پژوهش مدرسه علمیه عصمتیه سمنان


 
  میلاد رسول مهربانی و اخلاق مبارک ...
  20:51 , موضوعات: بدون موضوع, احادیث

میلاد رسول مهربانی و اخلاق مبارک

کلیدواژه ها: تصویر, صلوات

  تخمۀ پوک، هیچ گاه سبز نمی شود ...

سؤال: اگر نماز، انسان را از فحشا و منکر باز می دارد، چرا بعضی نمازگزاران مرتکب خلاف می شوند؟
پاسخ: اولاً تخمۀ پوک، هیچ گاه سبز نمی شود و نماز بدون حضور قلب، تخمه پوک است. نمازی سببب دوری انسان از مفاسد می شود که با حضور قلب باشد وگرنه حرکت لب و کمر چنین خاصیّتی را ندارد.
اگر مدرسه و دانشگاه به انسان رشد علمی می دهد به این معنا نیست که هرکس به مدرسه و دانشگاه رفت به آن رشد می رسد، بلکه به این معناست که مدرسه و دانشگاه بستر رشد است به شرط آنکه با جدّیّت درس بخوانید و آنچه را می خوانید بفهمید. نماز نیز اگر با اصول و شرایطی که دارد اقامه گردد، مانع فحشا و منکر می شود. «إنّ الصّلوة تَنهیَ عَنِ الفحشاءِ و المُنکَر» .
ثانیاً نمازگزاری که گاهی خلاف می کند، اگر اهل نماز نبود خلافش بیشتر بود، زیرا همین نمازگزار برای صحیح بودن نمازش مجبور است بدن و لباسش پاک باشد، لباس و مکانش از مال مردم نباشد و همین مقدار مراعات احکام و مسائل، سبب دور شدن او از برخی گناهان و منکرات می شود، همان گونه که پوشیدن لباس سفید، انسان را از نشستن روی زمین آلوده باز می دارد.(پرسش‏های مهم پاسخ‏های کوتاه . ج1، ص 34)

موضوعات: پیام ها
[چهارشنبه 1395-06-03] [ 07:55:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  حجّت بالغه، اقامه دلیل برای آزادی اراده ...

حجّت بالغه، اقامه دلیل برای آزادی اراده

نگارنده:

پروانه غفوری

چکیده:

 آنچه که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است، مسئله حجت بالغه است، که شامل پیامبر (ص) و ائمه و اولیای خدا و عقل و خرد می باشد.

از آنجا که نجات بشریت، پناه جستن به آن چیزی است که خداوند به انسان ها ارزانی داشته تا توسط آنان راه روشن را دریابند و بهانه ای برای گمراهی و غفلت نداشته باشند.

در واقع خداوند حجت را بر انسانها تمام کرده است و بر انسانهاست تا بشناسند و بیابند و بپیمایند.

کلید واژگان:

حجت بالغه، حجت بالغه از دیدگاه قرآن

ادامه

موضوعات: مقالات
[سه شنبه 1395-06-02] [ 07:43:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  استمداد حضرت سلیمان از نام 5 تن آل عبا ...

استمداد حضرت سلیمان از نام 5 تن آل عبا 
در جنگ جهانی اول (1916 میلادی)هنگامی که عده ای از سربازان انگلیسی در چند کیلومتری بیت المقدس مشغول سنگرگیری و حمله بودند، در دهکده ی کوچکی به نام (اونتره) لوحی نقره ای پیدا کردند که در وسطش خطوطی به حروف طلایی نگارش یافته بود. این لوح دست به دست گردید تا به فرماندهان ارتش بریتانیا (لیفتونانت) و (گلدستون) رسید.
پس از پایان جنگ (1918میلادی) کمیته ای تشکیل دادند که اساتید زبان های باستانی بریتانیا،آمریکا ، فرانسه،آلمان و سایر کشورهای اروپایی جزء آن بودند.
پس از چند ماه بررسی و تحقیق در سوم ژانویه 1920 میلادی معلوم شد که این لوح مقدسی است به نام (لوح سلیمان) و سخنرانی از حضرت سلیمان علیه السلام در بردارد که با زبان عبرانی قدیم نگارش یافته و ما اکنون خود الفاظ و ترجمه اش را در اینجا می آوریم.
اینک ترجمه ی لوح سلیمانی:
الله
احمد ایلی
باهتول
حاسن حاسین
یاء احمد! مقذا= ای احمد! به فریادم رس
یاء ایلی! انصطاء=یا علی! مرا مدد فرمای
یاء باهتول! کاشئی= ای بتول! نظر مرحمت فرمای
یاءحاسن! اضو مظع =ای حسن! اکرم فرمای
یاء حاسین! بارفو= یا حسین! خوشی بخش
این سلیمان اکنون به این پنج بزرگوار استغاثه می کند.
بذت الله ایلی = و علی قدره الله است.
اعضای کمیته چون بر مضمون نوشته لوح مقدس اطلاع یافتند، هر یک با دیده ی تعجب به دیگری نگریستند و انگشت حیرت به دندان گزیدند و پس از تبادل نظر، قرار شد که لوح در موزه ی سلطنتی بریتانیا گذاشته شود.
اما چون این خبر به اسقف اعظم انگلستان(LORD BISHOP) رسید، فرمان محرمانه ای به کمیته نوشت که خلاصه اش این است:
« اگر این لوح در موزه گذاشته شود و در دیدگاه مردم قرار گیرد، اساس مسیحیت متزلزل خواهد شد».

برای اطلاعات بیشتر در این زمینه مراجعه شود به مجله الاسلام دهلی، فوریه ی 1927 م.

موضوعات: پیام ها
[چهارشنبه 1395-05-27] [ 08:15:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  ویژگی های الگوی تربیتی در سیره رضوی(2) ...

ب) سیره گفتاری امام رضا(ع)
1- تقوا
امام رضا(ع) اصحاب خود و بقیه مردم را به این وصیت ارزنده سفارش کرد: «ای مردم، از خدا بترسید در نعمت خدا بر شما، و آن را با عصیان نسبت به او از خود دفع نکنید، و بدانید که شما شکر خدا را بعد از ایمان خدا و رسولش و بعد از اعتراف به حقوق اولیای خدا از آل محمد(ص) به جا نیاورید که محبوب تر باشد از کمک شما به برادران مؤمنتان بر دنیایشان که محل گذر شماست به بهشت پروردگارشان. پس هر کس این کار را بکند از خواص خداست» این وصیت پر از اصرار به تقوای از خدا و کمک به برادران و نشان محبت به آنهاست. (شریف القرشی، 1382، ج2، ص132)
2- تبسم به روی مؤمن
امام رضا(ع) فرمود: هرکه به روی برادر مؤمن خویش لبخند زند خداوند برای وی پاداشی بنویسد و هر که خداوند برایش حسنه نوشت عذابش نخواهد کرد. (قربانی، 1389، ج1، ص 412) این اخلاق عالیه ای است که ائمه(ع) به اصحابشان سفارش می کردند که نمونه نیکوکاری به مردم باشند.
3- لزوم پیروی از اهل بیت(ع)
امام رضا(ع) به ابراهیم بن ابی محمود سفارشی کرد که از جمله در آن آمده است: «خبر داد پدرم از پدرانش از رسول خدا(ص) که فرمود: هر که می¬شنود از گوینده ای، او را پرستش کرده است، پس اگر گوینده از خدا صحبت می کند خدا را عبادت کرده است، و اگر از ابلیس صحبت می¬کند ابلیس را عبادت کرده است، تا اینکه فرمود: «ای ابن ابی محمود، وقتی مردم راست و چپ را انتخاب کردند تو راه ما را انتخاب کن، زیرا هر کس به ما چسبید به او می چسبیم و هر کس از ما جدا شد از جدا می شویم. کمترین چیزی که انسان از ایمان خارج می شود این است که به شن بگوید این هسته است، سپس به آن معتقد شود و از کسی که مخالفت کند برائت جوید. ای ابن محمود، حفظ کن آنچه را که برای تو نقل نمودم، همانا برایت خیر دنیا و آخرت را جمع کردم».
این وصیت حاکی است از لزوم پیروی از اهل بیت(ع) و اقتدا به روش آنها و هدایت به سیره شان، همانا نجات این است و ایمنی از هلاکت و رسیدن به رضوان خدای متعال می باشد. (شریف القرشی، 1382، ج2، ص 130)
4- محاسبه نفس
امام رضا(ع) فرمود: «هرکه حساب خود را برسد نفع برده است، و هرکه از آن غافل باشد ضرر کرده است» (کلینی، 1365، ج2، ص 111) همانا محاسبه انسان برای خودش در آنچه از کارهای خوب و بد انجام داده است، او را از ارتکاب گناه باز می دارد و خیرات را در او رشد می دهد و این دلیلی بر علو نفس و پیروی بر نفع و خیر است و هر که از محاسبه نفس خود غافل باشد به پرتگاه شرّی سقوط می کند که از آن رهایی ندارد. (شریف القرشی، 1382، ج2،‌ص 120)
5. امام رضا(ع) فرمودند: از نشانه های دین شناسی بردباری و دانش است و سکوت دری از درهای حکمت است. همانا سکوت محبت آور است و آن راهنمایی برای هر خوبی است (شعبه الحرانی، 1391، ص 781) مربی خوب آن است که در تعلیم علم و بردباری ورزد و سعی کند نسبت به امر تربیت ابتدا سکوت نماید تا مشکل تربیتی را شناسایی کرده و به دنبال راه حل مشکل و معضل تربیتی برآید.
سیره گفتاری امام رضا(ع)
مجادله
امام رضا(ع) فرمود: زنهار با دانایان مجادله مکن، زیرا تو را رها می کنند و زنهار با نتبخردان مجادله مکن، زیرا نسبت به تو نادانی می کنند.
و نیز یاسر گوید: حضرت رضا(ع) فرمود: مجادله و مراء درباره کتاب خداوند کفر است. (قربانی، 1389، ج1، ص 417)
امام رضا(ع) فرمود: خداوند دشمن دارد قیل و قال را و ضایع کردن مال را و کثرت سؤال را ظاهراً سؤال مراد از قیل و قال مراء و جدال است که در روایات مذموم و نهی از آن شده (خراسانی، 1345، ج1، ص 74)
با توجه به این روایات یک مربی به عنوان الگوی تربیتی باید از چند امر اجتناب کند تا بتواند زمینه رشد متربی خود را فراهم آورد اول پرهیز از مراء و جدال، دوم ضایع کردن مال، سوم کثرت سؤال زیرا هر کدام از این امور می تواند در امر تربیت آثار بدی را به جا گذارد.
ج) روش تربیتی (مربوط به سیره گفتار و رفتار امام رضا(ع))
امامان(ع) در مورد امور تربیتی و فرهنگ عملی و تهذیب نفوس، کوشش فراوان داشتند و اهتمام آنان تنها به بیان و نصیحت و ارشاد منحصر نمی شد بلکه مراقبت دقیق بر اعمال و مواظبت مستمر سلوک و رفتار و ملاحظه و اصلاح نواقص و معایب اخلاقی را بر هر کس لازم و ضروری می شمردند و ما در این جا، به چند نمونه از روش تربیتی امام علی بن موسی الرضا(ع) که مربوط به سیره رفتار و گفتار امام(ع) است، می پردازیم.
1- جلوگیری از اسراف
«یاسر خادم گفته است: روزی غلامان میوه ای می خوردند، آنها میوه را به تمامی نخورده باقی آن را، دور انداختند، ابوالحسن الرضا(ع) به آنان فرمود: سبحان الله، اگر شما از آن بی نیازید، هستند کسانی که بدان نیازمندند، به آنان بخورانید. (کلینی، 1365، ج6، ص 297)
در این داستان اشاره ای است که امام(ع) بر رفتار غلامان خود نظارت دارند و هر کجا دچار اشتباه و لغزشی می شوند ایشان را راهنمایی کرده بر هر مربی لازم است بر کار متعلمین خویش نظارت نماید و سعی کند او را از خطا و اشتباهش آگاه و او را در تمام مراحل زندگی برای رسیدن به ادب و اخلاق اسلامی یاری نماید. (نظر نگارنده)
2- آموزش احکام فقه (قانون کار)
سلیمان بن جعفر جعفری گفته است: «برای کاری که داشتم خدمت امام رضا(ع) بودم، خواستم به خانه بازگردم امام فرمود: با من بیا و امشب را نزد من بمان … با آن حضرت روانه شدم تا وارد خانه شد، هنگام غروب آفتاب بود و غلامان در طویله خانه به کارگل و بستن افیه (میخ آخور) برای ستوران و غیر آن مشغول بودند و با آنان مرد سیاهی کار می کرد که از جمله غلامان حضرت نبود، امام (ع) فرمود: این مرد که با شماست، کیست؟
گفتند: به ما کمک می کند و مزدش را می دهیم.
امام(ع) فرمود: اجرتش را معین کرده اید؟
گفتند: خیر … هر چه به او بدهیم راضی است.
امام (ع) شدیداً برآشفت و تازیانه بر آنان فرود آورد.
گفتم: فدایت شوم، چرا خشمگین می شوید؟
فرمود: من بارها آنها را نهی کرده ام، از این که کسی را پیش از آن که اجرتش را معین کنند به کار گیرند و بدان! هر کارگری بدون اینکه قبلاً مزد او را تعیین کرده باشی، کاری برای تو انجام دهد، اگر سه برابر آنچه مزدش است، به او بپردازی باز گمان می کند که از اجرت او کاسته ای و اگر پیش از انجام دادن کار مزدش را معین کنی و پس از آن پرداخت کنی تو را به سبب وفای به عهد می ستاید و اگر اندکی زیادتر از مزدش به او بدهی آن را بخششی از تو می¬داند. (کلینی، 1365، ج5، ص 288)
در این حدیث امام (ع) اشاره می فرماید به نکته مهمی که مربوط به قانون کار است تا به وسیله آن حق کارگر و کارفرما هر دو تأمین شود و چنانکه می دانیم بسیاری از درگیری ها و مشاجره ها میان این دو مربوط است به میزان دستمزد اگر در ابتدا تعیین نشده باشد ولی چنانچه پیش از شروع کار هر دو درباره میزان اجرت، توافق کنند، حقوق همدیگر را تضمین و از بروز هرگونه نزاع و جدال جلوگیری کرده اند و اگر کارفرما پس از پایان کار چیزی هرچند کم، بر دستمزد تعیین شده بیفزاید، امتنان و سپاس کارگر را برای خود جلب کرده است. (فضل الله، 1390، ص72) و از طرف دیگر چند نکته دیگر می توان از این نحوه برخورد امام با غلامان و در این ماجرا دست یافت اول اینکه باید کارفرما به عهد و پیمانی که با کارگر بسته است وفادار باشد و بلافاصله اجرت کارگر را که تعیین کرده به او بدهد و اگر توانایی دارد به سبب تشکر از تلاش کارگر که کار را به نحو درست و دقیق انجام داده کمی پاداش کار هم به او بدهد. دوم اینکه امام(ع) غلامان خود را به خاطر سرپیچی از نهی که چندین مرتبه کردند تنبیه کردند پس مربی با الگو گرفتن از این رفتار امام باید در مکان و زمان مناسب اگر اقتضای تنبیه یا تشویق کردن متعلمین و شاگردان برای تربیت وجود دارد از این ابزار برای تربیت کردنشان استفاده نماید.
3- تربیت واقعی نفس
از بزنطی نقل شده که گفته است امام رضا(ع) که درود خدا بر او باد به عیادت صعصعه بن صوحان رفت و چون خواست از نزد او برخیزد، فرمود: ای صعصعه بن صوحان … به اینکه تو را عیادت کردم بر دیگران مباهات مکن و مواظب نفس خویش باش و گمان کن که مرگت فرا رسیده است و آرزوها تو را به بازی نگیرند تو را به خدا می¬سپارم و سلام فراوان بر تو دارم. امام به عنوان الگوی مربیان تعلیم و تربیت به عیادت شاگردان و دوستداران خود می¬روند و از طرف دیگر صعصعه را متوجه تربیت واقعی نفس که تحت تأثیر پدیده¬های گذرای خارجی قرار نگیرد و فریضه اوهام پوچ و پندارهای باطل نشود، می نمایدو به او آگاهی می دهد که توجه و عنایت دیگران به او چیزی از واقعیت و حقیقت او را، دگرگون نمی سازد زیرا انگیزه توجه مردمان گاهی بر حسب مصلحت و زمانی ناشی از محبت و یا چیزهای دیگری است که ابداً ارتباطی به واقعیت و ارزش ذات او ندارد. (فضل الله، 1390، ص 73 با تصرف)
4- رسیدگی به مستمندان
شیخ احمد بن محمد برقی از پدرش معمَّربن خلّاد روایت کرده است که هر گاه حضرت امام رضا(ع) طعام میل می کرد کاسه بزرگی نزدیک سفره خود می گذاشت و از هر طعامی که در سفره بود از بهترین مواضع او مقداری برمی داشت و در آن کاسه می گذاشت پس امر می کرد که بر مساکین پخش کنند و آن وقت تلاوت می کرد آیه فلا اقتَحَمَ العَقَبَه حاصل این آیه شریفه و آیات بعد از آن آنکه: «اصحاب میمنه واهل بهشت در عقبه (یعنی امر سخت و مخالفت نفس) داخل می شوند و آن عقبه آزاد کردن بنده ای است از رقّیّت، یا طعام خورانیدن است در روز گرسنگی به یتیمی که دارای قرابت و خویشی باشد یا مسکینی که از بیچارگی و فقر خاک نشین باشد» پس حضرت امام رضا(ع) می فرمود که خداوند عزّوجلّ دانا بود که هر انسانی قدرت آزاد کردن بنده ندارد پس قرار داد برای ایشان راهی به بهشت (یعنی مقابل آزاد کردن بنده اطعام را قرار داد که هر شخص بتواند به سبب آن راه بهشت گیرد و به بهشت رود). (قمی، 1379، ج2، ص396) این بهترین شیوه تربیتی است که امام رضا(ع) به عنوان الگوی تربیتی به همگان نشان دادند زیرا کسی در عمل انفاق کردن را به دیگران بیاموزد تأثیر گذاریش بیشتر است و از آن جا که امام بهترین قسمت غذا را انفاق می کردند بهترین نحو انفاق کردن را همراه با تفسیر آیه قرآن به همگان آموختند و این الگویی برای مربیان تربیتی است که باید در عمل، کردار خوب را با استدلال به دانش آموختگان خود بیاموزند زیرا عمل تأثیرش بیشتر از گفتن است.
ویژگی الگوی تربیتی
1- روان¬کاوی مخاطب
اولین ویژگی که یک الگوی تربیتی در نقش تربیتی خویش ملزم به رعایت آن می باشد روان کاوی و روان شناختی مخاطب است زیرا تأثیر گذاری مربی بر دیگران منوط به رعایت این ضوابط است یکی از این محورها در کلام علی بن موسی¬الرضا(ع) شفاف مشاهده می¬شود، آن محور بازشناسی حالت مخاطب است. زیرا شخص در هر شرایطی تربیت¬پذیر نیست. علی بن موسی الرضا(ع) حالات انسان را به دو قسم تقسیم می نماید یکی حالات شادابی که در آن فرصت انسان به کمال و نقش پذیری آمادگی دارد؛ دیگری حالت روی برتابیدن و ادبار نفس که حالت خستگی و بی نشاطی است. به طور طبیعی در این دو حالت نقش مربی بسیار متفاوت است در فرض اول در صورت طرح یک موضوع تربیتی مخاطب آمادگی دارد و پذیرا خواهد بود. لیکن در فرض دوم چون شخص آمادگی ندارد طرح موضوعات تربیتی نیز باعث هدر رفتن و لوث شدن آن معیارها خواهد شد. تربیت همانند بذر پاشیدن است. بذر پاشیدن در زمین مستعد و آماده، باعث باعث باروری و رشد و نمو بذر شده و به بار می نشیند و اگر بذر ولو سالم و قابل رشد در یک زمین غیر مستعد پاشیده شود، نه تنها رشد و نمو حاصل نخواهد شد، بلکه خود بذر نیز تباه شده از بین می رود. علی بن موسی می فرماید: اِنّ للقلوب إقبالاً و ادباراً و نشاطاً و فنوراً و اترکوها عند ادبارها. «قلب ها آمادگی و نشاط دارند و به ارزش ها و بازیابی کمالات اقبال می نمایند. نیز جان ها پژمردگی و روی برتابیدن دارند، در هنگام روی گردانی روح و جان، آن ها را به حال خودشان رها سازید» در این هنگام تلاش نشود نکات آموزشی و تربیتی را به مخاطبان خویش تحمیل نمایید که نقش آن بسیار کاسته شده یا از بین می رود. در هنگام نشاط و آمادگی مخاطبان به آنان موضوعات و ارزش های تربیتی را مطرح سازید. (احمدی، 1388، ص 132-131 با تصرف)
2- دارا بودن ایمان
دومین¬ویژگی که الگوی¬تربیتی در نقش¬تربیتی باید ملزم به رعایت آن باشد ایمان و باور داشتن به یک حقیقت¬درونی است که آثار و پیامدهای آن در رفتار و خلق و خوی فرد آشکار می¬گردد. باور و عقیده انسان منشأ و خاستگاه رفتار و خلق وی می¬باشد به همین خاطر قرآن رفتار انسان را از باور انسان تفکیک نمی کند، بلکه باور همواره رفتار را در پی خواهد داشت. الّذین آمنوا و عملوالصالحات تعبیر رایج قرآن کریم است که عمل صالح به دنبال ایمان و باور شایسته و صالح می¬باشد، نمی شود باور صحیح و پایدار باشد، لیکن عمل صالح و رفتار شایسته در پی نداشته باشد اگر کسی فکر می¬کند مؤمن است لیکن ایمان در رفتارش تأثیر گذار نیست، باید در وجود ایمان خویش تردید کند که چنین شخصی اصولاً باور و عقیده در جانش مستقر نشده است. علی بن موسی(ع) در یک رهنمود عرشی اثرگذاری ایمان بر رفتار و انسان را در چهار محور محور اینگونه بیان می نماید، سُئِلَ عَن خِیارِ العِبادِ فَقَالَ الَّذِینَ اذا أحسَنُوا استَبشَرُوا وَ اِذَا أسَاءُ وا استَغفَرُوا وَ اِذَا اُعطُوا شَکَرُوا وَ اِذَا ابتُلُوا صَبَرُوا و إذا غَضِبُوا عَفَوا. از نام و نشان انسان های برتر سؤال شده است، امام همام چهار نشانه برای آنان بیان می¬فرماید، کسانی که هرگاه نیکی کردند خوشحال شدند و هرگاه بدی کردند طلب غفران کنند و اگر به آنها عطا شد شکر کنند و هرگاه دچار مصیبت شدند صبر کنند و هرگاه خشم گرفتند عفو کنند. (شعبه الحّرانی، 1391، ص 781)
این چهار نشانه، نشان صفای نفس و ایمان برتر این گونه افراد است تا شخصی از ایمان برتر بهره مند نباشد و در ساختن خویش بر خواهش های نفسانی مسلط نشده باشد، این نشانه ها در وی مستقر نمی شوند. (احمدی، 1388، ص130، 121)
و علی بن موسی الرضا(ع) در ضمن روایتی دیگراز امیرالمؤمنین(ع) به عنوان معرفی بهترین افراد فرمودند: کسی که جز گناهش از چیزی هراس ندارد و کسی که تنها به پروردگارش امیدوار است و جاهلی که اگر از او سؤال شود و نداند بدون خجالت بگوید نمی دانم و کسی که از تحصیل آنچه نمی داند حیا نکند و کسی که در مقابل ناملایمات صبر پیشه سازد، زیرا صبر نسبت به ایمان مانند سر است نسبت به بدن و کسی که صبر ندارد ایمان ندارد. (کرباسی زاده، 1379، ص120) باید الگوی تربیتی این ویژگی ها را در خود پرورش و رشد دهد تا بتواند دیگران را به مسیر سعادت و کمال هدایت نماید و دارا بودن هر یک از این صفات برای مربی و کسی که به عنوان تعلیم دهنده می باشد الزامی است زیرا اگر مربی خود به دنبال تحصیل آن چه نمی داند باشد و از بیان آنچه نمی داند بدون خجالت بگوید نمی دانم ابا نداشته باشد این زمینه ای می شود که متعلمین و شاگردانش او را به عنوان الگو قرار داده به دنبال یادگیری علم و ادب باشند و این مهم حاصل نمی شود مگر با صبر و تحمل، زیرا آموختن و عمل کردن به آموخته ها نیاز به صبر و توکل دارد در بیان امام رضا(ع) توکل یعنی جز از خدا نترسی و مربی باید در گفتار و عملش از خدا بترسد و تمام علوم و دانش خود را با صبر و ایمان به شاگرد خود بیاموزد این بزرگترین ویژگی یک مربی خوب برای تعلیم و تربیت می باشد. (نظر نگارنده)
3- در دسترس بودن
از ابوصلت¬هروی نقل شده که گفته¬است: شنیدم علی¬بن¬موسی¬الرضا(ع) می¬فرمود: من در روضه پیامبر خدا(ص) می¬نشستم و دانشمندان در مدینه زیاد بودند، چون یکی از آنها در مسأله ای ناتوان شد، همگی متوجه من می شدند و مسائل را نزد من می فرستادند و من پاسخ آنها را می دادم. (فضل الله، 1390، ص50)
یکی از وظایف مربی به عنوان الگوی تربیتی این است که زمانی از وقت خودش را در اختیار شاگردان قرار دهد و در کنار آن ها باشد تا شاگردان با ارتباط رو در رو بتوانند از فیوضات معنوی او برخوردار باشند و هم سؤالات خود را مطرح نمایند و به تعلیم و تربیت بپردازند زیرا عملکرد مستقیم (گفتاری و رفتاری) مربی در شاگردان می تواند اثر بگذارد که آثار آن در زندگی متربی نمودار می شود.
4- تواضع و فروتنی
تواضع و فروتنی از صفات حمیده و خصال ستوده انسانی است که مخصوصاً از صاحبان جاه و مقام بسیار مطلوب و پسندیده است؛ زیرا به قول سعدی:
تواضع ز گردان فرازان نکوست گدا گر تواضع کند خوی اوست
خداوند تعالی چنین مردمی را که در زندگی خویش تواضع را مشی خود قرار داده اند بندگان مخصوص خود شمرده و آنان را در قرآن کریم ستوده است چنانکه فرماید: (سوره فرقان، آیه 63)
ائمه اطهار(ع) که در تمام سجایای اخلاقی و فضایل نفسانی نمونه و سرمشق دیگران بوده اند در این خصلت حمیده نیز گوی سبقت را از همگان ربوده اند و با مراجعه به تاریخ زندگانی آنان صحت این موضوع ثابت می شود.
حضرت ثامن الائمه نیز مؤدب و متواضع بوده و با طبقات مختلفه مردم با فروتنی رفتار می نمود. (کمپانی، 1386، ص 24)
جعفر بن نعیم بن شادان رضی الله عنه از ابراهیم بن عباس روایت کرده که گفت: هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) با کلامی در گفتارش به کسی جفا و یا درشتی کند، و هیچ گاه ندیدم سخن کسی را قطع کند، صبر می کرد تا طرف سخنش تمام شود و بعد اگر لازم می دید کلامی می گفت، و ندیدم کسی از او حاجتی بخواهد و مقدور آن حضرت باشد و رد کند، و هرگز نزد کسی پای خود را دراز نمی کرد و در برابر همنشین و جلیس، تکیه نمی دادو هرگز ندیدم بد هیچ کدام از خدمتکاران و کارگزاران خود را بر زبان بیاورد و یا دشنام دهد و یا در پیش چشم کسی آب دهان بیندازد، و هرگز ندیدم در خندیدن قهقهه نماید، بلکه خنده اش تبسم بود و چون خلوت می شد و سفره طعام برای او می گستراندند، همه غلامان و خدمتکاران حتی دربان و مهتر را بر سفره می خواند. (شیخ صدوق، 1391، ج2، ص 202)
شیخ کلینی از مردی بلخی روایت کرده که گفت من در مسافرت خراسان با حضرت رضا(ع) بودم پس روزی طعام طلبید و موالی خود را نیز بر آن خوان گرد آورد. گفتم فدایت شوم کاش خوان طعام آنها را جدا می¬کردی. فرمود ساکت باش پروردگار ما تبارک و تعالی یکی است و پدر و مادر ما یکی است و جزاء به اعمال است. (مجلسی، 1404 ه.ق، ج12، ص 29)
باید دانست که فروتنی در برابر اشخاص به خاطر جاه و مقام و ثروت آنان تواضع به معنای حقیقی آن نیست بلکه چنین سفتی تملق و چاپلوسی بوده و نکوهیده و مذموم است بلکه تواضع فی نفسه بدون توجه به خصوصیات زندگی دیگران پسندیده و ستوده است و حتی در مواردی در برابر متکبرین باید نسبت بدانان بی اعتنا بود چنانکه به نقل محدث قمی رفتار حضرت رضا(ع) با فقرا و رعایا به حال تواضع و فروتنی بود لکن فضل بن سهل (وزیر مأمون) بر آن حضرت وارد شد یک ساعت ایستاد تا آنکه حضرت سر بلنند کرد و فرمود چه حاجتی داری. (کمپانی، 1386، ص 26)
5- عالم به قرآن و احوال زمانه
شیخ صدوق روایت کرده از ابوذکوان از ابراهیم بن عباس روایت کرده که گفت: ندیدم هرگز حضرت امام رضا(ع) را که از او چیزی بپرسند و نداند و ندیدم از او داناتر به احوالی که در زمان پیش تا زمان او گذشته است، و مأمون او را امتحان می¬نمود به هر سؤالی و او جواب می¬گفت و همه سخن او و جواب او و مثلها که می¬آورد همه از قرآن منتزع بود و او در هر سه روز قرآن را ختم می¬کرد و می¬گفت: اگر خواهم در کمتر از سه روز ختم می¬کنم اما هرگز به آیه¬ای نمی¬گذرم مگر آنکه فکر می¬کنم در آن و تفکر می¬کنم که در چه چیز فرود آمده و در کدام وقت نازل شده از این روی به هر سه روز ختم می¬کنم. (قمی، 1379، ج2، ص397)
این روایت اشاره به این امر دارد که مربیان با الگو گرفتن از امام رضا(ع) باید به آیات قرآن کریم انس داشته باشند و سعی کنند نسبت به حوادث و احوالاتی که در زمانه اتفاق می افتد آگاهی داشته و معلومتشان به روز و متناسب با مقتضی زمان و موقعیت جغرافیایی مکان زندگی¬شان باشد تا بتوانند در امر تربیت موفق باشند. چنانکه امیرالمؤمنین(ع) می¬فرمایند فرزندان خود را مطابق با زمانه خود تعلیم دهید.
6- پاسخ گو بودن بر اساس شناسایی سطح و نیاز مخاطب
از رسالت های امام(ع) تبلیغ دین و فقط آئین اسلام از شر افکار انحرافی، بدعت ها و … است امام علیه السلام برای انجام این رسالت مهم از شیووه های مختلفی استفاده می کرده است. یکی از شیوه های کارآمد در این مسیر شیوه مناظره است! امام از هر فرصتی برای مناظره با عالمان ادیان، متکلمان و … استفاده می¬کرد. طبق گزارش قطب راوندی هنگامی که آتش فتنه در بصره بالا گرفت و فرقه های مختلف و مکتب های گوناگون آن جا را پایگاه فعالیت خود قرار داد، امام علی بن موسی الرضا(ع) برای خاموش کردن آتش فتنه با استفاده از یک فرصت کوتاه به «بصره» آمد و با اقوام و گروه های مختلف به بحث و گفت و گو نشست و از همه آنان دعوت کرد که در مجلس حضور یابند، از علمای بزرگ مسیحی گرفته تا علمای یهودی و کسان دیگر، سپس فصول مختلف انجیل و بشارت هایی که از پیامبراسلام(ص) در آن آمده تا بشارات اسفار مختلف تورات و زبور را برشمرد و بشارات عهدین را برای آنان به طور دقیق بازگو کرد و با زبان خودشان با آنان تکلم فرمود، آن چنان که حجت بر آنان تمام شد سپس رو به توده مردم مسلمانی که در آن مجلس حضور داشتند کرد و در بخشی از سخنانش چنین گفت: «ای مردم! آیا کسی که با مخالفانش به آیین و کتاب و شریعت خود آنان احتجاج و استدلال کند از همه با انصاف تر نیست؟ عرض کردند آری!
حضرت فرمودند: «بدانید امام بعد از محمد(ص) تنها کسی است که برنامه های او را تداوم بخشد و مقام امانت تنها برای کسی زیبنده است که با تمام امت ها و پیروان مذهب های مختلف، با کتاب های خود آنان گفت و گو کند. مسیحیان را با انجیل، یهودیان را با تورات و مسلمانان را با قرآن قانع سازد و عالم به جمیع لغات باشد، و با هر قومی با زبان خودشان سخن گوید و علاوه بر همه اینها با تقوا و پاک از هر عیب و نقصی باشد، عدالت پیشه، با انصاف، حکیم، مهربان، با گذشت، پر محبت، راستگو، مشفق نیکوکار، امین، درستکار و مدبر باشد به این ترتیب حجت را بر اهل بصره تمام کرد و رسالت خود را در پاسداری از حریم اسلام انجام داد. (صالحی، 1384، ص 204، 203)
این ماجرا اشاره به این امر دارد: از ویژگی های مهم الگوی تربیتی باید این باشد که به سطح مخاطب نگاه کرده و با کلام و لغات خود مخاطب با او سخن بگوید و سعی کند با زبان و کلام او به ارشاد و راهنمائیش بپردازد به عنوان مثال برای تربیت کودک باید به زبان کودکی و لغاتی که برای کودک قابل فهم است با او سخن گفت و به تربیت او پرداخت از زبان داستان و بازی استفاده کرد و مسائل تربیتی را به او آموخت چنانکه حضرت برای قانع کردن عالمان به زبان و لغات و کتاب و دین خودشان به احتجاج کردن و استدلال کردن پرداختند و از طرف دیگر باید در زمینه تربیت از شیوه های مختلف تربیتی استفاده کرد تا در امر تربیت به نتیجه رسید چنانکه حضرت با عالمان و دانشمندان ادیان مختلف از شیوه مناظره برای تربیت اخلاق اسلامی استفاده کردند.

7- فقیه
یکی دیگر از ویژگی های الگوی تربیتی این است که فقیه باشد و امام رضا(ع) در تعریف فقیه می فرماید: بدانید که فقیه کسی است که خیر خود را بر مردم فرو ریزد و آنتان را از دشمنان برهاند … . (قربانی، 1389، ج1، ص 289)
و در روایت دیگری از حضرت از نشانه های فقیه آمده است: بردباری، دانش و خاموشی از نشانه های فقیه است. (قربانی، 1389، ج1، ص 289)
با توجه به این روایات کسی که می خواهد مربی و الگوی تربیتی برای انسان ها باشد باید خیر مردم را بخواهد و سعی کند با هر آنچه که دشمن انسانیت و آدمیت است مخالف باشد و فرد متربی را از آن برهاند مانند جهل، بی ادبی و بداخلاقی و سستی و کاهلی و … و تلاش کند با تعلیم و تربیت فرد متربی سعادت دو جهان او را فراهم آورد و این امر حاصل نمی شود مگر با بردباری و دانشی که شخص مربی دارد که در موقعیت مناسب فرد متربی را به سوی قرب و کمال الهی هدایت نماید.

 

 

 

 

 


نتیجه¬گیری
از رسالت¬های مهم و اساسی که خداوند بر عهده پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت گذاشته حفظ اساس دین و مبارزه فکری و فرهنگی با انحراف و بدعت هاست از این رو خداوند متعال تمام سجایای اخلاقی و فضایل نفسانی و کمال واقعی را در نهادشان قرار داده تا با سیره (گفتار و رفتارشان) به هدایت انسان ها بپردازند و انسان ها را از جهل و نادانی که موجب هلاکت و نابودیشان است خارج کرده و به سوی نور و صراط مستقیم هداست نمایند و لازمه این امر مساعد بودن شرایط روحی و روانی افراد برای پذیرش حق و اطاعت پذیری از ولایت است زیرا اگر انسان ها خود نخواهند به هدایت و رشد معنوی دست یابند اگر بهترین الگوهای زندگی هم در کنارشان باشد بی فایده خواهد بود با مراجعه به تاریخ زندگانی ائمه فهمیده می شود کسانی که بذر محبت و ارادت به ائمه و اهل بیت پیامبر را در خود پرورانده¬اند و با تمام وجود ولایت ائمه را پذیرفتند زمینه هدایت خود را فراهم آورده و با سیره زندگانی ایشان توانسته¬اند به مراتبی از کمال دست یابند. ولی کسانی که این زمینه را در خود رشد نداده و ولایت پذیری از ائمه نداشته اند اگرچه در کنار ایشان بودند نتوانسته¬اند از وجود نورانی ایشان برخوردار باشند و به سقوط و هلاکت رسیدند پس کسی می¬تواند مؤدب باشد که مؤدب اش خداوند متعال است و آنان کسانی جز پیامبر خدا و ائمه نیستند و کسانی می توانند آداب و اخلاق آنها را بیاموزند که زمینه ادب آموزی و اخلاق آموزی را در روح و جانشان بپرورانند.

فهرست منابع
1. احمدی، حبیب الله، (1388)، امام رضا الگوی زندگی، قم: انتشارات فاطیما، چاپ اول.
2. داودی، محمد، (1389)، سیره تربیتی پیامبر (ص) و اهل بیت، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ سوم.
3. شهرآشوب، محمد، (1379)، المناقب، قم: ذوی القربی.
4. شریف القرشی، محمدباقر، (1382)، پژوهش دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع)، مترجم سیدمحمد صالحی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول.
5. شعبه الحرانی، ابومحمدالحسن بن علی بن الحسین، (1391)، تحف العقول عن آل رسول(ص)، مترجم حمیده مروتی، قم: طلیعه سبز، چاپ دوم.
6. صالحی، محمد، (1384)، سیره امام رضا(ع)، قم: دارالهدی، چاپ دوم.
7. صدوق، محمدبن علی ابن بابویه قمی،‌ (1391)، عیون اخیار الرضا، مترجم محمد رحمتی شهر رضا، قم: پیام علمدار، چاپ ششم.
8. فضل الله، محمدجواد، (1390)، تحلیلی از زندگانی امام رضا(ع)، ترجمه سیدمحمدصادق عارف، مشهد: بنیاد پژوهش¬های اسلامی، چاپ شانزدهم.
9. قمی، عباس، (1379)، منتهی الآمال در ذکر تاریخ چهارده معصوم، تهران: انتشارات پیام آزادی، چاپ اول.
10. قربانی، مهدی، (1389)، هزار و یک حدیث رضوی جامع الاحادیث امام رضا (ع)، ترجمه علی آیتی، مشهد: قاف مشهدالرضا، چاپ دوم.
11. کرباسی زاده، علی، (1379)، هشتمین سفیر رستگاری، قم: نشر مولود کعبه، چاپ اول.
12. کلینی، محمد بن یعقوب، (1365)، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم.
13. کمپانی، فضل الله، (1386)، حضرت رضا علیه¬السلام، تهران: انتشارات سفید، چاپ اول.
14. مجلسی، محمدباقر، (1404 هجری قمری)، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء.
15. محدث خراسانی، محمد، (1345)، حیوه الرضا علیه¬السلام یا زندگانی ثامن الائمه علی بن موسی الرضا علیه¬السلام، بی جا، انتشارات کتاب فروشی جعفری، چاپ هشتم.
16. مقرم، سید عبدالرزاق، (1370)، نگاهی گذرا به زندگانی امام رضا(ع)، ترجمه: مرتضی دهقان، بی¬جا، انتشارات میقات.

 

موضوعات: مقالات
[دوشنبه 1395-05-25] [ 06:04:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  ویژگی های الگوی تربیتی در سیره رضوی(1) ...

ویژگی های الگوی تربیتی در سیره رضوی

پژوهشگر: سهیلا مرادی

چکیده
از رسالت¬های امامان علیهم¬السلام تبلیغ¬دین و فقط آئین اسلام و مبارزه فکری و فرهنگی با افکار انحرافی و بدعت¬هاست، امامان علیهم السلام برای انجام این رسالت مهم در امور تربیتی و فرهنگ علمی و تهذیب نفس، کوشش فراوان داشتند و اهتمام آنان تنها به بیان و نصیحت و ارشاد منحصر نمی شد بلکه مراقبت دقیق بر اعمال و مواظبت مستمر سلوک و رفتار و ملاحظه و اصلاح نواقص و معایب اخلاقی را بر هر کس لازم و ضروری می شمردند و از شیوه های مختلف تربیتی برای تربیت انسان ها استفاده می کردند که در سیره زندگی آن ها نمودار بود.
امام رضا(ع) به عنوان یک الگوی کامل تربیتی با سیره زندگانی خودشان درصدد تربیت دینی و اخلاقی انسان ها بودند و ویژگی های الگوی تربیتی در سیره زندگی ایشان تجلی داشت، منظور از سیره رفتارهایی است که فرد در طول زندگی خود و در موقعیت های مختلف انجام داده است که شامل گفتار و رفتار و چگونگی گفتار و رفتار می باشد و تربیت هم به معنای مجموعه ای از اعمال عمدی و هدفدار است که بر اساس برنامه ای سنجیده انجام می شود تا شناخت ها، باورها، نگرش ها و رفتارهای مطلوب را در متربیان پرورش دهد.
در سیره تربیتی امام رضا(ع) امور مختلفی برای تربیت انسان ها لحاظ شده است از جمله اینکه امام می فرمایند باید فرد در تعلیم و تربیت روان شناسی مخاطب را لحاظ نماید یعنی باید حالات شادابی و حالت روی برتابیدن و ادبار نفس مخاطب را لحاظ کرده و در این دو حالت نقش مربی بسیار متفاوت می شود و دومین امری که باید مربی لحاظ نماید پاسخ گویی بر اساس نیاز مخاطب و شناسایی سطح اوست یعنی مربی باید با توجه به سطح و نیاز مخاطب به پرورش فکر و اندیشه او مبادرت نماید.
و اکنون های تربیتی در سیره رضوی دارای ویژگی های منحصر به فرد خود می باشند که از جمله آن ها، دارا بودن ایمان، تواضع و فروتنی، عالم به قرآن و احوال زمانه، فقیه بودن و در دسترس بودن است که انشاءا… مربیان و مسئولان تربیتی این ویژگی ها را در خود بپروارنند تا زمینه رشد و تعالی را در متربیان خود نهادینه نمایند.
روش این تحقیق کتابخانه ای است.
کلید واژه: الگوهای تربیتی، سیره رضوی.

مقدمه
از رسالت های مهم و اساسی که خداوند متعال بر عهده پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت عصمت گذاشته است حفظ اساس دین و مبارزه فکری و فرهنگی با انحراف و بدعت هاست، معصومان(ع) همواره برای حفاظت از دین و پیش گیری و پیدایش انحرافات عالم نمایان از دامن پاک اسلام ناب محمدی(ص) می کوشیدند اگر تلاش های دشوار و پیگیر آنان نبود حاکمان زور و زر آئین اسلام و احکام الهی را دستخوش تغییر و تحریف می کردند. امام رضا(ع) درباره فلسفه وجود امام بر این امر تأکید دارد: «یکی از علت های حضور امام آن است که اگر خداوند برای مسلمانان سرپرستی امین و نگهبانی که مراقب ودیعه الهی و حافظ شرع مقدس باشد، تعیین نمی کرد رفته رفته اساس اسلام فرو می ریخت، دین از میان می رفت، سنن و احکام الهی دگرگون می گردید، بدعت گزاران چیزهایی را بر آن می افزودند، افراد بی ایمان مطالبی را از آن می کاستند، آئین الهی را تحریف می کردند، و دین واقعی را بر مسلمانان مشتبه می ساختند، چه آنکه بیشتر مردم از نظر فرهنگی ناقص اند به کمک علمی نیاز دارند، زیرا خود فاقد کمال اند و علاوه بر نارسایی علمی گرفتار اختلاف هوا و تفاوت تمایلات اند اگر خداوند برای دینی که رسول خدا(ص) آورده است حافظ و نگهبانی در جامعه مسلمانان قرار نمی داد مردم فاسد می شدند، شرایع و سنت ها تغییر می کرد، احکام راستین عوض می شد البته در چنین رویدادی مهم و خطرناک موجب فساد و تباهی تمام مسلمانان فراهم می آمد. (شیخ صدوق، 1378 ق، ج 1، ص101) از طرف دیگر چون انسان ها در در زندگی نیازمند به آراسته شدن زیبایی های آداب و محورهای ادب هستند انسان های تربیت یافته خود را ملزم به رعایت آداب می دانند و در مقابل انسان های ناهنجارهماره حرمت شکن بوده و از رعایت ادب و مزین شدن به ادب دوری می گزینند و با توجه به اینکه رعایت و تعهد به ادب و آداب بستگی به مؤدب هر انسانی دارد تا مؤدب تا چه آداب را ملزم نموده باشد بدین خاطر مؤدب انسان های و الا چون انبیا و به ویژه رسول الله صلّی الله علیه و آله خدای سبحان است که وی را به زیباترین ادب و آداب مزین ساخته است، فان الله عزوجلّ أدَّبه فاحسن ادبه «خدای سبحان، رسول الله صلّی الله علیه و آله را زیبا ادب نمود» این مهم در مورد امامان نیز مطرح است آنان نیز مؤدب به ادب الهی و مؤدب آنان نیز خدای سبحان است زیرا امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «إنّا صنایع ربَّنا و النّاسُ بعدُ صنایع لنا» (ما دست پرورده خداییم و مردم دست پرورده ما) از این رو مشاهده می شود امامان به برترین مراحل آداب مزین هستند به ویژه در معاشرت های اجتماعی به ریزترین مقررات حساس خود را ملزم به رعایت می بینند برخی از محورهایی که امامان در تمام عمرشان آن ها را رعایت می کردند قابل توجه و الگوگیری همگان است. از سوی دیگر امامان از اعتقاد راسخ و عمیق نسبت به ذات باری تعالی برخوردارند، و این باور به حق آنها را ملزم به رعایت ادب و اخلاق نموده است و از این روست که آداب و اخلاقی که امامان همام رعایت می نمایند الگوی برای همگان است که در معاشرت های اجتماعی، پیروان اهل بیت باید چنین رفتاری را در پیش گیرند و باید به مرحله ی از خودسازی برسند تا بتوانند خود را ملزم به رعایت آداب و اخلاق دینی نمایند. از این رو، نگارنده با توجه به اینکه سراسر زندگی پیامبر و ائمه علیهم السلام الگو برای تربیت انسان ها می باشد و مقالات متعددی در این زمینه به نگارش درآمده بر آن شده تا با بررسی سیره زندگی عالم آل محمد علی بن موسی الرضا ویژگی الگوی تربیتی را رصد نماید تا با شناسایی ویژگی های تربیتی امام، آن ویژگی ها را در خود و مربیان بپروراند و زمینه پرورش این ویژگی را در انسان های دیگر فراهم آورد.
سیره تربیتی علی بن موسی الرضا
برای دست یافتن به ویژگی الگوی تربیتی در سیره رضوی با توجه به اینکه پیامبر و ائمه علیهم السلام بهترین الگوی تربیتی برای انسان هایی هستند که می خواهند مراتب و درجات کمال و قرب الهی را از طریق رعایت آداب و تربیت اخلاقی به دست آورند لازم است مفهوم واژه های «سیره» و «تربیت» بررسی شود.
برای سیره چندین معنا ذکر شده است. اولین معنایی که برای آن گفته اند «رفتار» است در قاموس المحیط سیر به معنای رفتن است و اسم مصدر آن سیره (رفتار) است. در زبان عربی وقتی گفته می شود: «حُسن السیره» همین معنا یعنی «خوش رفتار» مراد است.
دومین معنایی که در لغت برای آن ذکر شده «سنت» ، «طریقه» است ابن منظور وطریحی می نویسد: السیره: الطریقه.
معنای سوم سیره، هیئت و حالت است، در آیه «سَنُعِیدُها سِیرَتَهَا الاُولَی آنها عصا را به حالت اولش باز می گردانیم. سیره در همین معنا به کار رفته است. (طه، 21) معانی دوم یعنی «راه و روش» (سنت و طریقه) از معانی دیگر عام تر و رایج تر است. سیره در این معنا رفتارهایی است که کسی در طول زندگی خود و در موقعیت های مختلف انجام داده است. از آن جا که رفتارهایی که افراد در طول زندگی و در موقعیت های گوناگون انجام می دهند با هم متفاوت است، سیره های افراد نیز با یکدیگر تفاوت پیدا می کند. سیره به معنای راه و روش (سنت و طریقه) دارای سه جزء است: گفتار، رفتار و چگونگی رفتار و گفتار؛ زیرا رفتار هم شامل عمل و کردار است هم شامل سخن و گفتار. مراد از سیره در این مقاله راه و روش (سیره و طریقه) است.
در کتاب لغوی «تربیت» را از ماده «ربو» و به معنای افزودن و رشد و نمو آورده اند، «تعلیم و تربیت» مجموعه ای از اعمال عمدی هدفدار است که بر اساس برنامه ای سنجیده، انجام می شود تا شناخت ها، باورها، نگرش و. رفتارهای مطلوب را در متربیان پرورش دهد.
بر اساس این تعریف، اولاً مربی منحصر به معلم یا استاد دانشگاه نیست، بلکه هر فردی که بر اساس برنامه ای سنجیده و به عمد انجام دهد تا شناخت ها، باورها، نگرش ها و رفتارهای مطلوب را در دیگران پرورش دهد، مربی خوانده می شود. ثانیاً محیط تربیت محدود به مدرسه و دانشگاه نیست، پس هر محیطی که چنین فرایندی در آن رخ دهد، محیط تربیتی نامیده می شود. ثالثاً ممکن است رفتارهایی از فردی صادر شود و به طور اتفاقی بر دیگری تأثیر بگذارد و برای مثال اعتقاد، نگرش یا رفتار او را تغییر دهد، بی آنکه رفتار کننده چنین قصدی داشته باشد چنین رفتارهایی تربیتی نیستند. (داودی، 1389، ج 3، ص 12-11)
سیره تربیتی رفتارهایی است که در مقام تربیت دیگران انجام می شود هر رفتاری که پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) انجام داده اند تا شناخت، باورها، نگرش و رفتارهای مطلوب را در دیگران پرورش دهند، سیره تربیت آنان را تشکیل می دهد. در یک تقسیم بندی کلی، سیره پیامبر خدا(ص) و اهل بیت(ع) به دو دسته تقسیم می شود: الف) سیره های صادر شده «در مقام تربیت» (سیره های تربیتی)،‌یعنی رفتارها و گفتارهای صادر شده از پیامبر خدا(ص) و اهل بیت(ع) که در مقام تربیت دیگران بوده اند.
ب) سیره های صادر شده «در غیر مقام تربیت» (سیره های غیرتربیتی)، یعنی رفتارها و گفتارهای صادر از پیامبر (ص) و اهل بیت(ع) که در مقام تربیت دیگران نبوده¬اند. این بدان معنا نیست که چنین سیره هایی که در «غیرمقام تربیت» از معصومان(ع) صادرشده، ارزش و اثری ندارد، انسان بسیاری از رفتارها، گرایش¬ها، آگاهی¬ها را از دیگران کسب می¬کند، بی آنکه دیگری یا حتی خود وی چنین قصدی داشته باشد؛ تأکیدهای بسیاری که در اسلام و سایر فرهنگ ها بر دوستی با افراد نیک شده به همین سبب است. (داودی، 1389، ج3، ص 14-13)
با توجه به اینکه عملکرد و سیره رفتاری امام رضا(ع) نیز شامل این دو سیره می شود به چند مورد از سیره های تربیتی ایشان که می تواند ویژگی الگوی تربیتی در آن نمودار شود اشاره می کنیم:
الف) سیره رفتاری امام رضا(ع)
1- ساده زیستی و عبادت
شیخ صدوق در عیون روایت کرده از حاکم ابوعلی بیهقی از محمد بن یحیی صولی که گفت: حدیث کرد مرا مادر پدرم و نام او غدر بود گفت که مرا با چند کنیز از کوفه خریدند و من خانه زاد بودم در کوفه، پس ما را نزد مأمون آوردند و گویا در خانه او در بهشتی بودیم از راه اکل و اشرب و طیب و زر بسیار، پس مرا او به امام رضا(ع) بخشید و چون به خانه او آمدم آنها را نیافتم و زنی بر ما نگهبان بود که ما در شب بیدار می کرد و به نماز وامی داشت و این از همه بر ما سخت تر بود و پس من آرزو می کردم که از خانه او بیرون آیم تا مرا به جد تو عبدا… بن عباس بخشید و چون به خانه او آمدم گفتی که در بهشت داخل شدم (قمی، 1379، ج2، ص 396)
2- مردم داری
1. حسین بن احمد بیهقی در سال 352 در نیشابور برایم از صولّی ازعون از أبی عباد روایت کرد و گفت: در تابستان فرش حضرت رضا(ع) حصیر و بوریا بود و روی آن می نشست و در زمستان روی ؟؟؟ می نشست و پیراهنی زبر و خشن می پوشید مگر آنکه بخواهد پیش مردم بیاید که در آن وقت لباس سنگین و بهتر دربر می نمود. (شیخ صدوق، 1391، ج2، ص 195)
روزی «سفیان ثوری» حضرت را دید که حمامه ای خز بر تن دارد به او گفت: شایسته تر بود که جامه ای ارزان تر می پوشیدی. حضرت جامه خود را کنار زد و جامه ای دیگر را که از جنس پشم بود، به وی نشان داد، آن گاه فرمود: این برای خوشایند مردم است و دیگری برای خوشایند خدای متعال.
همچنین، هنگامی که یکی از صوفیان، حضرت را برای پوشیدن جامه خز مورد نکوهش قرار داد، امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: بگو، چه کسی زینتی را که خداوند برای بندگانش آشکار فرموده، و خوراک و روزی پاکیزه را حرام شمرده است.
همانا یوسف صدیق(ع) جامه دیبای بافته شده از طلا می پوشید و بر تخت فرعون می نشست. آنچه از امام انتظار می رود، عدالت و دادگری است و این که سخن راست بگوید و هنگام قضاوت عادل باشد و به وعده اش وفا نماید. (مقرم، 1370، ص 48-47)
3- صدقه پنهانی
حضرت رضا(ع)، صدقه پنهان بسیار می داد و گفت از حضرت رسول خدا(ص)، حدیثی شنیده ام که فرموده اند:
«التستر بالصدقه یعدل سبعین حسنه و هو مغفور له و المذیع بها مخذول» (پنهان داشتن صدقه برابر است با هفتاد حسنه و صاحب آن، آمرزیده است و هر کس آن را آشکار کند، خوار شده می باشد)
یکی از شیعیان که در طول سفر، سرمایه اش را از کف داده بود، از حضرت درخواست کمک کرد، به نحوی که بتواند به شهرش برسد و آنگاه آن مبلغ را صدقه بدهد. حضرت، پس از شنیدن درخواست آن مرد وارد اتاقی شد و مبلغ دویست دینار را از پشت در به وی عطا فرمود و عرضه داشت که بیرون برو تا مرا نبینی. یکی از کسانی که حاضر بود، سبب این اختفاء حضرت را جویا شد، پاسخ فرمود: که اکنون این مرد به علت تقاضا و درخواست (خود) شرمنده است (بنابراین شایسته نیست که با دیدن من بیش از این شرمنده شود). (شهر آشوب، ج2، ص 412)
امام رضا(ع) آنچه را که در خراسان داشت بین فقرا و بیچارگان تقسیم کرد. فضل بن سهل او را سرزنش کرد و گفت: در واقع این یک نوع تلف کردن است. امام قاطعانه به او پاسخ داد: بلکه این یک فایده است. چیزی را که اجر و پاداشی به دنبال دارد زیان ندان.
انفاق تمام مایملک امام بر فقرا و محرومین و نجات دادن آنها از فقر و فلاکت زیان نبود. درواقع زیان آن چیزی بود که حکام عباسی و اموی و برادرانشان از اموال هنگفتی که در اختبار داشتند خرج شهوات و شبهای سرخ می کردند و هیچ چیز به فقرای مسلمین نمی دادند. (شریف قریشی، 1382، ج2، ص 525)

موضوعات: مقالات
[یکشنبه 1395-05-24] [ 06:50:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مرحوم دولابی: با خدا حساب و کتاب نکنید! ...


مرحوم دولابی: با خدا حساب و کتاب نکنید!
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: انسان باید خودکار باشد. اگر نمازی می‌خواند ذکری می گوید همینطور بی حساب بگوید. نه اینکه مرتّباً حساب کند که مثلا اگر اینطور بگوید ثواب دارد، آن طور بگوید ثواب بیشتری دارد. خدا هم بی‌حساب رفتار می کند. ابتدا با حساب کارکرد دید که بی‌حساب بهتر است. مرتب کار خوب انجام می‌داد او هم تلافی کرد. آخرش گفت من چرا حواسم به کارهای خوب اوست! همین که کار خوب می کنم خودش پاداش است. چه کار دارم به کار خوب او. بدون حساب کار کرد. اول با حساب کار کرد، حاسِبُوا أنفُسَکُم قَبلَ أن تُحاسِبُوا (وسائل الشیعه جلد ۱۶ صفحه ۹۹) یعنی دقیق باشید، مالتان حساب دارد. بدنتان حساب دارد. راه رفتن، زن‌داری، بچه‌داری، در هر چیزی حدودی گذاشته‌اند. این بنده‌ی خدا هم با حساب کار کرد بعد دید که خدا بدون حساب به او چشم داده، گوش داده، نعمت‌های بسیاری داده است بدون اینکه کوچکترین نفعی داشته باشد. چطور من چشم طمع بدوزم به پاداش اعمالم؟ کم کم او هم بدون حساب کار کرد.

خوب است که انسان با رفیقش حساب و کتاب نداشته باشد. اگر با او بی‌حساب باشید خیلی خوب است. مالتان را بدهید، وقتتان را بدهید، اصلاً هم انتظار نداشته باشید او جبران کند. این خیلی خوب است. آن وقت او می‌داند با آن بنده چه کند. فرمود هر کس  با خدا بی‌حساب باشد، روزه بگیرد نماز بخواند، اما نقشه نکشد و بدون حساب فقط برای خدا کار کند خدا هم بدون حساب با او معامله می کند. همانطور که بنده با او بی‌حساب کار کرد، او هم بی‌حساب عطا می‌کند. رفیق خوب، پدر خوب مادر خوب، برادر خوب، زن و زندگی خوب. پیامبر(ص) فرمود: هر کس برای خدا بی‌حساب کار کند، خدا هم بی‌حساب به او جزا خواهد داد و روز قیامت او را بی‌حساب به بهشت می‌برد و اعمال او را روی ترازو نمی‌برد.

 پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام

موضوعات: پیام ها
[پنجشنبه 1395-05-21] [ 09:00:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  توصیه امام رضا علیه السلام به شیعیان در نامه یی به عبدالعظیم حسنی ...

توصیه امام رضا علیه السلام به شیعیان در نامه یی به عبدالعظیم حسنی

 متن پیام آن بزرگوار این است:

 بسم الله الرحمن الرحیم

 یا عبدالعظیم!

 أبلغْ عنّی أولیائی السلامَ وقل لهم: أن لا یجعلوا للشیطان على أنفسهم سبیلاً، ومُرْهم بالصدق فی الحدیث وأداء الأمانة، ومُرْهم بالسکوت وترک الجدال فیما لا یَعْنیهم، وإقبالِ بعضهم على بعض والمُزاوَرة، فإنّ ذلک قربة إلیّ. ولا یشغلوا أنفسهم بتمزیق بعضهم بعضاً، فإنّی آلیتُ على نفسی أنّه مَن فعل ذلک وأسخط ولیّاً من أولیائی دعوتُ الله لِیعذّبه فی الدنیا أشدّ العذاب، وکان فی الآخرة من الخاسرین. وعرِّفْهم أنّ الله قد غفر لمحسنهم، وتجاوز عن مسیئهم، إلاّ مَن أشرک به أو آذى ولیّاً من أولیائی أو أضمر له سوءً، فإنّ الله لا یغفر له حتّى یرجع عنه، فإنْ رجع وإلاّ نُزع رُوح الإیمان عن قلبه، وخرج عن ولایتی، ولم یکن له نصیب فی ولایتنا، وأعوذ بالله من ذلک.

 بنام خداوند بخشنده بخشایشگر

 ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو: در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان و به صله رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث تقرب به خدا و من و دیگر اولیاء اوست. دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند. من با خود عهد کرده ام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سخت ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.

 به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده و بدکاران آنان را جز ، آنهایی که بدو شرک ورزند و یا یکی از دوستان ما را برنجانند و یا در دل نسبت به آنان کینه بپرورند، همه را مورد عفو قرار خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد. جز اینکه از نیت خود بازگردند و اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود اما اگر همچنان باقی باشند، خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت(ع) نیز بی بهره خواهند بود و من از این لغزشها به خدا پناه می برم.»

 حجت الاسلام قرائتی در شرح این نامه فرموده اند: پیام امام رضا(ع)، پیام خیلی مهمی است. انگار این شفای دردهای امروز جامعه‌ ماست. امام توصیه می کند که مردم راه شیطان را در خودشان باز نکنند.

 امام رضا(ع) به عبدالعظیم حسنی فرمود: به شیعه‌ها بگو دیدن همدیگر بروند. «فَإِنَّ ذَلِکَ قُرْبَةٌ إِلَی‏» اگر می‌خواهید به من نزدیک شوید، دیدن همدیگر بروید. «وَ لَا یَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضا» «تَمزیق»، «کُلَّ مُمَزَّق‏» (سبأ/7) در قرآن است. «تمزیق» یعنی تخریب. «وَ لَا یَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضا» همدیگر را خراب نکنید. «وَ لَا یَشْغَلُوا» مشغول نکنید «تَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضا» او این را خراب می‌کند.

 امام رضا(ع) فرمود: من نفرین می‌کنم به کسی که آبروی شیعیان را بریزد. تعهد کردم. که کسی که آبروی مؤمنی را بریزد،  «دَعَوْتُ اللَّهَ» دعا می‌کنم، که چه؟ «لِیُعَذِّبَهُ فِی الدُّنْیَا أَشَدَّ الْعَذَاب‏» در دنیا به زندگی نکبتی گرفتار شود «وَ کَانَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِین‏» خیلی امام رضا دلش درد می‌آید. امام رضا(ع) به عبدالعظیم حسنی(ع) فرمود: به شیعیان من بگو آبروی همدیگر را نریزید. من امام رضا(ع) نفرین کردم به کسی که آبروی کسی را بدون دلیل بریزد. اگر حتی تازه دلیل داری، شما حق نداری آبرویش را بریزی. باید به قوه‌ قضاییه بگویی: بابا این پرونده! برد و خورد و هرچه دلیل داری از مسیرش اقدام کنید.

 امام رضا فرمود: من تعهد کردم نفرین می‌کنم به کسی که آبروی شیعه را بریزد.«وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِیئِهِمْ إِلَّا مَنْ أَشْرَک بِه‏» خداوند خوب‌ها را می‌بخشد، از بدهای شیعیان بد هم می‌بخشد، مگر کسی که یا مشرک باشد، «أَوْ آذَى وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی‏» الله اکبر! امام رضا فرمود: خدا همه‌ شیعیان را می‌بخشد جز دو رقم شیعه! شیعه‌ای که مشرک شود. شیعه‌ای که مؤمنی را اذیت کند. «آذَى وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی‏»

 امام رضا فرمود: خدا شیعه را می‌بخشد جز دو گروه! شیعه‌ای که مشرک شود، «أَشْرَکَ بِه‏»، «أَوْ آذَى وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی‏»، «أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءا» یا در دلش بدخواه باشد. اصلاً دلش بخواهد فلانی خراب شود. یعنی در دلش بدخواه باشد. «فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ لَهُ حَتَّى یَرْجِع‏» خدا یک چنین آدمی را نمی‌بخشد، جز اینکه از اذیت کردن برگردد. «وَ إِلَّا نُزِعَ رُوحُ الْإِیمَانِ عَنْ قَلْبِهِ» کسی که مؤمنی را اذیت کند، مؤمنی را تخریب کند «نُزِعَ رُوحُ الْإِیمَانِ عَنْ قَلْبِهِ» خداوند روح ایمان را از قلبش می‌گیرد. کار به آیت‌الله و فوق دیپلم و لیسانس و دکتر ندارد.

 امام رضا پیغام داد، آبروی همدیگر را نریزید. آبروی همدیگر را بریزید، نفرینتان می‌کنند. از ولایت خدا دور هستید. در همین دنیا عذاب شدید می‌شوید. در آخرت نصیبی ندارید. آبرو ریختن خیلی خطر دارد. این نکته‌ای است که امام رضا فرمود از طریق عبدالعظیم حسنی.

« اختصاص، شیخ مفید، صفحه 241 »

موضوعات: مناسبت ها
[چهارشنبه 1395-05-20] [ 04:35:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سبک زندگی علمی امام رضا (ع) ...

چکیده

نگارنده: منصوره طاهری خراسانی

سبک و فرهنگ زندگی تمام ابعاد زندگی را در بر می گیرد. فرهنگ و سبک زندگی، متأثر از تفسیر ما از زندگی است و هر هدفی را برای زندگی تعیین کنیم سبک خاصی را به همراه می آورد. ارائه ی الگوی سبک زندگی متناسب با آموزه های اسلامی بسیاری از چالش های فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی را برطرف می کند. این پژوهش به روش کتابخانه ای به سبک زندگی علمی امام رضا (ع) با هدف اثبات علم امام و تبحر ایشان در علم کلام، فقه، طبیعیات و طب و روان شناسی تاریخ و ادیان و پیروزی امام در مناظرات علمی پرداخته است.

 با بررسی هایی که انجام دادم به این موضوع جدید رسیدم که تا به حال کسی آن را ارائه نداده است.

کشور ما با توجه خاص به دین مبین اسلام و به کار گرفتن دستورات نورانی آن باید بتواند یک شیوه و سبک خاصی را در زندگی داشته باشد و همین سبک بتواند خود مانعی در برابر سبک های غربی و انحرافی باشد.

و به این امر دست نمی یابیم مگر با تلاش و مجاهدت مسئولین و مردم با همکاری دولت.

 

موضوعات: پایان نامه
[سه شنبه 1395-05-19] [ 09:16:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  حجاب و پوشش ...

 

 

پژوهشگر: خانم اکبری

چكيده :

حجاب و پوشش مسئله اي است كه در همه اديان و مذاهب داراي جايگاه خاصي است و البته يكي از دلايل اصلي آن فطري و ذاتي بودن حجاب مي باشد . داستان آدم و فطري بودن آن را اثبات مي كند آنگاه كه آدم و حوا از درخت ممنوعه چشيدند ، پوشش خود را ازدست دارند ، عورتشان آشكار شد و آنها با سرعت با برگ درختان خود را پوشانيدند.

حجاب نيز مانند ساير آداب ور سوم در طول تاريخ فراز و نشيب هاي فراواني را خود ديده و البته گاهي با اعمال سليقه از طرف حاكمان وقت تشديد   وقت تشديد را تخفيف يافته ولي هيچ گاه به طور كامل از بين نرفته است . اين در صورتي است كه اگر به لباس هاي ملي كشور هاي جهان بنگريم به خوبي حجاب وپوشش را در آنها مشاهده مي كنيم .

حجاب در بين بيشتر ملت ها معمول بوده و اختصاص به مذهب و ملت خاص ندارد به طوري كه تمام اديان الهي پوشش و حجاب را بر زن واجب دانسته اند. كتا بهاي مقدس مذهبي ، دستورات و احكام  ديني _ آداب و رسوم و نيز سيره  عملي پيروان اين اديان الهي بهترين شاهد و گواه اين مدعاست . به نقل از « ويل دورانت» مورخ مشهور ، اگر زني به نقض قانون يهودي مي پرداخت ، مثلاً بي آنكه چيزي بر سر داشته باشد به ميان مردم مي رفت يا آن قدر  با صداي  بلند حرف مي زد كه همسايگان صداي او را مي شنيدند ، در اين شرايط مرد مي توانست بدون پرداخت مهريه زن را طلاق دهد.

اسلام كه كامل ترين دين الهي است و در ادامه اديان الهي گذشته آمده است به صراحت به مسئله حجاب زنان و مردان اشاره كرده است . علاوه بر نص صريح قرآن روايت و احاديث معتبري دال بر حجاب از قول پيامبر اسلام (ص) و امامان عليه السلام وارد شده به طوري كه در اين مسئله حجت بر مسلمانان تمام شده است . اسلام در اين خصوص نه تنها به زنان لزوم داشتن و حفظ حجاب تاكيد كرده مردان را نيز مخاطب خود قرار داده است امام صادق (ع) در اين مورد مي فرمايد :« چشم چراني تيري است مسموم از تيرهاي شيطان ، چه بسا نگاهي كه  حسرت هاي طولاني در پي داشت باشد .»

حجاب به عنوان يكي از ضروريات و اصول اساسي دين اسلام است. كه در آيات 31و32 سوره مباركه نور به اين مسئله چنين اشار كرده است.

« به مردان با ايمان بگو ديدگان از نظر بازي فرو گذارند و عفت خود را حفظ كنند. و اين كار براي پاك ماندن آنها بهتر است. به زنان بگو ديدگانشان را فرو گذارندو عفت خود را حفظ كنند. و زينت خود را آشكار نكنند مگر آنچه ظاهر است و روسري هاي خود را بر گريبان هايشان بيندازند.»

حجاب براي حفظ احترام زن و سلامت نفس جامعه بشري و براي عزت و آبروي زن واجب شده است د رايران نيز به طور رسمي و قانوني رعايت مي شدتا اين كه زمان سلطنت رضا خان بر اثر مسافرتهاي او و تأثير پذيري  از همتاي ترك خود و تبعيت از جوامع غربي تصميم علني كردن بي حجابي گرفت به طوري  كه در روز17 دي ماه 1314 به طور علني كشف حجاب را اعلام نمود و اين روز را روز آزادي زن ناميد . باوقوع انقلاب اسلامي دوباره حفظ حجاب بر طبق قاون دين اسلام به طور رسمي در برنامه دولت قرار گرفت .

اما متأسفانه امروزه بر اثر عواملي چون ضعف ايمان دگرگوني ارزشها ،  مدگرايي و.. حجا ب اسلامي آن طور كه بايد در جامعه ما رعايت نمي گردد ، بي گمان ريشه بسياري از انحرافات ديني و اخلاقي نسل جوان امروز را بايد در لا به لاي افكار و عقايد آنها جستجو كرد ، چرا كه آنها از نظر مذهبي آن گونه كه بايد هدايت نشده اند. لذا مي توان با كمي از خود گذشتگي و پايبندي  بيشتر به حجاب و برنامه ريزي هاي صحيح در رابطه با رواج فرهنگ حجاب در جامعه و احياء فرهنگ اصيل اسلامي ، با سادگي از بوجود آمدن مشكلات آينده پيشگيري كرد.

مطالبي كه بيان شده خلاصه و چكيده مختصر از كل مباحث مطرح شده در اين مجموعه است . منابعي كه در اين تحقيق به كار رفته اند همه شامل منابع دست اول و هم شامل منابع دست دوم مي باشد . منابعي چون قرآن كريم و روايا  ت رسيده از ائمه معصومين عليه السلام به عنوان پايه و اساس در كنار آن كتا بهاي مختلفي چون تفاسير و كتب ساير انديشمندان و صاحب نظران در اين عرصه مورد استفاده قرار گرفته و با مطالعه و فيش برداري از مطالب مورد نظر در منابع موجود و نظم بخشيدن به آنها كار تحقيق به  پايان رسيده است.

موضوعات: پایان نامه
[چهارشنبه 1395-05-13] [ 12:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  راهنمای پژوهش(1) ...

راهنمای پژوهش

گردآورنده:خانم رستمیان

مقدمه
قال امیرالمومنین علیه السلام : “الحقیقه محو الموهم مع صحو المعلوم” تحقیق از بین بردن خیالات و شفاف کردن واقعیتهاست.
امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: آنچه علم را در درون انسان وارد می کند فهم است و آنچه جوهره علم را آشکار می سازد احاطه بر حقیقت اشیاء و کارهاست.
برای هر محقق و پژوهشگری که در هر زمینه از موضوعات علمی، تحقیق و پژوهش می کند؛ نگارش یک پژوهش – چه در قالب مقاله یا رساله، پایان نامه و یا کتاب – اولا می تواند تاثیر بسزایی برای خود او در رسیدن به نتایج علمی و ابهام زادایی های فکری داشته باشد؛ و ثانیا، برای خواننده اثر پژوهشی او، پاسخگو به شبهات و سوالات فکری باشد و افقهای جدیدی را پیش چشم او بگشاید و راه های روشنی را در تاریکی های نادانسته های او بنمایاند.
علت نیاز به تحقیق
علت نیاز به تحقیق محدویت دید و ورود توهمات و تخیلات در فضای فکر و اندیشه است. انسان در مسیر تفکر زمینه ابتلا ء به اشتباه دارد و در موقعیت های فراوانی از زندگی دچار اشتباهاتی می شود که وضعیت بحرانی برای او پدید می آورند؛ در بسیاری از مواقع به علت محدویت در دید نمی تواند واقعیت را آنچنان که هست تشخیص دهد و به علت نقص در تشخیص، عکس العمل های نامناسب و مشکل زا از خود بروز می دهد. تحقیق انسان را قادر می سازد که حرکت به سوی اهداف خود را کنترل کرده و با پیش بینی و هوشیاری گام بردارد.
امیرالمومنین می فرماید آنچه علم را در درون انسان وارد می کند فهم است و آنچه جوهره علم را آشکار می سازد احاطه بر حقیقت اشیاء و کارهاست.
محقق کیست؟
محقق کسی است که ظرف جانش، از چشمه زلال علوم و معارف سیراب می گردد ، تلاشگری است که می خواهد به حقیقت و واقعیت راه پیدا کند و بشناسد و بشناساند. و در این مسیر ابزار، فنون و روش های تحقیق را می آموزد و معیارهای معنوی و اخلاقی رادر جان و دل حقیقت طلب خود تحقق می بخشد تا ساخته شود و بسازد. آن گاه اسلحه قلم را به دست می گیرد و نجات جامعه بشری را هدف قرار می دهد.
منزلت پژوهشگر
پژوهش گامی است که محقق برای شفاف سازی مسئله ای مبهم برمی دارد تا پاسخی دقیق و منطقی برای حل آن بیابد. رسالت اصلی پژوهشگر و محقق، صیانت از حریم حقیقت و تبیین و تشریح آن است. محقق کسی است که به منظور کشف حقایق، در دریای اندیشه والای انسانی غوطه ور می شود. محققان، اهرم های نیرومند روحی، سرمایه های سرشار فکری، روشن کننده راه پرپیچ و خم زندگی پیشینیان و مقدمه سازان فکری عروج به کمال در پیش روی انسان اند. اینان همان طالبان علم اند که در فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام از ایشان با عبارت های مختلف تجلیل شده است؛ چنانکه امام باقر علیه السلام می فرماید: «همه جنبندگان زمین بر طالب علم درود می فرستد، حتّی ماهی های دریا»

موضوعات: مقالات
[دوشنبه 1395-05-11] [ 04:24:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شش آیه شفا بخش ...

قرائت این شش آیه برای شفای بیمار توصیه شده است و آن آیات به شرح زیر است.
آیه 57 سوره یونس
يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ
اى مردم به يقين براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى و درمانى براى آنچه در سينه‏هاست و رهنمود و رحمتى براى گروندگان [به خدا] آمده است

آیه 14 سوره توبه
قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِينَ
با آنان بجنگيد خدا آنان را به دست‏شما عذاب و رسوايشان مى‏كند و شما را بر ايشان پيروزى مى‏بخشد و دلهاى گروه مؤمنان را خنك مى‏گرداند

آیه 69 سوره نحل
ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
سپس از همه ميوه‏ها بخور و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه بپوى [آنگاه] از درون [شكم] آن شهدى كه به رنگهاى گوناگون است بيرون مى‏آيد در آن براى مردم درمانى است راستى در اين [زندگى زنبوران] براى مردمى كه تفكر مى‏كنند نشانه [قدرت الهى] است

آیه 80 سوره شعرا
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ
و چون بيمار شوم او مرا درمان مى‏بخشد

آیه 44 سوره فصلت
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ
و اگر [اين كتاب را] قرآنى غير عربى گردانيده بوديم قطعا مى‏گفتند چرا آيه‏هاى آن روشن بيان نشده كتابى غير عربى و [مخاطب آن] عرب زبان بگواين [كتاب] براى كسانى كه ايمان آورده‏اند رهنمود و درمانى است و كسانى كه ايمان نمى‏آورند در گوشهايشان سنگينى است و قرآن برايشان نامفهوم است و [گويى] آنان را از جايى دور ندا مى‏دهند

آیه 82 سوره اسراء
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ وَلاَ يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إَلاَّ خَسَارًا
و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى‏كنيم و[لى] ستمگران را جز زيان نمى‏افزايد.

 

 

موضوعات: پیام ها
[یکشنبه 1395-05-10] [ 05:56:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  امام صادق(ع) و برخي ويژگي هاي مورد انتظار او از شيعيان ...


امام صادق(ع) و برخي ويژگي هاي مورد انتظار او از شيعيان


دوران امامت امام جعفرصادق (ع) ششمين پيشواي شيعيان از سال 114 هجري قمري و همزمان با شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام محمد باقر (ع) آغاز شد. آن حضرت در سال 148 قمري و در سن 65 سالگي توسط منصور دوانيقي مسموم ، در مدينه منوره به شهادت رسيد و در قبرستان بقيع به خاک سپرده شد .
امام صادق (ع) در مدت 34 سال امامت پربرکت خويش نقش مؤثر و برجشته اي در گسترش فرهنگ حياتبخش اسلام داشت.
ايشان با استفاده از فرصت به دست آمده در عصر خويش (درگيري و نزاع ميان بني اميه و بني عباس) وسيع ترين دانشگاه اسلامي را پي ريزي نمود. در دانشگاه آن حضرت حدود چهار هزار شاگرد پرورش يافتند که برخي از آنان از رهبران فکري تشيع به شمار مي آيند مانند هشام بن حکم، عبد الله بن ابي جعفر، هشام بن سالم، محمد بن مسلم، مفضل بن عمر و جابر بن حيان .
در مکتب آن حضرت نه تنها شيعيان بلکه غير شيعيان نيز حضور مي يافتند . پيشوايان چهارگانه اهل سنت با واسطه يا مستقيم از محضر امام بهره فراوان برده اند .
امام (ع) شاگردان خود را بر اساس علاقه و استعداد آنان تقسيم نموده و در همان رشته تشويق و تعليم مي نمود . به اين ترتيب ، مکتب تشيع در اثر تلاش هاي فرهنگي امام صادق (ع) به صورت چشم گيري گسترش يافت، به اکثر قلمروهاي اسلامي رسيد و بسياري از مسلمانان در آن دوران طلايي به مکتب اهل بيت «عليهم السلام» آشنا شدند.
رهنمودهاي راهگشاي آن حضرت در زمينه هاي مختلف فردي و اجتماعي، معاشرت با ديگران، برخورد با جوانان، مسائل حقوقي، آداب ازدواج، موضعگيري هاي سياسي ، آموزه هاي علمي، تربيتي، پزشکي و ده ها موضوع ديگر، زينت بخش صفحات زندگي آن حضرت و برگ زريني در تاريخ شيعه است .
در اين مقاله منتخب سخنان آن حضرت در بيان ويژگي هاي مورد انتظار از شيعيان و مؤمنان حقيقي آمده است.
صبر و پايداري
بدون شك شكيبايي و استقامت در راه رسيدن به هدف، از عوامل پيروزي انسان است . کساني در زندگي به خواسته ها و آرزوهاي خود نائل شده اند که در راه آن ، نهايت سعي و تلاش خود را به كار گرفته اند .
امام صادق (ع) يکي از مهم ترين نشانه هاي شيعه را استقامت در راه حق دانسته و رسيدن به سعادت حقيقي را در گرو اين خصلت پسنديده معرفي مي کند و مي فرمايد: «لو ان شيعتنا استقاموا لصافحتهم الملائکه ولاظلهم الغمام ولاشرقوا نهارا ولاکلوا من فوقهم ومن تحت ارجلهم، ولما سالوا الله شيئا الا اعطاهم ؛ اگر شيعيان ما در راه حق استقامت ورزند فرشتگان آسمان با آنان دست مي دهند، ابرها [ي رحمت] بر سر آنان سايه مي افکنند و سيمايشان همانند روز روشن مي درخشد و از زمين و آسمان روزي مي خورند و هيچ خواسته اي از خداوند نخواهند داشت مگر اينکه خداي متعال به آنان عطا مي کند .» (1)
ساده زيستي
از آنجا که دلبستگي به دنيا مانع رسيدن به کمال حقيقي است، مردان مؤمن همواره ، قناعت را در متن برنامه خود دارند و ساده زيستي، پرهيز از تعلقات دنيوي و دل نبستن به زرق و برق دنيا از شاخص ترين ويژگي هاي آنان است كه مطمئناً اين شيوه پسنديده را از زندگي پيامبران و اولياء الهي آموخته اند .
پيروان حقيقي اهل بيت ،صفت پسنديده اي چون ساده زيستي را از ائمه معصومين (ع) آموخته و اين سخن گهربار امام صادق (ع) را الگوي خود قرار داده اند که فرمود: «ان احببت ان تجاور الجليل في داره وتسکن الفردوس في جواره فلتهن عليک الدنيا واجعل الموت نصب عينک ولا تدخر شيئا لغد واعلم ان لک ما قدمت وعليک ما اخرت ؛ اگر دوست داري که در درگاه الهي با خداوند متعال همنشين شوي و در بهشت در جوار حضرت باريتعالي مسکن گزيني، بايد دنيا [و مظاهر آن] در نظر تو خوار باشد و مرگ را هميشه نصب العين خود قرار بده و براي خود چيزي ذخيره نکن و بدان آنچه قبلا [از اعمال صالح ] تقديم داشته اي به حال تو سودمند خواهد بود و از کارهاي نيک که انجام آن را به تاخير انداخته اي ضرر خواهي کرد .» (2)
عزت نفس
شخصيت هرانسان در گرو عزت نفس اوست كه به اين عزت و تکريم شخصيت از همه چيز حتي از آب و غذا بيشتر نيازمند است، چرا که رنج گرسنگي و تشنگي برطرف مي شود اما تحقير شخصيت و آزردگي روح ، به سادگي رفع نمي شود و چه بسا تا آخر عمر انسان را آزار دهد .
پروردگار متعال انسان را عزيز آفريده و هيچگاه به او اجازه تحقير ديگران و يا شخصيت خود را نداده است . اين سخن در مورد پيروان مکتب تشيع از اهميت ويژه اي برخوردار است . طبق رهنمود امام صادق (ع) ،‌شيعه هيچ گاه نبايد خود را ذليل کند، بلکه بايد از کارهاي تحقيرآميز و ذلت آور اجتناب نمايد .
امام (ع) شيعيان را از تنبلي، دست درازي به سوي ديگران ، زياده طلبي و ساير امور ذلت بار مبرا مي داند و مي فرمايد: «شيعتنا لا يهرون هرير الکلب ولا يطمعون طمع الغراب . . . ولا يسالون لنا مبغضا ولو ماتوا جوعا ؛ شيعيان ما [از فرط ذلت] همانند سگ زوزه نمي کشند و مانند کلاغ طمع نمي کنند . . . آنان هيچگاه به سوي دشمنان ما دست [ذلت] دراز نمي کنند گرچه از گرسنگي بميرند .» (3)
خداوند نيز تن دادن به کارهاي ذلت آور را از جمله صفات منافقين برشمرده و عزت را منحصر به ذات خويش مي داند: «بشر المنافقين بان لهم عذابا اليما الذين يتخذون الکافرين اولياء من دون المؤمنين ايبتغون عندهم العزة فان العزة لله جميعا ؛ به منافقان بشارت ده که عذاب دردناکي در انتظار آن هاست . همان ها که کافران را بجاي مؤمنان دوست خود انتخاب مي کنند . آيا عزت [و آبرو] را نزد آنان مي جويند با اينکه همه عزت ها از آن خداست؟» (4)
امانت داري و راستگويي
از مهم ترين ويژگي هاي شيعه و مؤمن واقعي، برخورداري از دو صفت امانتداري و راستگويي است . اين دو خصلت آن چنان اهميت دارد که اساس نظم و آرامش هر جامعه اي را مي توان با تقويت و ترويج آن دو در بين افراد جامعه پايه ريزي ، مشکلات را، حل و سعادت جوامع را تظمين كرد .
امام صادق (ع) گذشته از توصيه به عموم شيعيان در اين رابطه، به برخي از يارانش در اين مورد پيام ويژه مي فرستاد . توجه آن حضرت به ترويج اين دو خصيصه انساني واخلاقي در ميان شيعيان، جايگاه آن ها را در ميان تمام صفات پسنديده اخلاقي روشن مي سازد .
امام (ع) به يكي از اصحاب خود فرمود: «اذا اتيت عبد الله فاقراه السلام وقل له: ان جعفر بن محمد يقول لک: انظر ما بلغ به علي عند رسول الله صلي الله عليه و آله فالزمه، فان عليا عليه السلام انما بلغ ما بلغ به عند رسول الله صلي الله عليه و آله بصدق الحديث واداء الامانة ؛ هرگاه پيش عبدالله [بن ابي يعفور] رفتي، سلام [مرا] به او برسان و بگو: جعفر بن محمد به تو مي گويد: دقت کن در آن چيزي که به وسيله آن علي عليه السلام در محضر رسول خدا صلي الله عليه و آله سرافراز شد [و او را به آن مقامات عالي رساند . ] پس [تو هم ] آن ها را براي خودت لازم بدان [و رفتار خويش را با آن اوصاف زيبا بياراي]، مطمئناً علي (ع) با راستگويي و امانتداري در نزد پيامبر صلي الله عليه و آله به آن درجه و عظمت رسيد .» (5)
حضرت امام خميني (ره) در شرح اين حديث مي فرمايد: «هان! اي عزيز! تفکر کن در اين حديث شريف! بين مقام صدق لهجه و رد امانت تا کجاست که علي بن ابي طالب را بدان مقام بلند رسانيد . از اين حديث معلوم مي شود که رسول خدا صلي الله عليه و آله اين دو صفت را از هر چيز بيشتر دوست مي داشتند که در بين تمام صفات کماليه مولي (ع) ، اين دو، او را مقرب کرده است و بدان مقام ارجمند رسانده است . جناب صادق عليه السلام نيز در بين تمام افعال و اوصاف، اين امر را که در نظر مبارکشان خيلي اهميت داشته، به ابن ابي يعفور که مخلص و جان نثار آن بزرگوار بوده پيغام داده و سفارش فرموده به ملازمت آن ها .» (6)
امام صادق عليه السلام در حديث ديگري اهميت اين دو صفت را چنين بيان مي دارد: «لا تنظروا الي طول رکوع الرجل وسجوده فان ذلک شي ء اعتاده، فلو ترکه استوحش لذلک ولکن انظروا الي صدق حديثه واداء امانته ؛ به طول رکوع و سجود شخص ننگريد زيرا به آن عادت کرده و اگر ترک کند به خاطر آن وحشت مي کند، بلکه به راستي گفتار و امانتداري او بنگريد .» (7)
بنابراين شيعه واقعي را با عبادت هاي ظاهري نمي توان شناخت ، بلکه بايد در عرصه امتحان، راستي و امانتداري او ثابت شود . چه بسا افرادي که با انجام عبادت هاي سنگين و ريايي، خود را مؤمن و پيرو اهل بيت (ع) قلمداد مي کنند، اما در مقام راستي و امانتداري نمي توانند از عهده آن برآيند و در نتيجه مغلوب شيطان مي شوند .
تلاش براي هدايت ديگران
از جمله ويژگي هاي مورد انتظار براي شيعيان ، هدايت و اصلاح افراد منحرف به طريق صحيح است.
آنان نه تنها خود راه حقيقت مي پيمايند، بلکه از عمق جان ، دوست دارند ديگران هم، چنين باشند . پيروان اهل بيت عليهم السلام تنها به دنبال نجات خود نيستند، بلکه شب و روز در فكر هدايت و راهنمايي گمراهان به انواع انحرافات هستند .
آنان با الهام از رهنمودهاي پيشواي خود امام صادق(ع) ، با بکارگيري شيوه هاي صحيح و پسنديده به اصلاح افراد پرداخته و با اخلاق نيک در جذب گنه کاران تلاش مي کنند و اين کلام زيباي رئيس مكتب جعفري را هيچگاه فراموش نمي کنند که فرمود: «لا تقل في المذنبين من اهل دعوتکم الا خيرا، واستکينوا الي الله في توفيقهم وسلوا التوبة لهم ؛ در مورد هم کيشان بدکار خود جز خوبي [و نيکي] چيزي نگو و از خداوند توفيق هدايت و توبه آنان را بخواهيد .» (8)
سيره امام (ع) نيز در اين رابطه مي تواند راهگشاي محبين باشد .
ولايت مداري
يکي ديگر از ويژگي هاي شيعيان از ديدگاه امام صادق (ع) ، پذيرش ولايت و رهبري امامان معصوم (عليهم السلام) به عنوان تداوم رسالت نبوي (ص) مي باشد . شيعه حقيقي به ولايت اهل بيت چنان دلبسته است که شادي و غم ، خوشي و ناخوشي و تمام لذايذ و شدايد زندگي را با ولايت و محبت ائمه اطهار (ع) پيوند مي زند . محبت اهل بيت عليهم السلام آنچنان در جان و روح او رسوخ کرده که تمام گفتار و اعمال او با ملاک ها و معيارهاي اهل بيت عليهم السلام سنجيده مي شود .
امام صادق عليه السلام فرمود: «رحم الله شيعتنا خلقوا من فاضل طينتنا وعجنوا بماء ولا يتنا يحزنون لحزننا ويفرحون لفرحنا ؛ خداوند شيعيان ما را رحمت کند که از زيادي سرشت ما آفريده شده اند و با آب ولايت ما عجين گشته اند . آنان به خاطر اندوه [و غصه هاي] ما غمناک مي شوند و با شادي ما شاد مي گردند .»
اجتناب از كسب شهرت
اعتقاد مؤمن واقعي اين است که کار و عمل انسان بايد براي جلب رضايت خداوند باشد و به غير از اين ، عمل او ارزش حقيقي نخواهد داشت . کساني که براي خوشايند و جلب رضايت ديگران - که در مسير حق نيستند - تلاش مي کنند، کاري بيهوده انجام مي دهند .
از نظر امام صادق عليه السلام عمل ريايي که براي خشنودي خداوند نبوده و تنها براي ارضاي نفس و يا خوشايند ديگران انجام مي گيرد، نزد خداوند عالم ارزشي ندارد .
امام (ع) مي فرمايد: «کل البر مقبول الا ما کان رئاء ؛ تمام نيکي ها پذيرفته مي شود مگر اعمالي که بخاطر ريا [و نشان دادن به ديگران] انجام گرفته باشد .» (9)
پيشواي ششم در توضيح سخن خويش به عبدالله بن جندب مي فرمايد: «لا تتصدق علي اعين الناس ليزکوک، فانک ان فعلت ذلک فقد استوفيت اجرک، ولکن اذا اعطيت بيمينک فلا تطلع عليها شمالک ؛ هيچگاه صدقه [و کارهاي نيک] را جلو چشم مردم انجام مده به قصد اينکه تو را [مردي] پاکيزه انگارند، که اگر به اين [سخن] عمل کني اجر و پاداش خود را به نحو کامل دريافت خواهي کرد، ولي [به خاطر داشته باش] که اگر با دست راست خود بخشش مي کني دست چپ خود را مطلع نساز .» (10)
رسيدگي به خانواده
اهميت به زندگي خانوادگي و خوشرفتاري با اعضاي خانواده ، يکي ديگر از ويژگي هاي مورد انتظار براي شيعه واقعي است .
پيرو حقيقي امام صادق (ع) هيچ گاه نسبت به خانواده خود، بداخلاق ، تنگ نظر و سخت گير نيست ، بلكه تلاش مي کند به هر نحو شايسته اي با همسر و فرزندان خود رفتار نموده و در صورت امکان به رفاه و امور معيشتي خانواده توسعه دهد .
امام (ع) شيعيان را به خوشرفتاري با خانواده سفارش نموده و آنرا موجب طولاني شدن عمر مي داند و مي فرمايد: «من حسن بره في اهل بيته زيد في عمره ؛ هر کس با خانواده خود خوشرفتاري نمايد عمرش طولاني خواهد شد .» (11)
رعايت آداب اخلاقي
ادب و مواظبت بر فضائل اخلاقي از بزرگترين سرمايه هاي معنوي هر انسان به حساب مي آيد .
انسان با رعايت آداب اخلاقي و اجتماعي جايگاه خود را در جامعه تحکيم بخشيده و دل ها را به سوي خود جذب مي کند . دوست و دشمن، افراد با ادب را ستوده و به آنان به ديده احترام مي نگرند .
امام صادق (ع) رعايت اين اصل را از ويژگي هاي مکتب تشيع مي داند و آن را براي شيعيان امري ضروري و مي شمارد و مي فرمايد: «ليس منا من لم يوقر کبيرنا ولم يرحم صغيرنا ؛ شيعه ما نيست کسي که بزرگترها را احترام نکند و به کوچکترها ترحم ننمايد .» (13)
تعاون و همياري
تعاون و همكاري در بين پيروان و شيعيان اهل بيت (ع) ، موجب نزديکي دل ها و ايجاد محبت مي شود و از مهم ترين عوامل اقتدار و تحکيم ارتباط دربين آنان خواهد بود .
شيعيان با کنار گذاشتن اختلاف نظر و سليقه هاي مختلف و احترام به يكديگر تمامي سعي خود را در پيشبرد وترويج فرهنگ اهل بيت عليهم السلام مي كنند .
امام صادق (ع) در اين مورد به يکي از ياران خود مي فرمايد: «بلغ معاشر شيعتنا وقل لهم: لا تذهبن بکم المذاهب، فوالله لا تنال ولايتنا الا بالورع والاجتهاد في الدنيا ومواساة الاخوان في الله ؛به شيعيان ما برسان و بگو: مبادا گروه ها [ي منحرف ] شما را اغفال کنند، به خدا سوگند! به ولايت ما اهل بيت نمي توان رسيد مگر با تقوي و تلاش در دنيا و همکاري با برادران ديني در راه خدا .» (12)
استفاده از فرصت ها
انسان موفق کسي است که از هر فرصت به دست آمده - گرچه کوتاه مدت باشد - براي رسيدن به هدف بهره گيرد . امام ششم در اين زمينه به پيروان خود فرمود: «من انتظر عاجلة الفرصة مؤاجلة الاستقصاء سلبته الايام فرصته، لان من شان الايام السلب وسبيل الزمن الفوت ؛ هر کس در فرصت هاي بدست آمده که کوتاه و گذرا هستند به انتظار فرصت هاي کاملتري در آينده بنشيند، روزگار آن فرصت کوتاه را نيز از او خواهد گرفت، چرا که عادت روزگار سلب فرصت ها و روش زمانه از دست رفتن است .» (14)
دوري از شركت در مجلس گناه
يکي از عوامل تاثير گذار در روح و روان انسان محيط پيرامون اوست . عوامل انحرافي از جمله اجتماعات و جلسات آلوده و ضد ارزشي که افراد فاسد آن ها را طرح ريزي و اجرا مي كنند ، تاثيرات فراواني را در افراد شرکت کننده باقي مي گذارد و آنان را همرنگ با اهل فسق و فجور و معصيت مي كند .
به همين جهت امام (ع) مؤمنين را از شرکت در اين محافل و رفتن به چنين مکان هايي برحذر مي دارد، مگر اينکه براي تغيير وضعيت موجود باشد .
آن حضرت مي فرمايد: «لا ينبغي للمؤمن ان يجلس مجلسا يعصي الله فيه ولا يقدر علي تغييره ؛ براي مؤمن شايسته نيست که در مجلسي بنشيند که در آن معصيت خداوند انجام مي شود و او توانايي تغيير آن را ندارد .» (15)
قرائت قرآن
قرآن ، کلام الهي و معجزه جاويد پيامبر عظيم الشأن اسلام ،جلوه اي از قدرت و علم پروردگار است و آيات نوراني آن نشانگر عظمت خداوند . قرآن برنامه زندگي وگنجينه اي بي پايان براي مسلمانان و عهدنامه اي ميان خداوند و مردم است .
امام صادق (ع) با اشاره به كلام وحي، به مسلمانان سفارش مي کند که هر روز پنجاه آيه از اين کتاب را تلاوت کنند و نيز در خصوص کيفيت تلاوت و آداب قرائت قرآن مي فرمايد: «عليکم بالقرآن! فما وجدتم آية نجابها من کان قبلکم فاعملوا به، وما وجدتموه هلک من کان قبلکم فاجتنبوه ؛ بر شما باد تلاوت قرآن، پس هر آيه اي يافتيد که کساني قبل از شما با عمل به آن نجات يافته اند، شما هم به آن عمل کنيد و هر آيه اي را مشاهده کرديد که بيانگر عوامل هلاکت [و نابودي ] پيشينيان است، شما هم از آن عوامل پرهيز کنيد .» (16)
اميد كه با عمل به فرامين ائمه اطهار و تأسي به سيره نوراني آنان ، شيعه و پيرو واقعي آنان باشيم.

منابع:
1) تحف العقول، ص 302
2) تحف العقول، ص 304
3) همان ، ص 303
4) قرآن كريم ، سوره نساء ، آيه 138 و 139
5) ) اصول کافي، کتاب الايمان والکفر، باب الصدق و اداء الامانه، حديث 5
6) چهل حديث، امام خميني رحمه الله، ص 477
7) اصول كافي ، ج 2 ، ص 105
8) تحف العقول ،‌ص 304
9) همان ،‌ص 303
10) همان ، ص 305
11) كشف الغمه ، ص 208
12) تحف العقول ، ص 303
13) بحار الانوار، علامه مجلسي ، ج 75، ص 138
14) همان ، ج 78 ،‌268
15) وسايل الشيعه ، ج 11 ، ص 503
16) همان ، ج 4

موضوعات: مناسبت ها
[شنبه 1395-05-09] [ 06:05:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  آسیب شناسی ازدواج ...

آسیب شناسی ازدواج

چکیده

یادمان باشد بیشتر خانه خرابی ها و مشکلات رضایتمندی زناشویی از ارتباط نادرست نشات می گیرد؛ وقتی زن و شوهر ندانند چگونه باید ارتباط درست و موثر برقرار کنند و چگونه به یکدیگر عشق بورزند، به جای اینکه محبت و عشق را در آغوش یکدیگر درک کنند به بیرون پناه برده و از خانه و خانواده خود منزجر می شوند.

لذا مجموعه تحقیق ارائه شده، درصدد است با بررسی اجمالی در حوزه آسیب شناسی ازدواج به عوامل عدم رضایت زناشویی از روابط جنسی که همه ابعاد زندگی را تحت الشعاع قرار می دهد همچنین بررسی عواملی چون مشکلات جنسی شامل علل مختل شدن روابط جنسی مانند عواملی چون عوامل جسمی، روانی، ارتباطی شرم وحیا، نشانه های شرم، علت شرم، بررسی روش های مقابله با خجالت، رعایت بهداشت جسمی و روانی خانواده و در نهایت توصیه هایی برای داشتن یک رابطه عاشقانه به بررسی وتحلیل به همراه ارائه راهکارها پیشنهاداتی برای بهبود بخشیدن به یک رابطه جنسی رضایت مند و لذت بخش برای زن و شوهر بپردازد.

ادامه

موضوعات: مقالات
[چهارشنبه 1395-05-06] [ 07:42:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شهید مطهری: مسلمانها بیدار باشید،از خوارج نهروان نباشید،تیر شیطان قرار نگیرید! ...

شهید مطهری: مسلمانها بیدار باشید،از خوارج نهروان نباشید،تیر شیطان قرار نگیرید!

 


 استاد شهید می فرماید: من از شما هیچ چیزی نمی خواهم جز اینکه بگویم چشمتان را باز کنید،تحقیق کنید،بدانید عناصر یهود در این مملکت و در همه ممالک اسلامی فراوانند،دست اینها،جاسوسها و پول اینها مرتب دارد کار می کند…چرا ما هر سال می آییم جمع می شویم به نام علی مجلس می گیریم؟چون علی زندگی اش آموزنده است.یکی از نکات آموزنده زندگی علی علیه السلام همین مبارزه با خوارج است، مبارزه با خشکه مقدسی ماست، مبارزه با نفاق است،مبارزه با جهالت است…. اگر ما از این درسها پند نگیریم،پس از چه می خواهیم پند بگیریم؟ از خوارج نهروان نباشیم،تیر شیطان قرار نگیریم! علی شیعه جاهل نمی خواهد،چنین شیعه ای را علی علیه السلام نمی خواهد و از او بیزار است. چشمهایتان را باز کنید، گوشهایتان را باز کنید، تحقیق کنید،بعد از تحقیق هرچه که می خواهید بینکم و بین الله بگویید،اما بی تحقیق حرفی را نزنید.
 
هر چه دانشمند بزرگ تاکنون اسلام داشته، این خشکه مقدس ها می گویند: این مسلمان نبوده،کافر بوده،این شیعه نبوده، مثلا دشمن علی علیه السلام بوده است. جریانی را برای شما نقل کنم.مسلمانها بیدار باشید،از خوارج نهروان نباشید،تیر شیطان قرار نگیرید!

روزی یکی از دوستان تلفن کرد: آقای من خیلی تعجب می کنم، جریان خیلی عجیبی شنیدم. آقا این اقبال پاکستانی که شما جلسه جشن و یاد بود برایش گرفتید،این که می گویند در کتابش به امام جعفر صادق علیه السلام اهانت کرده و فحش داده. گفتم: این حرفها چیست؟! گفت: فلان صفحه از فلان کتاب را ملاحظه بفرمایید. گفتم:خودت دیدی؟گفت: نه، یک آقای خیلی محترمی به من گفت.من تکان خوردم. تعجب کردم از بعضی دوستان مثل آقای سعیدی-که دیوان اقبال را از اول تا آخر خوانده اند-که اینها چطور چنین چیزی را ندیده اند.

به او گفتم: اولا صحبت یادبود و تجلیل نبود،صحبت سوژه قرار دادن بود، ما کسی را که تجلیل نکردیم اقبال بود، اقبال را سوژه قرار دادیم برای یک سلسله هدفهای اسلامی،اگر حضور نداشته اید، در کتابش که منتشر می شود خواهید دید.فورا با جناب آقای سید غلامرضا سعیدی تماس گرفتم و از ایشان پرسیدم.او هم حیرت کرد،گفت: نه آقا من خوانده ام،چنین چیزی نمی شود.گفتم:آخر دروغ به این بزرگی که نمی شود. یکی دو ساعت بعد یک وقت ایشان یادش افتاد،آمد گفت: فهمیدم جریان چیست.

جریان این است: دو نفر بوده اند در هندوستان، یکی جعفر نام و یکی صادق نام.در وقتی که انگلیس ها آمدند هندوستان را احتلال کردند، مسلمین علیه آنها قیام کردند و این دو نفر رفتند با انگلیس ها ساختند و نهضت اسلامی را از پشت خنجر زدند و از بین بردند.اقبال ایندو را در کتابش مذمت کرده. خیال می کنم هر کس اشتباه کرده ،همین باشد. گفتم حالا ببینیم. کتاب را آوردند.دیدم در آن صفحه ای که این آقایان می گویند،این جور می گوید: هر جا که در دنیا یک خرابی هست در آنجا یا یک صادقی وجود دارد و یا یک جعفری.در دو صفحه قبلش می گوید:

جعفر از بنگال و صادق از دکن                 ننگ دین ننگ جهان ننگ وطن

جعفر بنگالی و صادق دکنی را می گوید. مگر امام جعفر صادق اهل بنگال یا دکن بوده؟!بعد هم ما تحقیق تاریخی کردیم،معلوم شد پس از آنکه انگلیس ها می آیند هندوستان را احتلال کنند،دو سردار اسلامی شیعی یکی به نام سراج الدین و یکی به نام تیپو سلطان(ظاهرا سراج الدین در جنوب هندوستان و تیپو سلطان در شمال هندوستان)این دو نفر قهرمان بزرگ قیام می کنند(و اقبال این دو قهرمان شیعی را در حد اعلی ستایش می کند). انگلیس ها در دستگاه سراج الدین،جعفر را پیدا کردند،با او ساختند،او شریک دزد بود و رفیق قافله، در دستگاه تیپو سلطان هم صادق را درست کردند،او هم شد شریک دزد و رفیق قافله، و این هر دو آمدند از پشت خنجر زدند و نتیجه این شد که انگلیس ها سیصد سال استعمار خودشان را بر هندوستان مستولی کردند.

نتیجه این شد که سراج الدین و تیپو سلطان نزد شیعه محترمند چون هم شیعی هستند و هم قهرمان، نزد اهل تسنن محترمند چون قهرمان اسلامی هستند، نزد هندوها هم محترمند چون قهرمان ملی هستند. ولی این دو نفر دیگر، خائن در نزد شیعه و سنی و هندوی هندوستان و پاکستان، و مردمانی مذموم،منفور و سمبل خیانت هستند.

هنوز که سه ماه از برگزاری آن مجلس یادبود گذشته است،شاید کمتر روزی اتفاق می افتد که من مواجه نشوم با این سؤال که: آقا! این آقایی که شما شعرهایش در مدح امام حسین را می خوانید چرا به امام جعفر صادق فحش داده؟!و چیزی که اکنون در محافل غیر اسلامی اسباب مضحکه شده است و من رنج می برم این است که در محافل غیر اسلامی این قضیه منعکس شده است که اقبال پاکستانی، جعفر بنگالی و صادق دکنی را هجو کرده و مسلمانها هر جا می نشینند می گویند اقبال به امام جعفر صادق فحش داده،عقل مسلمانها را ببینید! آن وقت ما در مقابل این محافل غیر اسلامی خجالت می کشیم که ببینیم مسلمانهای ما سطح فکرشان اینقدر پایین است.

معاویه هنگامی که پیک علی علیه السلام در شام بود،در حالی که روز چهار شنبه بود گفت اعلام نماز جمعه کنید. اعلام نماز جمعه کردند. در روز چهار شنبه نماز جمعه خواند. احدی به او اعتراض نکرد.در خفا نماینده علی علیه السلام را خواست،گفت:«برو به علی بگو با صد هزار شمشیرزن به سراغ تو می آیم که چهارشنبه را از جمعه تشخیص نمی دهند.به علی بگو حساب کار خودت را بکن »…..
من از شما هیچ چیزی نمی خواهم جز اینکه بگویم چشمتان را باز کنید،تحقیق کنید،بدانید عناصر یهود در این مملکت و در همه ممالک اسلامی فراوانند،دست اینها،جاسوسها و پول اینها مرتب دارد کار می کند. از خوارج نهروان نباشید.آخر تا کی ما می خواهیم به نام اسلام علیه اسلام شمشیر بزنیم؟! اگر ما از این درسها پند نگیریم،پس از چه می خواهیم پند بگیریم؟ چرا ما هر سال می آییم جمع می شویم به نام علی مجلس می گیریم؟چون علی زندگی اش آموزنده است.یکی از نکات آموزنده زندگی علی علیه السلام همین مبارزه با خوارج است، مبارزه با خشکه مقدسی ماست، مبارزه با نفاق است،مبارزه با جهالت است.

علی شیعه جاهل نمی خواهد، علی شیعه ای که حقه بازها و یهودیها و جهودها بیایند شایعه درست کنند بگویند اقبال پاکستانی به امام جعفر صادق تان فحش داده، بعد مثل برق در میان این مردم ساری و جاری بشود که اقبال پاکستانی-العیاذ بالله-ناصبی بوده(این مردی که مخلص اهل بیت پیغمبر است) و نروند کتابش را باز کنند یا اقلا تاریخش را از سفارت پاکستان یا جای دیگر بپرسند،چنین شیعه ای را علی علیه السلام نمی خواهد و از او بیزار است. چشمهایتان را باز کنید، گوشهایتان را باز کنید، هر حرفی را که می شنوید فورا نگویید«می گویند چنین ». آخر این «می گویند» ها ریشه هایش یک جاهای خطرناک است.تحقیق کنید،بعد از تحقیق هرچه که می خواهید بینکم و بین الله بگویید،اما بی تحقیق حرفی را نزنید.(http://www.khabaronline.ir)

 

 

موضوعات: پیام ها
[سه شنبه 1395-05-05] [ 08:06:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  حضرت فاطمه معصومه(س) در کلام معصومین(ع) ...


حضرت فاطمه معصومه(س) در کلام معصومین(ع)


 
از آنجا که معصومین علیهم السلام دارای علم وسیع الهی هستند و نیز از جهت روحی و معنوی در بالاترین درجات، اینان از هر کسی بهتر می توانند درباره شخصیت های معنوی همچون فاطمه معصومه علیهماالسلام سخن بگویند؛و اگر ایشان از کسی تعریف و تمجید نمایند نشان از شخصیت والای تعریف شونده دارد.

از جمله کسانی که چندین امام معصوم در حول شخصیت‌اش سخن گفته اند حضرت فاطمه معصومه دخت امام موسی بن جعفر علیهم السلام است. امام صادق، امام رضا و امام جواد علیهم السلام در مقام و منزلت ایشان کلمات قابل توجهی دارند. با کمی تأمل در این کلمات نورانی به خوبی می توان به شأن بالای حضرت معصومه علیهاالسلام پی برد.

از زبان مبارک صادق آل رسول
از امام صادق علیه السلام در خصوص حضرت معصومه چندین روایت نقل شده است که شاید به جرأت بتوان گفت از سوی این امام همام درباره غیر ایشان چنین تعابیری گفته نشده است.
الف. وجوب بهشت برای زیارت بانو: «ان لنا حرما و هو بلدة قم و ستدفن فیها إمرأة من اولادی تسمی فاطمة فمن زارها وجبت له الجنة».
برای ما حرمی است و آن شهر قم است و به زودی دفن می شود در آن سرزمین زنی از اولاد من به نام فاطمه ، پس هر کس او را زیارت کند بهشت برای او واجب خواهد شد.
ب. شفاعت همه شیعیان: سید عالم شهید مرحوم قاضی نورالله شوشتری نقل فرموده است که حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: «آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه است.

بعد فرمود: «تقبض فیها امرأة من ولدی و اسمها فاطمة بنت موسی تدخل بشفاعتها شیعتی الجنة باجمعهم». در سرزمین قم زنی از فرزندان من که نام او فاطمه و دختر موسی بن جعفر است از دنیا خواهد رفت و شیعیان من همگی به برکت شفاعت او داخل بهشت خواهند گردید.
دارا بودن مقام شفاعت نشان از داشتن وجاهت نزد خداوند است؛ زیرا خداوند در قرآن فرموده است شفاعت نمی کند مگر آنکه خدا از او راضی باشد؛ «وَ لا یَشْفَعُونَ‏ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى‏ وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ » (٢٨/انبیاء).
‌پس اگر کسی دارای مقام شفاعت باشد نشان از این دارد که خداوند از اعمال او در دنیا راضی است.
از طرفی منظور امام صادق علیه السلام از اینکه فرموده اند: «فاطمه معصومه تمامی شیعیان من را شفاعت می کند» چیست؟ به نظر می رسد معنایش این باشد که شفاعتی که قرار است خود حضرت آن را اعمال کنند به خاطر مقام ویژه ای که در این دختر می بینند به ایشان محول می کنند. و این چه مقام بالایی است که امام صادق علیه السلام مقام شفاعت خویش در قیامت را به حضرت معصومه علیهاالسلام تفویض کرده اند!
و اینکه تمامی شیعیان را شفاعت می کند نشان از وسعت روحی ایشان است. زیرا هر شفاعت کننده ای نیز به اندازه مقام خویش قادر است دیگران را شفاعت نماید و این وسعت شفاعت از سوی فاطمه معصومه علیهاالسلام نشان از وسعت مقام و منزلت ایشان نزد خداوند دارد.
حضرت معصومه
اگر کسی بگوید: «شاید منظور از شیعیان کسانی اند که در عمل پیرو واقعی امام صادق علیه السلام هستند نه هر کس که ادعای شیعه بودن دارد، که باید به او محب و دوستدار اهل بیت علیهم السلام گفت نه شیعه واقعی»؛ باز با این فرض نیز جلوه ای دیگر از مقام حضرت معصومه علیهاالسلام را نشان می دهد که ایشان دارای مقامی است که شفاعت پیروان واقعی با آن که خود دارای منزلت اند به دست اوست. یعنی آنان نیز اگر جایی از قیامت دچار مشکل شدند حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به کمک آنان خواهد آمد.
از زبان عالم آل رسول
عن سعد بن سعد، عن ابی الحسن الرضا علیه السلام‏ قال:
« سألته عن زیارة فاطمة بنت موسى علیه السلام قال: من زارها فله الجنة »

حدث علی بن ابراهیم، عن ابیه، عن سعد، عن علی بن موسى الرضا علیهما السلام. قال: «یا سعد عندکم لنا قبر»؛ قلت: جعلت فداک، قبر فاطمة بنت موسى؟ قال: « نعم ! مَن زارَها عارفاً بحقِّها فله الجنة ».
امام رضا علیه السلام خطاب به سعد فرمودند: ای سعد! در نزد شما از ما اهل بیت قبری است.
عرضه داشتم: فدای شما شوم! منظورتان قبر فاطمه دختر موسی است؟
حضرت فرمود: بله؛ هر کس او را زیارت کند در حالی که به حق وی معرفت داشته باشد برای او بهشت است.

جایگاه حضرت معصومه علیهاالسلام تا این حد است که اگر کسی با معرفت به وی او را زیارت کند اهل بهشت است. همانگونه که حضرت علی بن موسی الرضا در زیارتنامه خواهرشان چنین می فرمایند:
« و ان لا تَسلُبنا معرفتکم » .
از خداوند می خواهد که معرفت نسبت به فاطمه معصومه علیهاالسلام را از ایشان نگیرد. یعنی گویا معرفت به ایشان همان معرفت به اهل بیت علیهم السلام است که از شرایط سعادت ابدی است.

از زبان باب المراد
عَنِ ابْنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: « مَنْ‏ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِی‏ بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ ».
حضرت محمد بن علی الجواد علیهماالسلام درباره زیارت عمه شان فاطمه معصومه علیهاالسلام فرمودند:
هر کس قبر عمه ام را در قم زیارت کند بهشت برای اوست.

تعبیری بلند
در پایان باید گفت جا دارد با چنین تعابیر بلندی نسبت به مقام حضرت معصومه علیهاالسلام که در زیارتنامه ایشان نیز به آن اشاره شده است که « فأن لک عندالله شأن من الشأن »؛ نسبت به کسب معرفت به ایشان عنایت بیشتری شود تا از اثرات معرفت به ایشان برخوردار شویم.

 

 

موضوعات: من یک دختر مسلمانم
 [ 06:25:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  شما همان طلبه سابق هستید ...

 شما همان طلبه سابق هستید

فحش و توهين نااهل نبايد ما را ناراحت كند، و از راه و مقصد سست و دل‌سرد نمايد. خانه نشستن و عمل به تكليف كردن هيچ ناراحتى ندارد، ولى اشتهار باطل و شادى، در صورت عمل بر خلاف تكليف و وظيفه، خطرناك است و ناراحتى دارد. اگر شخص محترم و عالم معروف شهر وارد مجلسى شود و مورد بى‌اعتنايى و بى‌حرمتى قرار گيرد(هر چند نبايد چنين باشد)، چنان چه ناراحت شود، بايد به خود بگويد كه شما همان طلبه‌ى سابق هستيد، و اين حالات و عوارض ظاهرى قابل تغيير است.
 
در محضر آیت الله العظمی بهجت، ج1، ص211.
 

موضوعات: پیام ها
[دوشنبه 1395-05-04] [ 02:14:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مردی بزرگ و احترام فوق العاده به همسر و خانواده ...

احترام فوق العاده به همسر و خانواده
گویند: در پشت مردان بزرگ و نامدار، زنان قوی، کار آمد و موفق و البته گمنام وجود دارند که صبر و تحمل و بردباری آنان در برابر مشکلات و تنگناهای زندگی موجب رشد و ترقی و تکامل همسران خود در عرصه های مختلف می گردد. به راستی اگر همراهی و تشویق و صبر و تحمل آنان نبود، این همه موفقیّت نصیب مردان بزرگ و نامدار نمی شد.

حاج شیخ عباس قمی از این نعمت و موهبت الهی، یعنی داشتن همسر صبور و مهربان برخوردار بود. همسر گران قدرش، دختر مرحوم آیة اللّه حاج سید احمد طباطبایی قمی بوده است.

شخصیت دینی آن بانو در زندگی با محدّث قمی نقش اساسی داشت. به گفته میرزا علی محدث زاده «عمده توفیقات پدر ما از وجود این زن بساز، یعنی مادر ما بود.» وی در توضیح می گوید که والدمان با خانواده در رمضان سال 1354 قمری وارد نجف اشرف گردید و در محلّه «جُدَیده» منزلی را اجاره کرد. این منزل بسیار کوچک و محقر دارای دو اتاق بود: یکی پایین و دیگری در بالا. اتاق بالا را محدث قمی محل کار خود قرار می دهد و اتاق پایین محل سُکنای خانواده اش می گردد. فرش اتاق بالا زیلویی بوده که از سوریه به 400 فلس عراقی خریده بود به پول اندک و زیلو هم نازک و بی ارزش بوده؛ به طوری که وقتی می شستند، جمع می شده است.

فرش اتاق پایین هم که محل سُکنای همسر و فرزندانشان بوده است، دو گلیمی بوده که دو سوم اتاق را فرش می کرده است. وضع آن خانه تا آخر به همین گونه بود و چیزی بر فرش اتاق اضافه نشد. خانواده آیة اللّه قمی وقتی از کربلا به نجف اشرف می آمدند، به همین اتاق وارد می شدند و خود آیة اللّه قمی هم در سفر به نجف اشرف گاهی به آنجا می آمده و در همین اتاق پذیرایی می شده است. آن گاه مرحوم محدث زاده می گوید: «مادر ما در تمام عمرش با این وضع با پدرمان به سر برد و حرفی و اعتراضی نداشت که مثلاً این چه زندگی است؟»

از دختر بزرگ حاج شیخ عباس نقل می کنند که گفته بود: مادرم می گفت: «خدایا! من با این زندگی می سازم. دیگران سرداب سن دارند (در نجف اشرف بعضی خانه ها و مدارس سردابهای دارای سه طبقه داشت: طبقه اول و دوم نیم سن، و طبقه سوم را که بسیار خنک بود، «سن» می گفتند.) و با وضعی بهتر از ما زندگی می کنند. من می سازم و تو در آخرت عوض این را بده!» و از وضعی که داشت هیچ وقت گله مند نبود.

این در حالی بود که حاج شیخ عباس قمی با توجه به موقعیت والایی که در نزد مراجع تقلید و تجّار متدین داشت، می توانست به راحتی وسائل رفاهی و تجملاتی زندگی را مهیا سازد؛ ولی زهد و بی علاقه بودن نسبت به دنیا و مظاهر فریبنده آن مانع بود.

روزی دو بانوی محترم که ساکن بمبئی بودند، حضور آن مرحوم می رسند و اظهار تمایل می کنند که هر ماه مبلغ 75 روپیه به ایشان تقدیم کنند و ایشان از پذیرفتن آن خودداری کرده و در مقابل اعتراض یکی از فرزندان خود گفته بودند: ساکت باش! من همین مقداری را هم که الآن خرج می کنم، نمی دانم فردای قیامت چگونه جواب خدا و امام زمان ـ سلام اللّه علیه ـ را بدهم. در جواب این مقدار هم معطل هستم، چگونه بارم را سنگین تر کنم؟

موضوعات: داستانها
[یکشنبه 1395-05-03] [ 08:43:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  باور به امامت و سبک زندگی مهدوی ...

باور به امامت وسبک زندگی مهدوی

گرداورنده: سهیلامرادی
چکيده
بعد از رحلت پيامبر اکرم (صلی الله عليه واله وسلم) بر سر جانشينی حضرت اختلاف افتاد، گروهی بر اساس آرا ءبعضی صحابه پيامبر، خلافت ابوبکر را پذيرفتندکه به عامه(اهل سنت ) معروف اندوبرخی بنابر تعيين پيامبر، جانشينی علی (عليِه السّلام)را پذيرفتندکه به خاصه(تشیع)معروف اند.اهل سنت امامت را حاکميت دنيوی ونه منصب الهی می دانند که از رهگذر آن جامعه اسلامی اداره می شود. شيعه امامت را منصب الهی وجز اصول دين ،واز نظر اعتقادی، معرفت وبندگی خداوندوشرط قبولی اعمال، ايمان کامل واسلام واقعی را پذيرش ولايت امام می دانندو ضرورت ونياز امام را در تجلّی توحيد ربوبی و تجلّی توحيدعملی وهدايت دينی اثبات می کنند واز آن جا که اين مقاله در مورد باور به امامت وسبک زندگی ولايی است نگارند ه برآن است تا نقش باور به امام زمان را از طر يق معرفت به امام زمان وآثار معرفت در سبک زندگی نمايان کند زيرا باشناخت ويژگی های امام وحق امام سبک زندگی شيعه تغيير کرده ومبنای الهی می گيرد. از ويژگی امام علم وعصمت،آراستگی امام به کمالات اخلاقی است کسی که ويژگی های امام را به شناسد می تواند به معرفت خدا وولايت پذيری دست يابد وباشناخت حق امام که حق وجود وبقا وحق نعمت وواسطه آن ، حق خويشاوندی باپيامبراست می تواند به محبت ودوستی امام ونجات از مرگ جاهلی برسدوچون امام مهدی عج الله در قيدحيات اند از ويژگی خاص شناخت ايشان مهدی شخصی بودن است و از آثار شناخت ايشان برای شيعه اميد ،خودسازی کردن والگوپذيری وکسب آمادگی برای ظهور حضرت و پشتيبانی از مستضعفان ودشمنی با مستکبران ،پيروی از حکومت دينی وولی فقيه ،وحدت کلمه است.
کليده واژه: امامت،مهدويت ،سبک زندگی .

دانلود

موضوعات: مقالات
[شنبه 1395-05-02] [ 06:05:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  چگونه از ورود القائات مسموم و ضد ديني مصونيت یابیم ؟(3) ...

 

چگونه از ورود القائات مسموم و ضد ديني مصونيت یابیم ؟

از جمله رهنمودها


امام صادق ع)می فرماید: بر شما واجب است که در امر دین صاحب بصیرت و بینش عمیق باشید نباید همچون اعرابی و بیابان نشین از حقایق دینی بی خبر بمانید چون اگر کسی فاقد چنین درک و بصیرتی باشد نظر لطف الهی در روز رستاخیز بدو عطوف نمی گردد . و خداوند متعال هیچ رفتاری را از او به عنوان یک عمل پاکیزه نمی پذیرد.( شهید ثانی ،ترجمه و نگارش سید محمد باقر حجتی ، آداب تعلیم و تعلم ص80 )در زمان فعلي بي بصيرتي بعضي از اعرا ب در مصر و سوريه باعث اين همه بدبختي در كشورشان شده است.
امام علی (ع) بنگرید علم وآگاهی دینی خویش را از چه کسانی فرا می گیرید ، زیرا در میان ما خاندان پیامبر (ص) جانشینان عادل و درست کرداری وجود دارند که علم دین را از تیر رس تحریف گزافه گویان نسبتهای ناروای یاوه سرایان و توجیهات نادانان بدور نگاه می دارند . (شهید ثانی ،ترجمه و نگارش سید محمد باقر حجتی ، آداب تعلیم و تعلم ص81 ) (کافی 1 /36)
(امام صادق ع)می فرماید:آنگاه که خداوند خواهان خیر و نیکبختی بنده ای از بندگان خود باشد چشم بصیرت او را در برابر دین و آیین می گشاید.(منیه المرید ص 14 – کافی 39)
(امام صادق ع)می فرماید: برای شیطان و (شیطان زدگان ) ، مرگ هیچ مومنی باندازه مرگ یک فقیه و آشنایی به مبانی دین ، مجبوبتر نیست . .(منیه المرید ص 14 – کافی 46)
یعنی دلخواه ترین مرگها از دیدگاه شیطان و بد خواهان مرگ یک فقیه و عالم با بصیرتی است که موجب رکود بازار شیطان و ابلیس مابان می باشد .
روایت شده از رسول خدا (ص) که خضر به موسی نصیحت می کرد ای موسی ! خویشتن را برای صبر و استقامت آماده ساز تا به مقام حلم و خویشتن داری نائل گردی . احساس درک لذت تقوی و پرهیز گاری را در قلبت بیدار ساز تا به علم و آگاهی دست یابی ، نفس سرکش خود را با حربه بردباری و شکیبایی تمرین ده و آنرا بدنوسیله مقهور ساز تا از گناه و جرم رهایی پیدا کنی (شهید ثانی ،ترجمه و نگارش سید محمد باقر حجتی ، آداب تعلیم و تعلم ص141)
امام علی (ع) می فرماید : مردم ! هوشیار باشید :کمال دین داری و ایمان شما عبارت از دانش آموختن و انطباق و هماهنگی رفتارتان بر طبق موازین علمی باشد .( شهید ثانی ،ترجمه و نگارش سید محمد باقر حجتی ، آداب تعلیم و تعلم ص74)

لقما ن حکیم به فرزند خود می گوید : فرزند عزیزم ! دیدگان بصیرت خود را در انتخاب مجالسی که در آنها شرکت می کنی کاملا باز کن . اگر می بینی در مجلسی افرادی شرکت دارند که از خدا یاد نمی کنند بلکه او را بدست فراموشی سپردند با آنان نشست و برخاست نکن ، زیرا اگر خود ، از علم و آگاهی برخودار باشی ، علم تو در طی مجالست با آنها به تو سودی نمی رساند . و اگر جاهل و نادان باشی همنشینی تو با آنها ،جهل و بی خبری و غفلت ترا فراینده تر می سازد . علاوه بر این ممکن اسست خداوند متعال آنرا به کیفر جهل و غفلت دچار سازد و این کیفر ، ترا نیز در بر گیرد (شهید ثانی ،ترجمه و نگارش سید محمد باقر حجتی ، آداب تعلیم و تعلم ص100) ( بحار الانوار 1/ 201 به نقل از علل الشرایع)


 

موضوعات: شبهات
[چهارشنبه 1395-04-30] [ 08:23:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  چگونه از ورود القائات مسموم و ضد ديني مصونيت یابیم ؟(2) ...

چگونه از ورود القائات مسموم و ضد ديني مصونيت یابیم ؟
گردآورنده: فاطمه رستمیان

برخي از راههای پيشگيري از القات مسموم
1-ایجاد محیطی پاکیزه
محیط پاکیزه محیطی که از معنویت عطر آگین شده بطوری که سامعه بچه از گاهواره تا شکوفایی عقل و خرد با نغمه هایی از علم و فضیلت و دانش دینی خو گرفته و با آن انس گیرد که تا آخرین لحظات زندگی این رشته دین گسسته نشود ؛ خو گرفتن بچه با قرآن از طفولیت ورفت آمد با بزرگان و حضور در مجالس سخنرانی دانشمندان فریخته تا بهره های لازم را وجود انسان از علم وفضلیت ببرد. روایت شده از رسول خدا (ص) به مردم فرمان می دهد که با افراد صالح و مردمی که کاملا آراسته و پیراسته اند مجالست و نشست و بر خاست نمایید .
2-ترسيم صحنه فرهنگي عاشورا در ذهن کودکان و نوجوانان
واقعه عظيم کربلا و کشف مداوم حکمتهاي مستمر و پنهان در متن اين حادثه بزرگ و حضور شخصيتهاي کودک و نوجوان و نقش موثرآنان در اين جريان، الگوهاي انسان سازي را براي تعليم و تربيت و پرورش نسل جوان ، پيش روي متوليان و تصميم سازان فرهنگي ميگذارد
تا با تشريح اين رخداد بزرگ براي کودکان و نوجوانان، رفتار، کردار، گفتار، تصميم سازي ، اداي تکليف و مسئوليت پذيري شخصيتهاي همسال خود را در واقعه کربلا ، مرجع تفکر خود قرار دهند. هر چند به جز عده قليلي از اصحاب خردسال حضرت سيدالشهداء مانند حضرت علي اصغر، حضرت سکينه ، حضرت رقيه و حضرت قاسم مشهور و بقيه گمنامند، باید صحنه فرهنگي اين حادثه بزرگ در ذهن کودک و نوجوان امروز به دقت ترسيم شود تا القاء شائبههاي نادرست از هم خواني مرگ و زندگي در شرايط خاص و دريافت باطل از اين حقيقت روشن زدوده شود. با تبيين کرامت واقعه کربلا و بخصوص روز عاشورا، کودکان و نوجوانان، آگاهانه به مناسک مذهبي خاص آن روي ميآورند و در انتقال معارف و فرهنگ واقعي قيام عاشورا اولويت با کودکان و نوجوانان است چراکه بيش از 10 نفر از ياري دهندگان حضرت سيدالشهداء در واقعه عاشورا اصحاب خردسالي بودند که هرکدام به نوبه خود درسهايي از احترام به بزرگتر، احساس مسئوليت نسبت به کوچکتر از خود ، استواري در برپايي نماز و از همه مهمتر ولايت پذيري را به نمايش گذاشتند که نمايههاي درس آموز اين حادثه بزرگ تاريخ بشريت است. (معاون کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان ايلام خبرگزاري دانشجويان ايران ايسنا)
3-آگاهی بخشی وغفلت زدایی
فرقه های انحرافی و تاثیر مخرب آنان باید در قالب آموزش ، در صورت امکان با آورن مصادق به جوانان و نوجوانان شناسانده شود.
صداوسیما جهت آگاهی بخشی به جوانان و نوجوانان سخنرانی وکلیپ های مناسب پخش کند
4-عمل کردن وگوش دادند به رهنمودهای آیات و روایات جهت رسیدن به یک زندگی سالم

موضوعات: شبهات
 [ 08:21:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت