیتی عالمان و مروجان دین است. توجه به این وظیفه و ایفای درست و به موقع آن، در ممانعت از شکل‌گیری و شدت و سرعت رواج تدریجی روحیه و جو بی قیدی در جامعه تاثیر زیادی دارد. سبب می‌گردد تا اقشار جامعه خواسته‌های خود را به اشتباه و در سایه جو سکوت، در تعارض و تزاحم با باور و دیانت خویش نپنداشته و خود را در وضعیت دست شستن از یکی به خاطر دیگری نبیند. در این صورت چنین اعمالی سمبل تضعیف ایمان جامعه قلمداد نمی‌گردد.

امام خمینی (س) فتوا به حرام بودن کاشت ناخن نداده‌ است

مهمترین اشکالی که از نظر فقهی متوجه کاشت ناخن می‌شود مانعیت آن در شستن بدن به هنگام غسل و وضو است. و دفع آن متوقف بر پذیرش جواز ایجاد مانع در اعضای غسل و وضو می‌باشد. پس سؤال اساسی در این میان آن است که آیا انسان از روی عمد و اختیار و بدون این‌که ضروتی در بین باشد، می‌تواند در اعضای غسل و وضو مانع ایجاد نماید؟ در این صورت اگر پاسخ این پرسش در فتاوای امام خمینی ره آمده باشد به تبع آن حکم کاشت ناخن و جایز بودن و نبودن آن نیز روشن خواهد بود.

صاحب عروه در احکام جبیره مسأله‌ای را ذکر کرده است. امام خمینی ره نیز حاشیه‌ای بر آن دارند که به بحث ما مربوط بوده و کمک زیادی به آن می‌کند.

در عروه آمده است:

(مسألة 13): لا فرق فی حکم الجبیرة بین أن یکون الجرح أو نحوه حدث باختیاره علىٰ وجه العصیان أم لا باختیاره.

(العروة الوثقى مع تعالیق الإمام الخمینی؛ ص: 129)

طبق بیان صاحب عروه؛ در جریان حکم جبیره تفاوت نمی‌کند که جرح و مانند آن بدون اختیار انسان ایجاد شده باشد یا از روی اختیار و بر وجه عصیان.

امام ره در حاشیه بر عبارت “علی وجه العصیان” شق دیگری را افزوده و فرموده‌اند: أو غیر العصیان. (همان)

تا اینجا روشن گردید که امام ره معصیت نبودن ایجاد جرح و مانند آن بر اعضای غسل و وضو از روی اختیار را فی‌الجمله قبول داشته و به جریان حکم جبیره در آن به همانند مواردی که به اختیار و از روی عصیان است فتوا داده‌اند.

اما نکته کلیدی آن است که کاشت ناخن که معمولا از روی اختیار و بدون ضرورت انجام  می‌شود جزء کدام مورد است؟ از موارد فعل اختیاری آمیخته با گناه و به اصطلاح علی وجه عصیان است یا غیر عصیان؟

‌در فتاوای امام خمینی مواردی داریم که مانند کاشت ناخن منجر به مانع از شستن می‌شود و با این حال ایشان فتوا به جواز آن داده‌اند.

نظیر عمل زیبایی بینی که امام معتقدند: اگر جرّاح زن باشد و موجب ضرر هم نشود مانع ندارد. (استفتائات؛ ج 3، ص:628)؛

و یا مثل وصل کردن زن موی دیگری را بر موی خویش که در عروه با عبارت: یجوز وصل شعر الغیر بشعرها، … فتوا به جایز بودن آن داده شده و امام (س) نیز حاشیه بر خلاف ندارند. (مراجعه شود به العروة الوثقى مع تعالیق الإمام الخمینی؛ ص: 969 ، مسأله 46)

این در حالی است که حضرت امام در احکام غسل در مسأله شستن موهای بلند، با نظر صاحب عروه که می‌گوید: و لایجب غسل الشعر مثل اللحیة، مخالفت نموده و در حاشیه آن مرقوم داشته‌اند: بل یجب على الأحوط- لو لم یکن أقوىٰ- مع غسل ما تحته من البشرة. و در تحریر نیز بر همین نظر باقی و شستن آن‌ها را به احتیاط واجب لازم دانسته‌اند. (العروة الوثقى مع تعالیق الإمام الخمینی؛ ص: 143؛ تحریرالوسیله؛ ج 1، کتاب‌الطهاة، القول فی واجبات الغسل، مسألة 4)

از این موارد معلوم و ثابت می‌گردد:

در نظر امام خمینی (س) ایجاد مانع از غسل و وضو در اعضای بدن، هرچند که بدون ضرورت و از روی اختیار باشد جایز است. و در این جهت نمی‌توان گفت که مورد خصوصیتی دارد. زیرا در نظر فقیهی که شستن موی بلند را در غسل به احتیاط یا به فتوا لازم می‌داند چه تفاوتی است بین وصل کردن موی دیگری بر موی خویش با چسباندن ناخن مصنوعی بر ناخن طبیعی؟ و چه فرقی است بین جرح و ایجاد مانع غسل و وضو بر روی صورت و بینی و به واسطه عمل جراحی زیبایی و ایجاد مانع روی ناخن طبیعی به واسطه کاشت ناخن مصنوعی؟ وقتی به فتوای امام سلام الله علیه آن موارد با آن‌که مستلزم قرار گرفتن مانع بر اعضای غسل و وضو می‌باشد، جایز است چرا این نباشد؟

پوشاندن زینت از نگاه نامحرم واجب است

بعد دیگری که این مسأله دارد و به مرحله بعد از کاشت بر می‌گردد، موضوع جواز و عدم جواز ستر آن از نگاه نامحرم است. و حکم آن دائر مدار صدق و عدم صدق زینت بر آن است. اگر زینت و زیبایی تلقی شود؛ پس پوشاندن آن از نامحرمان لازم و واجب است و در غیر این صورت واجب نیست.

فتوای حضرت امام ره مبنی بر حفظ زینت از نگاه نامحرم و جایز نبودن نگاه وی به آن، از استفتاء ذیل به وضوح معلوم است.

س 32- استثناى دست و قرص صورت از حجاب بانوان و جواز نگاه بدون ریبه و مفسده، با آرایش است یا ساده؟ و آیا زینتهائى مانند انگشتر جائز است إظهار شود؟ و اگر صورت آرایش شده باشد پوشاندن واجب است یا خیر؟

ج - اگر در صورت آرایش موجود باشد باید پوشانده شود، و بر مرد أجنبىّ نیز نگاه کردن جائز نیست و همچنین در کفّین اگر داراى زینت و لو مثل انگشتر باشد.

(استفتاءات (امام خمینى)؛ ج‌3، ص:256)

چگونگی وضو و غسل کسی که ناخن کاشته است

امر مهم دیگری که بعد از اقدام به کاشت ناخن موضوعیت پیدا می‌کند، مسأله تحصیل طهارت (غسل و وضو) است که صحت عبادات مهمی چون نماز و روزه و طواف مشروط به آن است و در حفظ و تقویت معنویت انسان و پاکی روح از اهمیت و نقش بسزایی برخوردار بوده و جایز بودن برخی از اعمال مانند ورود به مسجدالحرام و مسجد النبی صلی الله علیه و آله و توقف در سایر مساجد و مشاهد مشرفه و مس اسماء الهی و آیات کلام الله مجید و قرائت سور عزائم منوط به داشتن آن می‌باشد.

از این جهت نیز خوشبختانه فتوای امام خمینی ره هم در عروه و هم در تحریر موجود و در دسترس می‌باشد.

در عروه آمده است: 

(مسألة 14): إذا کان شی‌ء لاصقاً ببعض مواضع الوضوء مع عدم جرح أو نحوه و لم یمکن إزالته، أو کان فیها حرج و مشقّة لا تتحمّل مثل القیر و نحوه یجری علیه حکم الجبیرة، والأحوط ضمّ التیمّم أیضاً.

(العروة الوثقى مع تعالیق الإمام الخمینی؛ ص: 129)

و در تحریر نیز فرموده‌اند:

«لو کان مانع على البشرة و لا یمکن إزالته کالقیر و نحوه یکتفی بالمسح علیه، و الأحوط کونه على وجه یحصل أقل مسمى الغسل، و أحوط من ذلک ضم التیمم»‌

(تحریرالوسیلة؛ ج‌1، فصل فی وضوء الجبیرة، مسأله 9)

 

بنابر این وظیفه شرعی خانمی که از روی اختیار و بدون ضرورت شرعی ناخن کاشته است نسبت به غسل و وضو چنین است:

1- در صورتی که قابل برداشتن نباشد حکم جبیره جاری است و غسل و وضوی جبیره کفایت می‌کند؛ همچنین است اگر برداشتن آن مشقتی که تحمل نمی‌شود به همراه داشته باشد و یا ضرر و آسیب قابل توجه به بدن برساند.

2- هرگاه برداشتن ناخن مصنوعی بدون آسیب وارد شدن به بدن و بدون حرج و مشقت ممکن باشد، هرچند با صرف هزینه‌ی ممکن، برداشتن آن برای تحصیل طهارت لازم است و غسل و وضوی جبیره‌ای صحیح نیست و کفایت نمی‌کند.

منبع: سایت امام خمینی

تاریخ پیام :1392/10/14 

موضوعات: پیام ها
[یکشنبه 1397-05-14] [ 11:44:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مو زدایی و اپیلاسیون کامل بدن، توسط شخص دیگر جایز است یا خیر؟ ...

مو زدایی و اپیلاسیون کامل بدن، توسط شخص دیگر جایز است یا خیر؟

مو زدایی کامل بدن توسط شخص دیگر چون مستلزم نگاه به بدن شخص … دیگری است، تابع احکام نگاه می باشد.

 
 

توضیحات کارشناس:

مو زدایی یا بر طرف کردن موهای زاید، به روش‌های از بین بردن مو بویژه موی بدن انسان‌ گفته می‌شود.

اپیلاسیون ( Epilation)‏ واژه‌ای انگلیسی است که وارد زبان فارسی شده است و به معنایی که گذشت به کار می‌رود، یعنی به مفهوم از بین بردن موهای بدن در هر قسمتی از آن که باشد و به هر روشی که صورت گیرد. 

برای از بین بردن موهای زاید بدن روش‌های گوناگونی وجود دارد و در آن از مواد مختلفی استفاده می‌شود از قبیل لیزر (لیزیک)، کرم و اسپری‌های موبَر، مومک و …


اپیلاسیون با استفاده از موم داغ رایج ترین روش از بین بردن موهای زاید در بین مردم می باشد.

استفاده از موم سرد روش دیگری است که بیشتر مردم در منزل آن را انجام می‌دهند.

به هر حال موضوع سؤال این است که آیا یک شخص می‌تواند به از بین بردن موهای زاید تمام قسمت‌های بدن یک شخص دیگر حتی موهای شرمگاه او اقدام کند؟

قابل کتمان نیست که عمل مذکور متأسفانه در سال‌های اخیر علی رغم وجود منع شرعی و ملاحظات اخلاقی و عوارض اجتماعی آن، امر رایجی شده است، به ویژه در بین بانوان و توسط سالن های آرایش زنان؛ که البته یکی از علل آن را بی‌اطلاعی از موازین شرعی و عدم آگاهی از آثار سوء تربیتی و اجتماعی آن و غفلت از تأثیری که در تضعیف تدریجی حیا و تخریب پایه های عفت عمومی دارد، باید دانست.


از نظر فقهی در این باره با دو مسأله مواجه هستیم یکی حکم بر طرف کردن موهای زاید بدن با قطع نظر از این که توسط چه کسی انجام می‌شود، و دوم انجام آن توسط زن یا مردی که با انسان رابطه زوجیّت ندارد. و همین امر است که مورد سؤال می‌باشد.


در اسلام گاه ازاله و از بین بردن موهای بدن حرام شمرده شده است و آن وقتی است که انسان برای حج یا عمره محرم شده و در حال احرام باشد. (رجوع شود به کتاب تحریرالوسیله امام خمینی ره ج‌1، ص: 401).

و در احکام اعتکاف نیز آمده است که اموری چند مانند مقاربت، بوسیدن و … بر معتکف حرام می‌باشد؛ و احتیاط آن است که معتکف از دیگر چیزهایی که محرم باید اجتناب نماید، خودداری کند، لیکن بنابر اقوا اجتناب از همه آن‌ها لازم نیست، مخصوصا‌ پوشیدن لباس دوخته و برطرف کردن موی بدن و خوردن گوشت شکار و عقد نکاح، که تمام این‌ها برای او جایز است. (مراجعه شود به تحریرالوسیله؛ ج1، ص: 292).

گرچه برطرف کردن مو در حال احرام حرام است ، لیکن تمیز کردن بدن قبل از احرام و زدودن موهای زیر بغل و عانه از مستحبات احرام می‌باشد. (رجوع شود به کتاب مناسک حج امام خمینی ره، ص: 988).

بنابر این روش می‌گردد که: برطرف کردن موهای ناخواسته از بدن برای کسی که در حال احرام نیست، فی نفسه بی اشکال بوده و جایز، حتی در مواردی مستحب نیز می‌باشد. اما همان‌گونه که گذشت سؤال ناظر به مو زدایی تمام بدن و نقش و دخالت زن و مردی است که با شخص دریافت کننده خدمت، رابطه زوجیت ندارد.

این عمل یعنی مو زدایی کامل بدن توسط شخص دیگر چون مستلزم نگاه به بدن شخص دیگر بویژه نظر به عورت دیگری است، تابع احکام نگاه می‌باشد.

بنا بر این و با در نظر گرفتن محرمات احرام و  احکام اعتکاف و لحاظ قرار دادن موارد جواز و ممنوعیت‌ها و محدودیت‌های شرعی مربوط به نگاه چنین باید گفت که:

1- مو زدایی و اپیلاسیون همه قسمت‌های بدن از جمله عورت، توسط زن و شوهر و در غیر حال احرام، جایز و بلا اشکال است زیرا زن و شوهر حق دارند به همه قسمت‌های بدن همدیگر نگاه کنند و ازاله مو در غیر حال احرام نیز منع شرعی ندارد.


2- مو زدایی و اپیلاسیون همه قسمت‌های بدن به جز عورت توسط هم جنس (زن توسط زن و مرد توسط مرد) و جنس مخالفی که محرم انسان است، در غیر حال احرام جایز می‌باشد به شرط این‌که مفسده نداشته باشد.

3- مو زدایی و اپیلاسیون هر قسمتی از بدن توسط نا محرم حرام است.

4- مو زدایی و اپیلاسیون عورت توسط هر کسی غیر از زن و شوهر اعم از هم جنس و محرم و نامحرم، حرام است. زیرا هیچ مرد و زنی حق ندارد به عورت شخص دیگر نگاه کند جز در مواردی که ضرورت آن را ایجاب کند و یا بین آن‌ها رابطه زوجیت برقرار باشد؛ و روشن است که ایپلاسیون معمولا امری است غیر ضروری.

5- در تمام موارد پیش گفته‌ای که مو زدایی جایز است، برای معتکف احتیاط مستحب ترک آن است.

منبع: پرتال امام خمینی

30/5/1392

موضوعات: پیام ها
 [ 11:43:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نقش مادر در تربیت کودک ...

 

نقش مادر در تربيت كودك (اهميت تعليم و تربيت در اسلام)
  

اهميت تعليم و تربيت در اسلام

تعليم و تربيت نقش شگفت‌انگيزي در زندگي انسان دارد. شكوفايي استعدادها و ارزش‌هاي والا مبتني بر تعليم و تربيت است و انسان شدن انسان و وصولش به كمال نهايي همه مرهون تعليم و تربيت صحيح است.

انسان نه تنها تربيت‌پذير است بلكه تنها مخلوقي است كه به تعليم و تربيت نيازمند است و اگر اين فرصت را از دست دهد، چيز ارزنده‌اي را براي هميشه از دست خواهد داد.

تعليم و تربيت مي‌تواند به رشد و ارتقاي جسمي و روحاني انسان ياري كند و نيازهاي فردي و اجتماعي، اقتصادي و… انسان را تأمين كند. به عبارتي تمام امور زندگي بشر با امر تعليم و تربيت ارتباط دارد. از نظر اسلام كسي كه از تعليم و تربيت بي‌بهره است هم‌چون كسي است كه در بيابان خشكي سرگردان و متحيّر است و نمي‌داند از كدام راه برود تا به سر منزل مقصود برسد.

خداوند در قرآن كريم فرموده است:

«هُوَ الَّذي بَعَثَ  فِي الاُمِّيّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ…» (جمعه،2/62) پيامبران براي تزكيه و تعليم بشر برانگيخته شده‌اند كه آيات خدا و كتاب و حكمت را به آنان تعليم دهند.[1]

در تعاليم اسلامي عالي‌ترين نوع توجه در مورد كودك سفارش شده است. هم‌چنين مجاهدت و تلاش پدر و مادر و مربيان در راه تربيت و حسن ادارة زندگي و ايجاد رفاه و آسايش و تأمين نيازهاي فرزندان توصيه شده است. يكي از حقوق فرزند بر پدر و مادر اهتمام در تربيت است.

حضرت علي(ع) مي‌فرمايند: «بهترين ميراث از پدران براي فرزندان، ادب و تربيت نيكو است.»[2]

رسالت مادر در امر تربيت

با متولد شدن فرزند و پاگذاشتن او در محيط خانواده رسالت تربيتي پدر و مادر دربارة فرزند به طور عيني و با جديت شروع مي‌شود و به خصوص نقش مادر بسيار نمايان است. مادر اولين مربي كودك و مؤثرترين فرد بر كودك در تمامي مراحل رشد است. اين تأثيرات، در واقع قبل از تولد و حتي از زمان انعقاد نطفه وجود دارد.

چرا كه هرگونه خلق و خوي مادر و حالت هاي روحي او در شكل‌گيری شخصيت جنين مؤثر است.

امام خميني(ره) مي‌فرمايند: «اول مدرسه‌اي كه بچه دارد، دامن مادر است. مادر خوب، بچة خوب تربيت مي‌كند و خداي نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر منحرف بيرون مي‌آيد و چون بچه‌ها آن علاقه‌اي كه به مادر دارند به هيچ كس ندارند و در دامن مادر كه هستند تمام چيزهايي كه دارند و آرزوهايي كه دارند خلاصه مي‌شود در پدر و مادر، همه چيز را در مادر مي‌بينند. حرف مادر، خُلق مادر، عمل مادر در بچه‌ها اثر دارد… .[3]

 

مقام والاي مادر

كلمة «اُمّ» به معناي ريشه و سرچشمه است. به علت اين‌كه كودك حداقل شش ماه و حداكثر نه ماه در رحم زن است و در اين مدت تمام نيازهاي جسمي و روحي او از مايه‌هاي وجود زن تأمين مي‌شود از وجود مادر نسبت به كودك تعبير به «ام» شده است.

كودك انعكاسي از واقعيت جسمي و روحي و ميوه‌اي از آن شجرة مباركه است.[4]

مادري، فضيلتي ملكوتي ناشي از عالم قدس است كه در وجود انسان خاكي تجلي مي‌كند و در آن صراحت و صداقت، مهر و صفا، عدل و تقوي به عالي‌ترين وجه خود عيان مي‌شود و جامعه را به سمت كمال سوق مي‌دهد.

 

ضرورت تربيت زن براي مادري

يك زن با طبيعتي (جسمي و روحي) كاملاً سازگار با نقش مادري و همسري آفريده شده است و به طور بالقوه زمينة پذيرفتن اين نقش را دارد. پس بايد براي ايفاي رسالت و وظيفة خود در قبال همسر، فرزند و جامعه خود را مهيا كند و با تزكيه و تقويت روح و فكر خود، آگاهي‌ها و معارف لازمه را كسب كند تا به نحو احسن قواي دروني و فطري خود را در اين عرصه شكوفا نمايد. هر زني شايسته است هنر و فن مادري را بياموزد تا قادر باشد فرزنداني برومند و شايسته پرورش دهد. از مادر جاهل نمي‌توان انتظار پرورش نسلي دانا داشت.[5]

به طور خلاصه، جامعه‌اي كه مي‌خواهد افرادي سالم و انديشمند داشته باشد، نيازمند مادرانی تربيت شده است. مادراني كه مطلع، آگاه و آشنا به مسائل و مشكلات زمان خويش باشند.

 

جنبه هاي مختلف آگاهي براي مادر

1ـ در جنبة ديني: ايمان و اعتقاد مادر، كارساز است. ايماني كه زيربنايي و متكي به آگاهي‌هاي اصولي باشد. مادر بايد در امور ديني مطلع باشد و به اصول اعتقادي و مسائل اساسي دين و مسائل حقوقي و اجتماعي آگاه باشد.

2ـ در جنبة علمي: لازم نيست مادر حتماً زن عالمه و مخترع و داراي تحصيلات عالي باشد. ولي دانشی محدود براي مادر لازم است تا جلوي برخي از غفلت‌ها را بگيرد؛ از اتلاف سرمايه‌هاي ملي جلوگيري نمايد، خانواده را از نعمت سلامت بهره مند كند و لايق رهبري كودك باشد.

3ـ در جنبة اخلاقي: بخش اعظم پايه‌گذاري اخلاق كودك توسط مادر است. اگر مادر اصول و مباني اخلاق اسلامي را نداند چگونه مي‌تواند فرزنداني نيك سيرت بپروراند؟

4ـ در جنبة تربيت: زن قبل از ازدواج بايد صلاحيت تربيت و بچه‌داري را كسب كند.

اين اشتباه است كه فكر كند مادر شدن نیازي به تجربه و تمرين ندارد، او نيازمند است راه‌هاي تربيتي را بياموزد و با روش‌ها و برنامه‌هاي سازندة تربيتي و به ويژه تربيت اسلامي آشنا شود.

5ـ در جنبة آداب و رسوم: مادر بايد علوم اجتماعي و آداب معاشرت بداند. طرز برخوردها، طرز سلوك با ديگران را به درستي فرا گيرد و آن را به كودك منتقل كند.

6ـ در جنبة اطلاعات بهداشتي: مادر بايد به اصول و قواعد بهداشتي و مراقبت از کودک آشنا باشد. عدم آگاهي مادر در اين زمينه صدمات جبران ناپذيري را در پي دارد.

به لحاظ اين‌كه يك معني تربيت، پرورش و رشد دادن است و ماه‌هاي اوليه و حتي سال‌هاي نخستين زندگي مهم ترين مرحله از رشد كودك است، او احتياج به مراقبت‌ها و حمايت هاي بيشتري دارد كه وظيفة مادر را سنگين‌تر مي كند.

7ـ تدبير منزل: مادر لازم است تدبير منزل بداند، زيرا سلامت رواني كودك تا حدود زيادي مربوط به نظاماتي مي‌شود كه بر خانه حاكم است. نظم و ترتيب خانه، نظافت آن، راه و رسم خانه‌داري در ايجاد محيط امن در زندگي كودك مؤثر است.

8 ـ در جنبه‌هاي ديگر: ‌لازم است زن با علوم مختلف (فيزيك، رياضي و…) در حد نياز آشنا باشد.6

و حتی مقداری كار فني بداند به خصوص در دنياي صنعتي امروز كه يك زن با وسايل الكتريكي و مکانیکی بيشتر در تماس است.

زن موفق همگام با پيشرفت تكنولوژي قدم برمي‌دارد و دانش خود را در اين زمينه تكميل مي‌كند تا به طور مثال با استفاده از اينترنت و شبكه‌هاي مختلف جهاني اطلاعات متنوع‌تري در مسائل تربيتي به دست آورد.

  

 

                                                         

موضوعات: مقالات
[جمعه 1397-05-12] [ 04:07:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نقش زن در تربیت و تحکیم خانواده ...
نقش زن در تربیت و تحکیم خانواده

نقش مادر در تحکیم روابط خانواده

 

جامعه انسانی، نیازمند علل و عواملی است تا گرایش و صفای باطن افراد آن تأمین شود و صرف قوانین و مقررات سیاسی، نظامی، اقتصادی و … برای این کار، کافی نیست و از طرف دیگر، جوامع کوچک خانوادگی، جامعه بزرگ بشری را می‏سازند، یعنی اعضای خانواده‏های متعدد، عامل تحقق مجتمع رسمی خواهند بود و مادامی که سبب رأفت و گرایش، در بین اعضای خانواده پدید نیاید، به هنگام تشکیل یک مجتمع رسمی، هرگز بین آحاد آن، صفای ضمیر، روح تعاون و پیوند دوستی برقرار نخواهد شد
مهمترین عاملی که بین افراد خانواده، رأفت، گذشت و ایثار را زنده می‏کند، تجلی روح مادر، در کانون خانواده است، زیرا پدر، گرچه به عنوان «الرجال قوامون علی النساء» عهده‏دار کارهای اداری و اجرایی جامعه کوچک، یعنی خانواده است، لیکن اساس خانواده که بر مهر، وفا و پیوند، پی‏ریزی شده است، به عهده مادر است، زیرا مادر مبدأ پیدایش و پرورش فرزندانی است که هر کدام به دیگری وابسته‏اند و افرادی که از یک زن متولد می‏شوند، همانند میوه‏های یک درخت نیستند که روح ایثار انسانی در سطح گیاه، ظهور نکند یا مانند بچه‏های یک حیوان ماده نخواهند بود که فاقد تعاون انسانی بوده و پیوند خاص بشری در آنها جلوه نکند، بلکه فرزندان متولد شده از یک زن خواه بدون فاصله و خواه با فاصله نسبت به یکدیگر رؤوف و مهربان بوده و پیوند فطری خود را در پرتو تعالیم دینی شکوفا می‏نمایند، و در مکتب دین، حفظ این پیوند و فراموش نکردن آن از واجبهای مهم به شمار آمده است. اگر کسی این پیوند فطری و دینی را قطع نماید، از رحمت ویژه الهی، محروم خواهد شد، زیرا صله رحم از چیزهایی است که خداوند به آن امر فرموده و در باره «قاطعان» چیزی که باید «وصل» شود، جریان لعن و نفرین الهی مطرح شده است:

«الّذین یَنْقُضُونَ عهدَاللّه‏ مِنْ بَعْدِ میثاقِه و یقطعون ما اَمَرَاللّه‏ُ بِهِ اَنْ یُوصَل و یُفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون»

«والذین ینقضون عهداللّه‏ من بعد میثاقه و یطعون ما امراللّه‏ به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک لهم اللعنةُ و لهم سوء الدار»

شاید، سر آنکه در دو آیه شریفه مزبور، افساد در زمین، در کنار «قطع چیزی که «وصل» آن لازم است ذکر شده این باشد که افراد تربیت شده خانواده‏های اصیل دینی که قانون صله رحم و حفظ پیوند اعضا را ادارک کرده و عمل نموده‏اند، وقتی وارد اجتماع رسمی شدند، دست به افساد در زمین نمی‏زنند، زیرا با روح پیوند و ایثار، گام به جامعه نهاده‏اند، ولی کسانی که از خانواده‏های غیر دینی برخاستند، چون اصل پیوند فطریِ بین اعضا را در اثر رعایت نکردن قانون صله رحم و ایثار و تعاون و … فراموش کرده‏اند، با ورودشان به جامعه رسمی، پدیده‏های توحش و تندخویی نیز ظهور خواهد کرد. خلاصه، آنکه قانون صله رحم، اصل مهمی است که جامعه کوچک را درست تربیت کرده و زمینه شکوفایی جوامع بزرگ را فراهم می‏نماید. صله رحم، اصل حاکم بر خویشاوندان و محارم و وابستگان خانوادگی است و منشأ تمام این خویشاوندیها و وابستگیها همانا پیدایش کلیه اعضا از یک رحم می‏باشد و آن رحم که مبدأ ایجاد اعضای به هم پیوسته است جزء زن بوده، در حقیقت، مقام والای زن است که پایه‏گذار قانون ارحام، صله رحم، محرومیت و نظایر آن است.

نتیجه آنکه زن، نقش اصلی خانواده و خویشی را به عهده دارد، گرچه مرد مسؤول کارهای اجرایی و تأمین هزینه‏های زندگی و مانند آن است. از این رهگذر، قرآن کریم ضمن توصیه به انسان در گرامی داشتن پدر و مادر، زحمات مادر ـ زایمان و شیردادن ـ را که منشأ اصلی آنها رحم است، یادآور می‏شود:

«و وصَّینا الانسان بوالدیه احساناً حَمَلَتْه امُّه کرها و وضعته کرها و حَمْلُه و فِصالُهُ ثلثون شهرا …»

«حملته امه وهنا علی وهنٍ و فصاله فی عامین …»

حضرت امام زین العابدین(ع) نیز در رساله حقوق، لزوم رعایت حقوق ارحام را به مقدار پیوستگی و قرابت نسبت به رَحِم، بیان فرمود و اولین حق را در نظام خانوادگی به مادر داده، آن گاه از حق پدر سخن به میان آورده، چنین فرموده است:

«… و حُقوقُ رَحِمِکَ کثیرةُ متصلة بقدر اتصال الرحم فی القرابة فَاَوْجَبُها علیک حَقُّ امِّکَ ثم حقَ ولدک ثم حق اخیک ثم الاقرب فالاقرب»

باید توجه داشت که نقش زن، نه تنها ایجاد رابطه خویشی بین اعضای نَسَبی یک خانواده است، بلکه سهم آن در ایجاد پیوند رَحمی بین وابستگان سَببی نیز قابل انکار نیست، زیرا در اسلام، وابستگان سببی همانند پیوستگان نَسَبی از پیوند خاصی برخوردارند و قانون دامادی، مقررات فراوانی را به همراه دارد، چنان که از خطبه رسول اکرم(ص) در مراسم عقد زناشویی حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(ع) چنین استفاده می‏شود که مصاهره و دامادی، ملحق به نسب بوده و عروس و داماد به منزله فرزندان دو خانواده، محسوب می‏شوند و اعضای دو خانواده، بخصوص پدران و مادران، به منزله افراد یک خانواده به حساب خواهند آمد.

این قانون که از خطبه رسول اکرم(ص) و نیز از خطبه عقد زناشویی حضرت جواد(ع) توسط حضرت رضا(ع)استفاده شد از آیه «هو الّذی خَلَقَ من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا» استنباط می‏شود. از اینجا می‏توان به یک مطلب مهم، یعنی روشن شدن نقش زن در ایجاد ارتباط بین مرد ـ به عنوان پدر ـ و بین افرادی که در آینده متولد می‏شوند ـ به عنوان فرزندان ـ پرداخت؛ بدین بیان که زن، ابتدا مرد را جذب کرده، رأفت و عطوفت در او می‏دمد و او را آرام می‏کند. سپس به کمک همان عنصر آرام، رؤوف و مطمئن، خانواده آرام و خویشان مهربان را تشکیل می‏دهد. اگر این مسأله، روشن و برای اثبات آن، دلیل ارائه شود، آن‏گاه معلوم خواهد شد که اصالت خانواده به عهده زن است و پایه اصلی تأسیس حوزه خویشاوندی و تشکیل حکومت مهر و رأفت، همانا زن خواهد بود؛ چرا که او:
اول ـ مرد اجنبی را خویشاوند می‏سازد.

دوم ـ با تکثیر نسل، دو خانواده را در اثر دامادی به هم مرتبط می‏نماید.

سوم ـ در اثر شیردادن، افراد بیگانه را محرم نموده و پیوند رضاعی را چون پیوند دامادی به رابطه خویشاوندی، نزدیک می‏نماید.

اثر حضرت آیت ‏اللّه‏ جوادی آملی

گردآوری:گروه خانواده خوشبخت سايت تبيان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/healthy_safe_life.html

 

موضوعات: مقالات, سیاسی-اجتماعی
 [ 03:37:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نکته های شنیدنی سکته ...

#نکته_های_شنیدنی #سکته

?? سده تامه باشد که در بطون دماغ واقع شود و تمام اعضا را از حس و حرکت باز دارد و این مرض به یک دفعه عارض شود اما طبیب به این علامات فرق میان سکته و مرده گذارد؛ اول مریض را در روی اندازد اگر کف دست او فوق باشد مرده است و اگر بر روی زمین باشد سکته است؛ دوم انکه دست در میان خصیتین او نهد و زمانی توقف کنند اگر رگ نابض یابد زنده است و الا مرده است؛ سیم: درکش ران نزدیک قضیب رگ نابض باشد که نزد موت ساکن شود، اگر نابض است زنده است و الا فلا؛ چهارم: انگشت به روغن نیلوفر چرب کرده نصف انگشت را در دبر علیل کنند در جانب پشت، هرگاه رگ متحرک یابند زنده است والا فلا؛ ششم: در چشم مریض نگاه کند اگر روشن و رونق دارد زنده است والا فلا؛ هفتم: پنبه نرم بر بینی مریض دارند اگر حرکت کند زنده است والا فلا؛ هشتم: علیل را بر خانه تاریک برند و چراغ در برابر چشم او بدارند اگر عکس چراغ دیده شود زنده است و الا فلا؛ نهم: مریض را در مکان روشن بدارند و در چشم او نگاه کنند اگر عکس ناظره دیده شود زنده است والا فلا؛

✳ علاج: اگر حمره لون ظاهر باشد فصد قیفال و حجامت ساقین کنند و طبیعت را نرم دارند و حقنه های متوسط بعد از مالیدن اعضا ریختن آب گرم بر بدن و اگر از برودت و بلغم باشد تابه گرم کرده بر سر او گذارند و ماء العسل استعمال نمایند.

? پی نوشت:

⬅️ خصیتین: بیضتین

#سکته
#نکته_های_شنیدنی

?منبع: حدیقه الطب/ص ۴۰/ عبدالجواد بن ابوالقاسم اصفهانی. 

برگرفته از:
سایت دکتر روازاده

موضوعات: پیام ها, اموزشی, نکات
[یکشنبه 1397-05-07] [ 09:46:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت