پرسش : 

آیا در قرآن آیه اى وجود دارد که غنا را حرام بداند؟
 

پاسخ : 

دین اسلام، مجموعه اى از اعتقادات و دستورالعمل هاى فردى و اجتماعى اعم از اخلاقى و فقهى است که به عنوان اساسى ترین و مطمئن ترین منبع و در کنار آن، سنت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)  و معصومین (علیهم  السلام)   مى باشد که مشتمل بر احادیث، رفتارها و حتى تقریر آنان است و عقل سلیم بشرى نیز از منابع فقه و حقوق اسلامى است. از این رو براى دستیابى به تفسیر و شرح هر موضوعى از نگاه دین، بایستى در همه آن منابع، آن را مورد بررسى قرارداد و تنها اکتفا به قرآن کافى نیست. در این کتاب مقدس تصریحى نسبت به غنا نشده است؛ ولى با توجه به احادیثى که در ذیل برخى آیات آمده، حرمت غنا به خوبى استفاده مى شود.

1. «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَ یتَّخِذَها هُزُواً أُولئِک لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ»[1]؛ «و برخى از مردم سخنان بیهوده را مى خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند ؛ براى آنان عذابى خوارکننده است».
«لهو الحدیث» به هر گونه سخن با آهنگ سرگرم کننده و غفلت زا ـ که انسان را به بیهودگى یا گمراهى مى کشاند ـ گفته مى شود. روایات متعددى آن را به غنا تفسیر کرده و آن را از مصادیق «لهو الحدیث» مى شمارد[2].

2. «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»[3]؛ «و از بت هاى پلید اجتناب کنید و از سخن باطل بپرهیزید».
«قول الزور» به گفتار باطل و بى واقعیت گفته مى شود و در روایات مختلفى، غنا از مصادیق «قول الزور» بر شمرده شده است[4].

3. «وَ الَّذِینَ لا یشْهَدُونَ الزُّورَ»[5]؛ «و کسانى که شهادت به باطل نمى دهند [و در مجالس باطل شرکت نمى کنند]».
در بخشى از این سوره، به ویژگى هاى خوب بندگان خاص الهى اشاره گشته و در این آیه مشخصه یاد شده از صفات نیک آنان دانسته شده است. روایات متعددى در ذیل آیه آمده و واژه «الزور» را به غنا تفسیر کرده است[6].

4. «وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»[7]؛ «و آنها (مؤمنان) که از لغو و بیهودگى روى گردانند».

5. «وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ»[8]؛ «و [مؤمنان] هرگاه سخن لغو و بیهوده بشنوند، از آن روى بر مى گردانند».

در تفسیر قمى در ذیل این دو آیه از امام معصوم (علیه السلام)  آمده که مقصود از «اللغو»، غنا است[9]. تردیدى نیست که اگر این احادیث نبود، حرمت غنا از ظاهر آیات استنباط نمى شد! اهل بیت (علیهم  السلام)   با علم و دانش نشأت گرفته از غیب و با توسعه در معناى این واژه ها، غنا را از مصادیق آن دانسته اند؛ وگرنه فهم بشر از ظاهر آیات تجاوز نکرده و حرمت غنا را به طور مستقل از آیات درک و استنباط نمى کند.
گفتنى است؛ روایاتى که در ذیل آیات پیشین آمده، همگى غنا را به عنوان مصداق و از نمونه هاى بارز برشمرده است، نه اینکه تنها به غنا تفسیر شده و در آن منحصر گردد.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. لقمان 31، آیه 6.
[2]. ر.ک: وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب ما یکتسب به.
[3]. حج 22، آیه 30.
[4]. همان.
[5]. فرقان 25، آیه 72.
[6]. همان.
[7]. مؤمنون 23، آیه 3.
[8]. قصص 28، آیه 55.
[9]. تفسیر القمى، ج 2، ذیل آیات.

 منبع: احکام موسیقى (به ضمیمه رقص و قمار)، مطابق با نظر ده تن از مراجع عظام، مؤلف: سید مجتبى حسینى؛ قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، 1385.

موضوعات: مقالات, شبهات, نکات
[چهارشنبه 1397-04-27] [ 06:44:00 ب.ظ ]