پژوهش مدرسه علمیه عصمتیه سمنان


 
  بی بی شهربانو در ایران مادر امام سجاد است یا نه؟ ...

 آيا شهربانو دختر يزدگرد سوّم مادر امام سجاد(علیه السلام) بوده؟ و در سرزمين كربلا حضور داشته؟ و فرار او به سمت ايران به دستور امام حسين(علیه السلام) و مدفون شدنش در آرامگاهى كه هم‏اكنون در تهران به بى‏بى‏شهربانو شهرت دارد، صحيح است؟


پاسخ :

 در بعضى از نوشته ‏هاى متأخّر- كه به خيال خود از تاريخ‏هاى معتبر نقل قول كرده- چنين آمده است:

«در برخى از كتب معتبر تاريخى چنين آمده كه: شهربانويه- كه در كربلا حضور داشت و مادر فاطمه همسر قاسم بود- به سفارش امام حسين (ع) سوار بر اسب امام (ع) شده تا او را به سرزمين سرنوشت برساند و او به اذن خدا در ساعتى به رى رسيد و در كوهى از آن سامان و در نزديكى مقبره سيدعبدالعظيم حسنى مدفون شد«.(1)

و همان‏جا چنين آمده است: «در ميان مردم چنين شهرت دارد كه در قله كوه چيزى شبيه تكّه‏اى از روپوش زن ديده مى‏شود كه هيچ مردى نمى‏تواند به آن نزديك شود. زن آبستنى كه در شكم فرزند پسرى داشته باشد، نيز توان نزديك شدن به آن را ندارد«.(2)

و نيز چنين شايع شده است: «او هنگامى كه به رى رسيد، خواست از «هو» (خداوند) يارى بخواهد، اما اشتباها به جاى «هو» لفظ «كوه» را به زبان آورد و همان‏جا كوه او را دريافت و در شكم خود پنهان كرد«.(3)

شايد در نظر برخى ساختگى بودن اين افسانه‏ها و نيز عدم حضور مادر امام سجاد (ع) در كربلا، امرى واضح بوده و نياز به بحث و تحقيق ندارد اما از آنجا كه درباره او مطالب فراوانى در ميان مردم و حتى در ميان قشر فرهيخته شايع است، به بحث درباره او مى‏پردازيم.

براى روشن‏تر شدن بحث توجه شما را به مطالب زير جلب مى‏كنيم.

مادر امام سجاد (ع)

با رجوع به منابع مختلف شيعه و سنى درمى‏يابيم كه از ميان ائمه شيعى بيشترين اختلاف درباره نام مادر امام سجاد (ع) وجود دارد تا جايى‏كه برخى از محققان با استفاده از منابع مختلف چهارده نام(4) و برخى ديگر تا شانزده(5) نام براى مادر آن حضرت (ع) ذكر كرده‏اند.(6) مجموع اين نام‏ها چنين است:

1. شهربانو، 2. شهربانويه، 3. شاه زنان، 4. جهان شاه، 5. شه زنان، 6. شهرناز، 7. جهان بانويه، 8. خولة، 9. برّة، 10. سلافة، 11. غزالة، 12. سلامة، 13. حرار، 14. مريم، 15. فاطمة، 16. شهربان.

با آنكه در منابع تاريخى اهل سنّت بر روى نام‏هايى چون سلافة، سلامة، غزاله بيشتر مانور داده شده است،(7) اما در منابع شيعى و به خصوص منابع روايى آنها، نام شهربانو بيشتر مشهور شده است. بنا به نوشته برخى از محققان(8): اولين بار اين نام در كتاب «هبائر الدرجات» محمد بن حسن صفار قمى (متوفى 290 ق) ديده شده است.(9) بعدها محدّث معروف شيعى يعنى كلينى (م 329 ق) روايت همين كتاب را در كتاب كافى آورد.(10) بقيه منابع يا از اين دو منبع بهره گرفته و يا آنكه رواياتى ضعيف و بدون سند معتبر را در نوشته‏هاى خود آورده‏اند.(11)

در اين روايت چنين آمده است:

«چون دختر يزدگرد را نزد عمر آوردند، دوشيزگان مدينه براى تماشاى او سر مى‏كشيدند و چون وارد مسجد شد، مسجد از پرتوش درخشان گشت. عمر به او نگريست، دختر رخسار خود را پوشيد و گفت: اف بيروج بادا هرمز (واى، روزگار هرمز سياه شد) عمر گفت: اين دختر مرا ناسزا مى‏گويد و بدو متوجه شد اميرالمؤمنين (ع) به عمر فرمود: تو اين حق را ندارى، به او اختيار ده كه خودش مردى از مسلمانان را انتخاب كند و در سهم غنيمتش حساب كن. عمر به او اختيار داد. دختر بيامد و دست خود را روى سر حسين (ع) گذاشت. اميرالمؤمنين على (ع) به او فرمود: نام تو چيست؟ گفت: جهان شاه. حضرت فرمود: بلكه شهربانويه باشد.

سپس به حسين (ع) فرمود: اى اباعبدالله از اين دختر بهترين شخص روى زمين براى تو متولد مى‏شود و على بن الحسين (ع) از او متولد گشت. آن حضرت را ابن الخيرتين (پسر دو برگزيده) مى‏گفتند زيرا برگزيده خدا از عرب «هاشم» بود و از عجم «فارسى«.(12)

اين روايت از دو جهت سند و متن محل بحث واقع شده است. از جهت سند در آن افرادى مانند ابراهيم بن اسحاق احمر(13) و عمرو بن شمر وجود دارند كه متهم به غلو شده و از سوى رجاليون شيعه مورد تأييد واقع نشده‏اند.(14)

اما از جهت متن اشكالات زير بيان شده است:

1. اسارت دخترى از يزدگرد، به شدّت محل ترديد است.

2. اسارت چنين دخترى در زمان عمر و به ازدواج امام حسين (ع) درآمدن در اين زمان نيز غيرقابل قبول است.

3. در هيچ‏يك از منابع معتبر شيعى به جز اين روايت، لقبى با عنوان «ابن الخيرتين» براى امام سجاد (ع) نقل نشده است.

آيا در اينجا نمى‏توان نوعى ايرانى‏گرى افراطى را ديد كه به خيال خود به جهت پيوند

خوردن نسل ساسانيان با نسل پيامبر (ص) در امام سجاد (ع)، خواسته‏ اند آن حضرت (ع) را به عنوان «خير اهل الارض» معرفى كنند؟

اين‏گونه نقدها بر گزارش‏هاى حاوى نام شهربانو باعث مى‏شود تا اين گزارش‏ها را از ساحت ائمه (ع) به دور و آن را ساخته دست حديث‏ پردازان بدانيم و نام شهربانو را براى مادر آن حضرت (ع) نفى كنيم.

درباره نسب مادر امام سجاد (ع) نيز منابع متقدم تاريخى و روايى دچار اختلاف گشته‏اند. برخى مانند يعقوبى (متوفى 281 ق((15)، محمد بن حسن قمى(16)، كلينى (متوفى 329 ق((17)، محمد بن حسن صفار قمى (متوفى 290 ق((18)، شيخ صدوق (متوفى 381 ق((19) و شيخ مفيد (متوفى 413 ق((20) او را دختر يزدگرد دانسته‏اند، هر چند در نام او اتفاق نظر ندارند.

اين نسب تقريباً در ميان منابع متأخر به عنوان يك شهرت فراگير جاى خود را باز كرده است به گونه‏اى كه ميدان اظهار وجود براى ديدگاه‏هاى مخالف نگذاشته است.(21)

در مقابل اين قول، برخى از منابع متقدم و متأخر ديدگاه‏هاى ديگرى مانند سيستانى بودن، سندى بودن، كابلى بودن او را متذكر شده و بسيارى از منابع بدون ذكر محل اسارت او، تنها با عنوان «امّ ولد» (كنيز صاحب فرزند) از او ياد كرده‏اند.(22) برخى نام‏هاى بزرگان ايرانى همچون سبحان، سنجان، نوشجان و شيرويه را به عنوان پدر او ذكر كرده‏اند.(23)

براى نقد و بررسى اين نسب نمى‏توانيم به بحث‏هاى سندى اين گزارش‏ها تكيه كنيم زيرا هيچ‏يك از اقوال داراى سند مستحكمى نيست. علاوه بر آنكه بيشتر كتاب‏هاى تاريخى همانند تاريخ يعقوبى، مطالب خود را بدون ذكر اسناد نقل مى‏كنند.

ادامه  …

موضوعات: شبهات
[شنبه 1397-07-07] [ 09:37:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  علت گذاشتن كنيه «اباعبدالله» براي امام حسين(علیه السلام) چه بوده است؟ ...

 علت گذاشتن كنيه «اباعبدالله» براي امام حسين(علیه السلام) چه بوده است؟

 

پاسخ :

 ا ز سنت‎هاي اجتماعي و خانوادگي عرب، گذاشتن كنيه و لقب‎براي مولود تازه به دنيا آمده است كه اساساً براي تعظيم و تكريم به كار مي‎رود.

ائمه‎ي معصومين(ع) هر كدام داراي كنيه‎ها و القاب زيادي هستند كه بازگو كننده‎ي شخصيت معنوي و الهي آنان است. ابا‎عبدالله كنيه حضرت امام حسين(ع) مي‎باشد كه بر خلاف معمول، به اعتبار اسامي فرزندان آن امام نيست، بلكه به جهت اوج و شكوه، و عبوديت عاشقانه او است كه با خون خويش ترسيم كرد.

اباعبدالله و اباالائمه و اباالمساكين از كنيه‎هاي ديگر امام حسين(ع) و رشيد، طيّب، وفيّ، زكيّ، سيّد، سعيد، مبارك، التابع لمرضاة الله و الدليل علي ذات‎الله، الشهيد بكربلا، السبط الثاني، الامام‎الثالث و سيدالشهدا لقب‎هاي آن حضرت است و لقبي كه جدّش او را بدان خطاب مي‎كرد «سيد شباب اهل الجنة» است.[1]

كنيه «ابا عبدالله» مانند اسم آن حضرت، از سوي خدا و رسول گرامي انتخاب شده است.[2] معمولاً كنيه را به اعتبار اسم فرزند صاحب كنيه مي‎گذارند، مانند ابالحسن، ابامحمد، ابومسلم و…؛ اما كنيه امام حسين(ع) يك كنيه استثنايي است كه به اعتبار اسامي فرزندان آن حضرت نيست، بلكه به اعتبار جوهره‎ي شخصيت معنوي و الهي آن امام كه روح عبوديت و بندگي خالص و وقفه‎ناپذير او مي‎باشد، انتخاب شده است.

در كتاب «ويژگي‎هاي امام حسين(ع)» آمده است: «حسين سمبل عبادت است همه پيام‎آوران خدا و امامان نور، خداي خويش را خالصانه و عاشقانه مي‎پرستيدند؛ اما حسين، عبادت و پرستش ويژه‎اي داشت. از هنگامي كه نور وجودش در جان مادرش فاطمه(س) پديد آمد تا آن لحظاتي كه سر نوراني‎اش بر فراز نيزه‎ها قرار گرفت، هميشه و همه جا به ستايش و سپاس و تسبيح و تنزيه خدا مشغول بود و تلاوت كتاب خدا از او شنيده مي‎شد.»[3]

در شب عاشورا كه لشكريان دشمن مي‎خواستند به خيمه‎هاي حضرت اباعبدالله الحسين(ع) هجوم بياورند و كار را يكسره كنند، امام آن شب را براي عبادت و بندگي خدا مهلت خواست و با راز و نياز، شب را به صبح، و آخرين مرحله حيات خويش را با نيايش خاصه الهي آزين بست. بار مصايب و مشكلات هر چه بر امام سنگيني مي‎كرد و سوز و گداز غم‎ها، هر چه دلخراش‎تر مي‎شد، صبر امام و رضايت‎مندي حضرت در برابر اراده الهي زيادتر مي‎گشت و عرضه مي‎داشت: خدايا راضي به رضاي توام.[4]

نقل شده است كه امام حسين(ع) 25 بار پياده به حج مشرف شد و مناسك حج ابراهيمي را انجام داد و در هر شبانه روز، هزار ركعت نماز به جا مي‎آورد. روزي از امام سؤال شد كه چه قدر از خدا ترساني؟ امام فرمود: از عذاب آخرت ايمن نيست مگر كسي كه در دنيا از خدا بترسد.[5]

پی نوشتها:

[1]. الارشاد، ج 2، ص 27.

[2]. همان.

[3]. ويژگيهاي امام حسين(ع)، شيخ جعفر شوشتري، ص 95، ترجمه و نگارش از علي رضا كرمي، تحقيق و ويرايش از سيد محمد حسيني، نشر حاذق، چاپ دوم، مطبعه امير.

[4]. مقتل الحسين، سيد عبدالرزاق مقرم، ص 283، دارالكتاب بيروت.

[5]. شهيد كربلا، سيد تقي طباطيايي، ص 63، با تصحيح شيخ عباس حاجيان دشتي، ج 1، حسينية عماد زاده اصفهاني، منتهي الآمال، ج 1، ص 210.

منبع: نهضت عاشورا (تحريف‌ها و شبهه‌ها)، مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي حوزه‌ي علميه (1381)

موضوعات: پیام ها, مناسبت ها
 [ 08:18:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت