پژوهش مدرسه علمیه عصمتیه سمنان


 
  چرا موقع آب خوردن سلام می فرستیم؟؟ ...
چرا موقع آب خوردن سلام می فرستیم؟؟

فضیلت یاد کردن سید الشهدا علیه السلام هنگام نوشیدن آب

 

حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام فرمود: چون پدرم شهید شد او را در آغوش گرفتم و بی هوش شدم در آن حال شنیدم که می فرمود:

شیعتی ما إنْ شَرِبْتُمْ رَیَّ عَذْبٍ فَأذْکُرونی

أوْ سَمِعْتُمْ بِغریبٍ أو شهیدٍ فَأنْدَبونی

«ای شیعیان من! هر وقت آب خوشگوار نوشیدید مرا یاد کنید و هر زمان نام غریب یا شهیدی را شنیدید بر من گریه کنید» [1]

داوود رقّی گوید: خدمت امام صادق علیه السلام بودم آن جناب آب طلب نمودند چون نوشیدند رقت کردند و چشم مبارکشان پر از اشک شد و گریستند:

سپس فرمودند: ای داود! خدا قاتل حسین علیه السلام را لعنت کند؛

«چه اندازه یاد حسین زندگی را ناگوار می کند من هیچگاه آب سرد ننوشم جز اینکه حضرت حسن علیه السلام را یاد کنم، و هر کس آب نوشد و حضرت حسین و اهل بیتش را یاد کند، و کشنده او را لعنت نماید خداوند صد هزار حسنه برای او بنویسد و صد هزار گناه از او محو کند و صد هزار درجه برای او بالا برد، و گویا صد هزار بنده آزاد کرده است و خداوند متعال روز قیامت او را با صورتی درخشان (با قلبی مطمئن) محشور فرماید»[2]

در حدیث دیگر امده است: هر کس آب بیاشامد و از تشنگی امام مظلوم در کربلا یاد کند و بر قاتلان سیدالشهداء لعنت کند مثل کسی است که هزار پیامبر خدا را از تشنگی نجات داده و هزار مرتبه در رکاب امام عادلی شهید شده باشد.[3]

 

 

 

[1]مصباح کفعمی ص 741

[2]کامل الزیارات ،106ب 34

[3]انوار الشهاده، 159 ف 14

سحاب رحمت، تألیف عباس اسماعیلی یزدی

 

موضوعات: پیام ها, مناسبت ها, سیاسی-اجتماعی
[یکشنبه 1397-07-22] [ 03:33:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  بی بی شهربانو در ایران مادر امام سجاد است یا نه؟ ...

 آيا شهربانو دختر يزدگرد سوّم مادر امام سجاد(علیه السلام) بوده؟ و در سرزمين كربلا حضور داشته؟ و فرار او به سمت ايران به دستور امام حسين(علیه السلام) و مدفون شدنش در آرامگاهى كه هم‏اكنون در تهران به بى‏بى‏شهربانو شهرت دارد، صحيح است؟


پاسخ :

 در بعضى از نوشته ‏هاى متأخّر- كه به خيال خود از تاريخ‏هاى معتبر نقل قول كرده- چنين آمده است:

«در برخى از كتب معتبر تاريخى چنين آمده كه: شهربانويه- كه در كربلا حضور داشت و مادر فاطمه همسر قاسم بود- به سفارش امام حسين (ع) سوار بر اسب امام (ع) شده تا او را به سرزمين سرنوشت برساند و او به اذن خدا در ساعتى به رى رسيد و در كوهى از آن سامان و در نزديكى مقبره سيدعبدالعظيم حسنى مدفون شد«.(1)

و همان‏جا چنين آمده است: «در ميان مردم چنين شهرت دارد كه در قله كوه چيزى شبيه تكّه‏اى از روپوش زن ديده مى‏شود كه هيچ مردى نمى‏تواند به آن نزديك شود. زن آبستنى كه در شكم فرزند پسرى داشته باشد، نيز توان نزديك شدن به آن را ندارد«.(2)

و نيز چنين شايع شده است: «او هنگامى كه به رى رسيد، خواست از «هو» (خداوند) يارى بخواهد، اما اشتباها به جاى «هو» لفظ «كوه» را به زبان آورد و همان‏جا كوه او را دريافت و در شكم خود پنهان كرد«.(3)

شايد در نظر برخى ساختگى بودن اين افسانه‏ها و نيز عدم حضور مادر امام سجاد (ع) در كربلا، امرى واضح بوده و نياز به بحث و تحقيق ندارد اما از آنجا كه درباره او مطالب فراوانى در ميان مردم و حتى در ميان قشر فرهيخته شايع است، به بحث درباره او مى‏پردازيم.

براى روشن‏تر شدن بحث توجه شما را به مطالب زير جلب مى‏كنيم.

مادر امام سجاد (ع)

با رجوع به منابع مختلف شيعه و سنى درمى‏يابيم كه از ميان ائمه شيعى بيشترين اختلاف درباره نام مادر امام سجاد (ع) وجود دارد تا جايى‏كه برخى از محققان با استفاده از منابع مختلف چهارده نام(4) و برخى ديگر تا شانزده(5) نام براى مادر آن حضرت (ع) ذكر كرده‏اند.(6) مجموع اين نام‏ها چنين است:

1. شهربانو، 2. شهربانويه، 3. شاه زنان، 4. جهان شاه، 5. شه زنان، 6. شهرناز، 7. جهان بانويه، 8. خولة، 9. برّة، 10. سلافة، 11. غزالة، 12. سلامة، 13. حرار، 14. مريم، 15. فاطمة، 16. شهربان.

با آنكه در منابع تاريخى اهل سنّت بر روى نام‏هايى چون سلافة، سلامة، غزاله بيشتر مانور داده شده است،(7) اما در منابع شيعى و به خصوص منابع روايى آنها، نام شهربانو بيشتر مشهور شده است. بنا به نوشته برخى از محققان(8): اولين بار اين نام در كتاب «هبائر الدرجات» محمد بن حسن صفار قمى (متوفى 290 ق) ديده شده است.(9) بعدها محدّث معروف شيعى يعنى كلينى (م 329 ق) روايت همين كتاب را در كتاب كافى آورد.(10) بقيه منابع يا از اين دو منبع بهره گرفته و يا آنكه رواياتى ضعيف و بدون سند معتبر را در نوشته‏هاى خود آورده‏اند.(11)

در اين روايت چنين آمده است:

«چون دختر يزدگرد را نزد عمر آوردند، دوشيزگان مدينه براى تماشاى او سر مى‏كشيدند و چون وارد مسجد شد، مسجد از پرتوش درخشان گشت. عمر به او نگريست، دختر رخسار خود را پوشيد و گفت: اف بيروج بادا هرمز (واى، روزگار هرمز سياه شد) عمر گفت: اين دختر مرا ناسزا مى‏گويد و بدو متوجه شد اميرالمؤمنين (ع) به عمر فرمود: تو اين حق را ندارى، به او اختيار ده كه خودش مردى از مسلمانان را انتخاب كند و در سهم غنيمتش حساب كن. عمر به او اختيار داد. دختر بيامد و دست خود را روى سر حسين (ع) گذاشت. اميرالمؤمنين على (ع) به او فرمود: نام تو چيست؟ گفت: جهان شاه. حضرت فرمود: بلكه شهربانويه باشد.

سپس به حسين (ع) فرمود: اى اباعبدالله از اين دختر بهترين شخص روى زمين براى تو متولد مى‏شود و على بن الحسين (ع) از او متولد گشت. آن حضرت را ابن الخيرتين (پسر دو برگزيده) مى‏گفتند زيرا برگزيده خدا از عرب «هاشم» بود و از عجم «فارسى«.(12)

اين روايت از دو جهت سند و متن محل بحث واقع شده است. از جهت سند در آن افرادى مانند ابراهيم بن اسحاق احمر(13) و عمرو بن شمر وجود دارند كه متهم به غلو شده و از سوى رجاليون شيعه مورد تأييد واقع نشده‏اند.(14)

اما از جهت متن اشكالات زير بيان شده است:

1. اسارت دخترى از يزدگرد، به شدّت محل ترديد است.

2. اسارت چنين دخترى در زمان عمر و به ازدواج امام حسين (ع) درآمدن در اين زمان نيز غيرقابل قبول است.

3. در هيچ‏يك از منابع معتبر شيعى به جز اين روايت، لقبى با عنوان «ابن الخيرتين» براى امام سجاد (ع) نقل نشده است.

آيا در اينجا نمى‏توان نوعى ايرانى‏گرى افراطى را ديد كه به خيال خود به جهت پيوند

خوردن نسل ساسانيان با نسل پيامبر (ص) در امام سجاد (ع)، خواسته‏ اند آن حضرت (ع) را به عنوان «خير اهل الارض» معرفى كنند؟

اين‏گونه نقدها بر گزارش‏هاى حاوى نام شهربانو باعث مى‏شود تا اين گزارش‏ها را از ساحت ائمه (ع) به دور و آن را ساخته دست حديث‏ پردازان بدانيم و نام شهربانو را براى مادر آن حضرت (ع) نفى كنيم.

درباره نسب مادر امام سجاد (ع) نيز منابع متقدم تاريخى و روايى دچار اختلاف گشته‏اند. برخى مانند يعقوبى (متوفى 281 ق((15)، محمد بن حسن قمى(16)، كلينى (متوفى 329 ق((17)، محمد بن حسن صفار قمى (متوفى 290 ق((18)، شيخ صدوق (متوفى 381 ق((19) و شيخ مفيد (متوفى 413 ق((20) او را دختر يزدگرد دانسته‏اند، هر چند در نام او اتفاق نظر ندارند.

اين نسب تقريباً در ميان منابع متأخر به عنوان يك شهرت فراگير جاى خود را باز كرده است به گونه‏اى كه ميدان اظهار وجود براى ديدگاه‏هاى مخالف نگذاشته است.(21)

در مقابل اين قول، برخى از منابع متقدم و متأخر ديدگاه‏هاى ديگرى مانند سيستانى بودن، سندى بودن، كابلى بودن او را متذكر شده و بسيارى از منابع بدون ذكر محل اسارت او، تنها با عنوان «امّ ولد» (كنيز صاحب فرزند) از او ياد كرده‏اند.(22) برخى نام‏هاى بزرگان ايرانى همچون سبحان، سنجان، نوشجان و شيرويه را به عنوان پدر او ذكر كرده‏اند.(23)

براى نقد و بررسى اين نسب نمى‏توانيم به بحث‏هاى سندى اين گزارش‏ها تكيه كنيم زيرا هيچ‏يك از اقوال داراى سند مستحكمى نيست. علاوه بر آنكه بيشتر كتاب‏هاى تاريخى همانند تاريخ يعقوبى، مطالب خود را بدون ذكر اسناد نقل مى‏كنند.

ادامه  …

موضوعات: شبهات
[شنبه 1397-07-07] [ 09:37:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  علت گذاشتن كنيه «اباعبدالله» براي امام حسين(علیه السلام) چه بوده است؟ ...

 علت گذاشتن كنيه «اباعبدالله» براي امام حسين(علیه السلام) چه بوده است؟

 

پاسخ :

 ا ز سنت‎هاي اجتماعي و خانوادگي عرب، گذاشتن كنيه و لقب‎براي مولود تازه به دنيا آمده است كه اساساً براي تعظيم و تكريم به كار مي‎رود.

ائمه‎ي معصومين(ع) هر كدام داراي كنيه‎ها و القاب زيادي هستند كه بازگو كننده‎ي شخصيت معنوي و الهي آنان است. ابا‎عبدالله كنيه حضرت امام حسين(ع) مي‎باشد كه بر خلاف معمول، به اعتبار اسامي فرزندان آن امام نيست، بلكه به جهت اوج و شكوه، و عبوديت عاشقانه او است كه با خون خويش ترسيم كرد.

اباعبدالله و اباالائمه و اباالمساكين از كنيه‎هاي ديگر امام حسين(ع) و رشيد، طيّب، وفيّ، زكيّ، سيّد، سعيد، مبارك، التابع لمرضاة الله و الدليل علي ذات‎الله، الشهيد بكربلا، السبط الثاني، الامام‎الثالث و سيدالشهدا لقب‎هاي آن حضرت است و لقبي كه جدّش او را بدان خطاب مي‎كرد «سيد شباب اهل الجنة» است.[1]

كنيه «ابا عبدالله» مانند اسم آن حضرت، از سوي خدا و رسول گرامي انتخاب شده است.[2] معمولاً كنيه را به اعتبار اسم فرزند صاحب كنيه مي‎گذارند، مانند ابالحسن، ابامحمد، ابومسلم و…؛ اما كنيه امام حسين(ع) يك كنيه استثنايي است كه به اعتبار اسامي فرزندان آن حضرت نيست، بلكه به اعتبار جوهره‎ي شخصيت معنوي و الهي آن امام كه روح عبوديت و بندگي خالص و وقفه‎ناپذير او مي‎باشد، انتخاب شده است.

در كتاب «ويژگي‎هاي امام حسين(ع)» آمده است: «حسين سمبل عبادت است همه پيام‎آوران خدا و امامان نور، خداي خويش را خالصانه و عاشقانه مي‎پرستيدند؛ اما حسين، عبادت و پرستش ويژه‎اي داشت. از هنگامي كه نور وجودش در جان مادرش فاطمه(س) پديد آمد تا آن لحظاتي كه سر نوراني‎اش بر فراز نيزه‎ها قرار گرفت، هميشه و همه جا به ستايش و سپاس و تسبيح و تنزيه خدا مشغول بود و تلاوت كتاب خدا از او شنيده مي‎شد.»[3]

در شب عاشورا كه لشكريان دشمن مي‎خواستند به خيمه‎هاي حضرت اباعبدالله الحسين(ع) هجوم بياورند و كار را يكسره كنند، امام آن شب را براي عبادت و بندگي خدا مهلت خواست و با راز و نياز، شب را به صبح، و آخرين مرحله حيات خويش را با نيايش خاصه الهي آزين بست. بار مصايب و مشكلات هر چه بر امام سنگيني مي‎كرد و سوز و گداز غم‎ها، هر چه دلخراش‎تر مي‎شد، صبر امام و رضايت‎مندي حضرت در برابر اراده الهي زيادتر مي‎گشت و عرضه مي‎داشت: خدايا راضي به رضاي توام.[4]

نقل شده است كه امام حسين(ع) 25 بار پياده به حج مشرف شد و مناسك حج ابراهيمي را انجام داد و در هر شبانه روز، هزار ركعت نماز به جا مي‎آورد. روزي از امام سؤال شد كه چه قدر از خدا ترساني؟ امام فرمود: از عذاب آخرت ايمن نيست مگر كسي كه در دنيا از خدا بترسد.[5]

پی نوشتها:

[1]. الارشاد، ج 2، ص 27.

[2]. همان.

[3]. ويژگيهاي امام حسين(ع)، شيخ جعفر شوشتري، ص 95، ترجمه و نگارش از علي رضا كرمي، تحقيق و ويرايش از سيد محمد حسيني، نشر حاذق، چاپ دوم، مطبعه امير.

[4]. مقتل الحسين، سيد عبدالرزاق مقرم، ص 283، دارالكتاب بيروت.

[5]. شهيد كربلا، سيد تقي طباطيايي، ص 63، با تصحيح شيخ عباس حاجيان دشتي، ج 1، حسينية عماد زاده اصفهاني، منتهي الآمال، ج 1، ص 210.

منبع: نهضت عاشورا (تحريف‌ها و شبهه‌ها)، مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي حوزه‌ي علميه (1381)

موضوعات: پیام ها, مناسبت ها
 [ 08:18:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دلیل معصوم نبودن حضرت ابوالفضل(ع)وحضرت زینب(س)چیست؟ ...
دلیل معصوم نبودن حضرت ابوالفضل(ع)وحضرت زینب(س)چیست؟

دلیل معصوم نبودن حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت زینب (س) چیست؟

 

چه کسی گفته که آنها معصوم نیستند که ما دلایلش را بیان نماییم؟ نه تنها ایشان، بسیار  دیگری نیز معصوم بوده‌اند؛ مگر لقب حضرت معصومه علیهاالسلام را امام رضا علیه السلام نداده‌اند؟ منتهی این بزرگواران در حد و جزو چهارده معصوم که تالی تلو و حد اعلای عصمت می‌باشند نبوده‌اند.

 

در خصوص عصمت به چند نکته مهم باید توجه نمود:

 

یک - عصمت، مرحله‌ی بالایی از کمال انسانی در تمامی شئون و فعلیت تمامی استعدادهای انسان است و مرهون علم، صیانت نفس و اخلاص در بندگی و عمل صالح می‌باشد.

 

دو – عصمت نیز مانند هر کمال دیگری (علم، حکمت، رأفت، رحمت، بصیرت و …)، همه از اسمای الهی است و تجلی آن در مخلوقاتش، دارای مراتب متفاوت می‌باشد. چنان چه حتی در مورد انبیای الهی نیز فرمود، برخی برتر از برخی دیگر می‌باشند.

 

سه - عصمت، مرحله بالای معرفت و شناخت، و مرحله بالای ایمان به آن معرفت و شناخت است، که سبب می‌شود آدمی صاحب بصیرت شود، ظاهر بین نباشد، باطن هر نیت، کار، عمل و هر چیزی را ببیند و در واقع از ناسوت (عالم ماده) گذشته و با «ملکوت» مرتبط گردد.

 

یک مثال:

 

عقل، علم، آگاهی، ایمان و بصیرت، نگهدارنده (عاصم) انسان از خطا و لغزش و گناه و ضعف‌های دیگر هستند. به عنوان مثال: شاید یک کودک نداند که اگر نزدیک به آتش (ولو بسیار ضعیف، به حد شعله یک کبریت یا شمع گردد)، خطر او را تهدید می‌کند و به خاطر همین جهلش به آن نزدیک شود، اما کسی که علم یافت و به آن علم نیز ایمان و یقین پیدا کرد، خود را از آن نگه می‌دارد. این بازدارندگیِ خود، در همین حد نیز مصداقی از عصمت است.

 

چهار – از همین معنا و مثال معلوم می‌شود که “عصمت” در انسان صرفاً جبری نیست؛ یعنی چنین نیست که خداوند متعال کسی را معصوم قرار داده باشد و در خلقت او، هیچ اختیار و امکانی برای خروج از عصمت نداشته باشد، بلکه بازدارندگی و صیانت نفس خود به اختیار انجام می‌پذیرد.

 

پنج – عصمت از سویی ایجاد مصونیت از ارتکاب به گناه است و از سویی دیگر کمالی است که سبب بازدارندگی از هر گونه خطا، اشتباه، فراموشی و … نیز می‌گردد.

 

شش – عصمت از گناه، برای همگان ممکن است، چرا که خداوند متعال به همگان امر فرمود که خود را از گناه و معصیت نگهدارید و بدیهی است که خداوند حکیم، به چیزی که در امکان و قدرت انسان نیست امر نمی‌کند. پس هر کسی می‌تواند معصوم از گناه باشد (البته به حد خود). [دقت کنیم که خیلی از کارها برای بنده و شما گناه محسوب نمی‌گردد، اما برای اولیاءالله و در رأس آنها پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، گناه محسوب می‌گردد].

 

هفت – اما عصمت کامل از هر گونه خطا، اشتباه یا فراموشی، برای همگان ممکن نیست.

 

الف – پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیه و آله، انسان کامل هستند، یعنی حد اعلای ممکن برای رشد و تعالی برای یک انسان، در آنها محقق شده و تجلی یافته است. از این رو آنان به معنای اتمّ و کامل «معصوم» از هر گونه گناه، خطا، اشتباه و فراموشی می‌باشند؛ لذا (به تعلیم وحی و آموزه‌های خودشان که معدن وحی و مخزن علم لایزال الهی می‌باشند) ایشان را “معصوم” (بدین معنا) نامیده و به غیر از آن چهارده نفر، هیچ کس دیگری را معصوم نمی‌دانیم.

 

ب – وقتی گفته می‌شود «امکان خطا، اشتباه و فراموشی»، معنایش این نیست که حتماً به این امور مبتلا و دچار می‌شوند، بلکه یعنی «امکانش» قابل نفی نیست، منتهی در انبیای الهی (با شدت و ضعف مرتبه‌ای که نسبت به یک دیگر در علم و عصمت دارند) و هم چنین چهارده معصوم علیهم‌السلام، این “امکان” نفی می‌شود.

 

حضرت زینب کبری علیهاالسلام:

 

*- حضرت زینب علیهاالسلام، تنها دختری در این عالم است که هم پدرش معصوم است و هم مادرش؛ مانند حضرات امام حسن و امام حسین علیهماالسلام که تنها فرزندان پسر دو معصوم هستند. حتی حضرات امیرالمؤمنین و فاطمه زهراء و دیگر امامان علیهم السلام نیز از این ویژگی برخودار نبوده‌اند.

 

*-  حضرت زینب علیهاالسلام، محرم اسرار و از بزرگ‌ترین یاوران و حامیان شش معصوم (حضرات امیرالمؤمنین، فاطمه زهراء، امام حسن، امام حسین، امام سجاد و امام باقر علیهم السلام) بودند؛ آیا شخصی که از علوم، فضایل، ایمان و مراتب بالای کمال انسانی برخوردار نباشد و احیاناً مرتکب گناه (حتی صغیره) شده باشد، می‌تواند در به چنین رتبه و توفیقی نایل آید؟

 

*- حضرت زینب کبرا علیهاالسلام، از علم لدنی برخوردار بودند، چنان چه امام معصوم، حضرت سجاد علیه‌السلام می‌فرماید: «انت بحمداللّه عالِمَةٌ غَیر مُعلّمةٍ و فَهِمَةٌ غَیر مُفَهِمّةٍ»، یعنی: الحمد لله، شما عالمِ بدون معلم هستید و فهیمی هستید که کسی آن معارف و مفاهیم و حقایق عالم هستی را به شما تفهیم نکرده است.

 

حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السلام:

 

*- ایشان در مقامی از علم و فضیلت قرار داشتند که به «پدر فضل» ملقب و مشهور گردیدند.

 

*- ایشان در مقامی قرار داشتند که امام سجاد علیه‌السلام در حق ایشان فرمودند: «خداوند رحمت کند عمویم عباس بن علی علیه اسلام را، که به تحقیق ایثار و جانبازی کرد و جنگِ نمایانی نمود و خود را فدای برادرش ساخت، تا اینکه دستانش قطع شد و خداوند در مقابل، بسان عمویش جعفر طیار، دو بال به او عنایت کرد تا با آنها با ملائکه در بهشت پرواز نماید. و همانا عباس علیه السلام نزد خداوند تبارک و تعالی منزلتی دارد که جمیع شهدا در روز قیامت بر او غبطه خورند و تمنّای مقامش را نمایند» (خصال شیخ صدوق ، جلد 1 صفحه 35)

 

*- ایشان در مقامی از بصیرت بودند که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «کانَ عَمُّنا العَبَّاسُ (ع) نافِذَ البَصیرَة؛ عموی ما عباس (ع) بینشی ژرف داشته است» (اعیان الشیعه، ج 7، ص 430)

 

*- ایشان در مقامی از علم و ایمان و بصیرت بودند که امام صادق علیه‌السلام، هنگام زیارت قبر ایشان شهادت دادند: «اَشْهَدُ اَنَّکَ لَمْ تَهِنْ و لَمْ تَنْکُلْ و اَنَّکَ مَضَیْتَ علی بصیره مِنْ اَمرِک؛ گواهی می‌دهم که تو لحظه‌ای از خود سستی نشان ندادی و برنگشتی، بلکه مَشی تو بر ایمان و بصیرت در دین رقم خورده بود».

 

*- ایشان در مقامی از ولایت‌پذیری، معرفت، اطاعت و تبعیت از امام و شهادت قرار گرفتند که امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «پس خداوند برترین و بیشترین و وافرترین و کامل ترین پاداش کسی را از میان آنان (مجاهدین و شهدای حق) که به پیمانشان وفا نمودند، دعوت او را پذیرفتند و از ولی امر خود طاعت کردند، به تو ارزانی فرماید.» (کامل الزّیارت ابن قولویه صفحه 257)»

 

*- ایشان که علمدار امام زمان‌شان بودند، در میان شهدای والا مقام کربلا (از خاندان و یاران)، تنها کسی بودند که وقتی به شهادت رسیدند، امام حسین علیه السلام فرمودند: «الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِيلَتِی واضَیعَتا بَعدِ‌کَ یااَخی» یعنی: اکنون کمرم شکست و چاره‌ام اندک شد، وامصیبتا بعد از تو، ای برادر!

 

نتیجه:

 

پس هیچ تردیدی نمی‌ماند که آن دو بزرگوار، در مرتبه بسیار بالایی از علم، حلم، بصیرت، تعقل، فضل، ایمان، عمل و سایر کمالات انسانی قرار داشتند و بالتبع معصوم از گناه بودند، اما مرتبه کمالی و عصمت آنها (و هیچ کس دیگری)، در حد چهارده معصوم علیهم السلام نبوده و نمی‌باشد

موضوعات: شبهات
[جمعه 1397-07-06] [ 04:42:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  راه پیشرفت در تحصیل ...
راه پیشرفت در تحصیل

✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 

 

در برنامۀ تحصیل، راه متعارف را پیش گیرید؛ اشکالی داشتید، سؤال کنید! برای پیشرفت در تحصیلات نافعه(سودمند)، به [خواندن] تعقیبات مشترکه ملتزم باشید. «سُبحانَ مَن لایَعتَدی عَلی أَهلِ مَملِکَتِه… ». 

 

به سوی محبوب، ص۷۸

 

مشاهده متن_کامل دعا از طریق #لینک زیر: 

? http://bahjat.ir/fa/content/10491

 

✅ @bahjat_ir??

موضوعات: پیام ها, نکات
[چهارشنبه 1397-07-04] [ 05:37:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  ثواب عجیب زیارت امام حسین علیه السلام،منبرمتنی ...
ثواب عجیب زیارت امام حسین علیه السلام،منبرمتنی

◆ حجه الاسلام حاج آقا #محرابیان ◆

 

? ثواب عجیب زائر امام حسین علیه السلام?

 

یکی آمد پیش امام صادق علیه السلام گفت میخوام برم کربلا آقا فقط یه ناراحتی دادم، آقا فرمود چیه؟ ‌آقا هوا گرم است ، میترسم برا گرما ناراحتم چیزیم بشه، غذا چطور میشه، امام صادق فرمود(ع) کربلا میری؟ گفت بله.

 

آقا گفت؛ بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی کسی تصمیم می گیرد کربلا برود پیامبر شروع میکنه به دعا کردن، خدایا به منِ پیغمبر زائر فرزندم حسین را ببخش، اگر قبلا گناهی کرده اون رو پاک به سمت حسینم بیار، وقتی از منزل خارج می شود، خدا دستور می دهد ششصد فرشته به سراغش بروند، از درب منزل تا کربلا این ششصد فرشته با او می آیند و برای هر قدمی که طی میکنه، خدا هزار خوبی براش می نویسد و هزار گناه پاک میکند، (یعنی هیچ کس نگوید رفتم کربلا نجس بودم گناه کار بودم، آقا! رسیدی کربلا پاکت کردن تحویلت گرفتن انگار این مسیر برزخه حسین قیامت ماست).

 

اگر از گرمای زیاد عرق کردی خداوند به هر قطره عرقت ۷۰ هزار فرشته خلق می کند و اینها تا قیامت برایت دعا می کنند و ذکر می گویند. و بعد جدم امیرالمومنین نگاه می کند به زائر امام حسین که راه افتاده است به سمت کربلا و می گوید: «خدایا من ضمانت میکنم زائر حسینم دست خالی برنگردد».

 

فرمود وقتی نزدیک کربلا می شوید، ملائک کربلا همه به استقبالتان می آیند، مرحبا به زائر حسین، و بعد اتفاقی که می افتد آن است، حضرت سیدالشهدا مستقیم به زائرش نگاه می کند، و بعد وقتی امام حسین به شما نگاه میکند، منادی صدا میزند گواریت باد بهشت خدا، حرام شد بر تو جهنم! سپس امام صادق علیه السلام فرمود؛ اما در روز قیامت در آن عرصه قیامت و گرمای قیامت آمد،ملکی با صدای بلند می گوید اَیْنَ زُوارَ الحُسَیْن” کجاهستند زوار حسین” جمعیتی بلند میشوند نَحْنُ زُوارَ الحُسَیْن ” ما هستیم زوار حسین” چیکارمان دارید، می فرماید یک سوال خدا فرموده از شما بپرسم، چرا رفتین زیارت حسین ما؟ همه یک صدا می گویند دوستش داشتیم… پس ببینید همه نگاه می کنند، امام سیدالشهدا وارد می شود. می فرمایند: آقای شما که دوستش دارید آمد، زوار امام حسین! بروید پیش آقایتان، ما باشما کاری نداریم..

موضوعات: احادیث
 [ 05:22:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  منبرک متنی،اقتصاد مقاومتی ...

⚫️ ترویج اقتصاد مقاومتی

 

 

⭕️ اقتصاد مقاومتی اندیشه‌ای است که برخواسته از آموزه‌های اقتصادی اسلام است. اسلام با دستورات خود تلاش می‌کنند که معیشت افراد و اقتصاد جامعه شکننده نباشد. اسلام برای مقابله با شکنندگی معیشت افراد دستورالعمل‌های دقیقی دارد. 

 

⭕️ اسلام سعی می‌کند با تقویت فرهنگ کار و تلاش افراد را به تولید نافع در جامعه به منظور تامین مخارج خود و توانمندی برای انفاق در راه خدا فراخواند. البته اسلام در زمینه مصرف اصل را بر اعتدال و صرفه جویی می‌گذارد تا افراد بتوانند مازاد اموال خود را نیز برای کمک به دیگران انفاق کنند.

⭕️ اسلام با ایجاد این سبک زندگی سعی می‌کنند که معیشت افراد به واسطه حرص و طمع زیاد، مصرف‌گرایی و همچنین فراموشی دستگیری از دیگران شکننده نشود.

 

⭕️ ترویج سبک زندگی اقتصادی اسلامی نه تنها معیشت افراد را غیرشکننده و مستحکم می‌کند، بلکه به اقتصاد جامعه نیز ثبات و استحکام می‌بخشد. تلاش حداکثری افراد برای آبادانی و پیشرفت جامعه اسلامی، پرهیز مردم از مصرف گرایی و مشارکت داوطلبانه در فقرزدایی با انفاق اموال باعث تامین رشد اقتصادی همراه با عدالت می‌شود و این  امر موجب تداوم استحکام اقتصاد جامعه اسلامی است…

منبع : yon.ir/1Pa3h

 

 

موضوعات: نکات
[سه شنبه 1397-07-03] [ 06:08:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت