پژوهش مدرسه علمیه عصمتیه سمنان


 
  نقش مادر در تربیت کودک ...

 

نقش مادر در تربيت كودك (اهميت تعليم و تربيت در اسلام)
  

اهميت تعليم و تربيت در اسلام

تعليم و تربيت نقش شگفت‌انگيزي در زندگي انسان دارد. شكوفايي استعدادها و ارزش‌هاي والا مبتني بر تعليم و تربيت است و انسان شدن انسان و وصولش به كمال نهايي همه مرهون تعليم و تربيت صحيح است.

انسان نه تنها تربيت‌پذير است بلكه تنها مخلوقي است كه به تعليم و تربيت نيازمند است و اگر اين فرصت را از دست دهد، چيز ارزنده‌اي را براي هميشه از دست خواهد داد.

تعليم و تربيت مي‌تواند به رشد و ارتقاي جسمي و روحاني انسان ياري كند و نيازهاي فردي و اجتماعي، اقتصادي و… انسان را تأمين كند. به عبارتي تمام امور زندگي بشر با امر تعليم و تربيت ارتباط دارد. از نظر اسلام كسي كه از تعليم و تربيت بي‌بهره است هم‌چون كسي است كه در بيابان خشكي سرگردان و متحيّر است و نمي‌داند از كدام راه برود تا به سر منزل مقصود برسد.

خداوند در قرآن كريم فرموده است:

«هُوَ الَّذي بَعَثَ  فِي الاُمِّيّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ…» (جمعه،2/62) پيامبران براي تزكيه و تعليم بشر برانگيخته شده‌اند كه آيات خدا و كتاب و حكمت را به آنان تعليم دهند.[1]

در تعاليم اسلامي عالي‌ترين نوع توجه در مورد كودك سفارش شده است. هم‌چنين مجاهدت و تلاش پدر و مادر و مربيان در راه تربيت و حسن ادارة زندگي و ايجاد رفاه و آسايش و تأمين نيازهاي فرزندان توصيه شده است. يكي از حقوق فرزند بر پدر و مادر اهتمام در تربيت است.

حضرت علي(ع) مي‌فرمايند: «بهترين ميراث از پدران براي فرزندان، ادب و تربيت نيكو است.»[2]

رسالت مادر در امر تربيت

با متولد شدن فرزند و پاگذاشتن او در محيط خانواده رسالت تربيتي پدر و مادر دربارة فرزند به طور عيني و با جديت شروع مي‌شود و به خصوص نقش مادر بسيار نمايان است. مادر اولين مربي كودك و مؤثرترين فرد بر كودك در تمامي مراحل رشد است. اين تأثيرات، در واقع قبل از تولد و حتي از زمان انعقاد نطفه وجود دارد.

چرا كه هرگونه خلق و خوي مادر و حالت هاي روحي او در شكل‌گيری شخصيت جنين مؤثر است.

امام خميني(ره) مي‌فرمايند: «اول مدرسه‌اي كه بچه دارد، دامن مادر است. مادر خوب، بچة خوب تربيت مي‌كند و خداي نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن مادر منحرف بيرون مي‌آيد و چون بچه‌ها آن علاقه‌اي كه به مادر دارند به هيچ كس ندارند و در دامن مادر كه هستند تمام چيزهايي كه دارند و آرزوهايي كه دارند خلاصه مي‌شود در پدر و مادر، همه چيز را در مادر مي‌بينند. حرف مادر، خُلق مادر، عمل مادر در بچه‌ها اثر دارد… .[3]

 

مقام والاي مادر

كلمة «اُمّ» به معناي ريشه و سرچشمه است. به علت اين‌كه كودك حداقل شش ماه و حداكثر نه ماه در رحم زن است و در اين مدت تمام نيازهاي جسمي و روحي او از مايه‌هاي وجود زن تأمين مي‌شود از وجود مادر نسبت به كودك تعبير به «ام» شده است.

كودك انعكاسي از واقعيت جسمي و روحي و ميوه‌اي از آن شجرة مباركه است.[4]

مادري، فضيلتي ملكوتي ناشي از عالم قدس است كه در وجود انسان خاكي تجلي مي‌كند و در آن صراحت و صداقت، مهر و صفا، عدل و تقوي به عالي‌ترين وجه خود عيان مي‌شود و جامعه را به سمت كمال سوق مي‌دهد.

 

ضرورت تربيت زن براي مادري

يك زن با طبيعتي (جسمي و روحي) كاملاً سازگار با نقش مادري و همسري آفريده شده است و به طور بالقوه زمينة پذيرفتن اين نقش را دارد. پس بايد براي ايفاي رسالت و وظيفة خود در قبال همسر، فرزند و جامعه خود را مهيا كند و با تزكيه و تقويت روح و فكر خود، آگاهي‌ها و معارف لازمه را كسب كند تا به نحو احسن قواي دروني و فطري خود را در اين عرصه شكوفا نمايد. هر زني شايسته است هنر و فن مادري را بياموزد تا قادر باشد فرزنداني برومند و شايسته پرورش دهد. از مادر جاهل نمي‌توان انتظار پرورش نسلي دانا داشت.[5]

به طور خلاصه، جامعه‌اي كه مي‌خواهد افرادي سالم و انديشمند داشته باشد، نيازمند مادرانی تربيت شده است. مادراني كه مطلع، آگاه و آشنا به مسائل و مشكلات زمان خويش باشند.

 

جنبه هاي مختلف آگاهي براي مادر

1ـ در جنبة ديني: ايمان و اعتقاد مادر، كارساز است. ايماني كه زيربنايي و متكي به آگاهي‌هاي اصولي باشد. مادر بايد در امور ديني مطلع باشد و به اصول اعتقادي و مسائل اساسي دين و مسائل حقوقي و اجتماعي آگاه باشد.

2ـ در جنبة علمي: لازم نيست مادر حتماً زن عالمه و مخترع و داراي تحصيلات عالي باشد. ولي دانشی محدود براي مادر لازم است تا جلوي برخي از غفلت‌ها را بگيرد؛ از اتلاف سرمايه‌هاي ملي جلوگيري نمايد، خانواده را از نعمت سلامت بهره مند كند و لايق رهبري كودك باشد.

3ـ در جنبة اخلاقي: بخش اعظم پايه‌گذاري اخلاق كودك توسط مادر است. اگر مادر اصول و مباني اخلاق اسلامي را نداند چگونه مي‌تواند فرزنداني نيك سيرت بپروراند؟

4ـ در جنبة تربيت: زن قبل از ازدواج بايد صلاحيت تربيت و بچه‌داري را كسب كند.

اين اشتباه است كه فكر كند مادر شدن نیازي به تجربه و تمرين ندارد، او نيازمند است راه‌هاي تربيتي را بياموزد و با روش‌ها و برنامه‌هاي سازندة تربيتي و به ويژه تربيت اسلامي آشنا شود.

5ـ در جنبة آداب و رسوم: مادر بايد علوم اجتماعي و آداب معاشرت بداند. طرز برخوردها، طرز سلوك با ديگران را به درستي فرا گيرد و آن را به كودك منتقل كند.

6ـ در جنبة اطلاعات بهداشتي: مادر بايد به اصول و قواعد بهداشتي و مراقبت از کودک آشنا باشد. عدم آگاهي مادر در اين زمينه صدمات جبران ناپذيري را در پي دارد.

به لحاظ اين‌كه يك معني تربيت، پرورش و رشد دادن است و ماه‌هاي اوليه و حتي سال‌هاي نخستين زندگي مهم ترين مرحله از رشد كودك است، او احتياج به مراقبت‌ها و حمايت هاي بيشتري دارد كه وظيفة مادر را سنگين‌تر مي كند.

7ـ تدبير منزل: مادر لازم است تدبير منزل بداند، زيرا سلامت رواني كودك تا حدود زيادي مربوط به نظاماتي مي‌شود كه بر خانه حاكم است. نظم و ترتيب خانه، نظافت آن، راه و رسم خانه‌داري در ايجاد محيط امن در زندگي كودك مؤثر است.

8 ـ در جنبه‌هاي ديگر: ‌لازم است زن با علوم مختلف (فيزيك، رياضي و…) در حد نياز آشنا باشد.6

و حتی مقداری كار فني بداند به خصوص در دنياي صنعتي امروز كه يك زن با وسايل الكتريكي و مکانیکی بيشتر در تماس است.

زن موفق همگام با پيشرفت تكنولوژي قدم برمي‌دارد و دانش خود را در اين زمينه تكميل مي‌كند تا به طور مثال با استفاده از اينترنت و شبكه‌هاي مختلف جهاني اطلاعات متنوع‌تري در مسائل تربيتي به دست آورد.

  

 

                                                         

موضوعات: مقالات
[جمعه 1397-05-12] [ 04:07:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نقش زن در تربیت و تحکیم خانواده ...
نقش زن در تربیت و تحکیم خانواده

نقش مادر در تحکیم روابط خانواده

 

جامعه انسانی، نیازمند علل و عواملی است تا گرایش و صفای باطن افراد آن تأمین شود و صرف قوانین و مقررات سیاسی، نظامی، اقتصادی و … برای این کار، کافی نیست و از طرف دیگر، جوامع کوچک خانوادگی، جامعه بزرگ بشری را می‏سازند، یعنی اعضای خانواده‏های متعدد، عامل تحقق مجتمع رسمی خواهند بود و مادامی که سبب رأفت و گرایش، در بین اعضای خانواده پدید نیاید، به هنگام تشکیل یک مجتمع رسمی، هرگز بین آحاد آن، صفای ضمیر، روح تعاون و پیوند دوستی برقرار نخواهد شد
مهمترین عاملی که بین افراد خانواده، رأفت، گذشت و ایثار را زنده می‏کند، تجلی روح مادر، در کانون خانواده است، زیرا پدر، گرچه به عنوان «الرجال قوامون علی النساء» عهده‏دار کارهای اداری و اجرایی جامعه کوچک، یعنی خانواده است، لیکن اساس خانواده که بر مهر، وفا و پیوند، پی‏ریزی شده است، به عهده مادر است، زیرا مادر مبدأ پیدایش و پرورش فرزندانی است که هر کدام به دیگری وابسته‏اند و افرادی که از یک زن متولد می‏شوند، همانند میوه‏های یک درخت نیستند که روح ایثار انسانی در سطح گیاه، ظهور نکند یا مانند بچه‏های یک حیوان ماده نخواهند بود که فاقد تعاون انسانی بوده و پیوند خاص بشری در آنها جلوه نکند، بلکه فرزندان متولد شده از یک زن خواه بدون فاصله و خواه با فاصله نسبت به یکدیگر رؤوف و مهربان بوده و پیوند فطری خود را در پرتو تعالیم دینی شکوفا می‏نمایند، و در مکتب دین، حفظ این پیوند و فراموش نکردن آن از واجبهای مهم به شمار آمده است. اگر کسی این پیوند فطری و دینی را قطع نماید، از رحمت ویژه الهی، محروم خواهد شد، زیرا صله رحم از چیزهایی است که خداوند به آن امر فرموده و در باره «قاطعان» چیزی که باید «وصل» شود، جریان لعن و نفرین الهی مطرح شده است:

«الّذین یَنْقُضُونَ عهدَاللّه‏ مِنْ بَعْدِ میثاقِه و یقطعون ما اَمَرَاللّه‏ُ بِهِ اَنْ یُوصَل و یُفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون»

«والذین ینقضون عهداللّه‏ من بعد میثاقه و یطعون ما امراللّه‏ به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک لهم اللعنةُ و لهم سوء الدار»

شاید، سر آنکه در دو آیه شریفه مزبور، افساد در زمین، در کنار «قطع چیزی که «وصل» آن لازم است ذکر شده این باشد که افراد تربیت شده خانواده‏های اصیل دینی که قانون صله رحم و حفظ پیوند اعضا را ادارک کرده و عمل نموده‏اند، وقتی وارد اجتماع رسمی شدند، دست به افساد در زمین نمی‏زنند، زیرا با روح پیوند و ایثار، گام به جامعه نهاده‏اند، ولی کسانی که از خانواده‏های غیر دینی برخاستند، چون اصل پیوند فطریِ بین اعضا را در اثر رعایت نکردن قانون صله رحم و ایثار و تعاون و … فراموش کرده‏اند، با ورودشان به جامعه رسمی، پدیده‏های توحش و تندخویی نیز ظهور خواهد کرد. خلاصه، آنکه قانون صله رحم، اصل مهمی است که جامعه کوچک را درست تربیت کرده و زمینه شکوفایی جوامع بزرگ را فراهم می‏نماید. صله رحم، اصل حاکم بر خویشاوندان و محارم و وابستگان خانوادگی است و منشأ تمام این خویشاوندیها و وابستگیها همانا پیدایش کلیه اعضا از یک رحم می‏باشد و آن رحم که مبدأ ایجاد اعضای به هم پیوسته است جزء زن بوده، در حقیقت، مقام والای زن است که پایه‏گذار قانون ارحام، صله رحم، محرومیت و نظایر آن است.

نتیجه آنکه زن، نقش اصلی خانواده و خویشی را به عهده دارد، گرچه مرد مسؤول کارهای اجرایی و تأمین هزینه‏های زندگی و مانند آن است. از این رهگذر، قرآن کریم ضمن توصیه به انسان در گرامی داشتن پدر و مادر، زحمات مادر ـ زایمان و شیردادن ـ را که منشأ اصلی آنها رحم است، یادآور می‏شود:

«و وصَّینا الانسان بوالدیه احساناً حَمَلَتْه امُّه کرها و وضعته کرها و حَمْلُه و فِصالُهُ ثلثون شهرا …»

«حملته امه وهنا علی وهنٍ و فصاله فی عامین …»

حضرت امام زین العابدین(ع) نیز در رساله حقوق، لزوم رعایت حقوق ارحام را به مقدار پیوستگی و قرابت نسبت به رَحِم، بیان فرمود و اولین حق را در نظام خانوادگی به مادر داده، آن گاه از حق پدر سخن به میان آورده، چنین فرموده است:

«… و حُقوقُ رَحِمِکَ کثیرةُ متصلة بقدر اتصال الرحم فی القرابة فَاَوْجَبُها علیک حَقُّ امِّکَ ثم حقَ ولدک ثم حق اخیک ثم الاقرب فالاقرب»

باید توجه داشت که نقش زن، نه تنها ایجاد رابطه خویشی بین اعضای نَسَبی یک خانواده است، بلکه سهم آن در ایجاد پیوند رَحمی بین وابستگان سَببی نیز قابل انکار نیست، زیرا در اسلام، وابستگان سببی همانند پیوستگان نَسَبی از پیوند خاصی برخوردارند و قانون دامادی، مقررات فراوانی را به همراه دارد، چنان که از خطبه رسول اکرم(ص) در مراسم عقد زناشویی حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(ع) چنین استفاده می‏شود که مصاهره و دامادی، ملحق به نسب بوده و عروس و داماد به منزله فرزندان دو خانواده، محسوب می‏شوند و اعضای دو خانواده، بخصوص پدران و مادران، به منزله افراد یک خانواده به حساب خواهند آمد.

این قانون که از خطبه رسول اکرم(ص) و نیز از خطبه عقد زناشویی حضرت جواد(ع) توسط حضرت رضا(ع)استفاده شد از آیه «هو الّذی خَلَقَ من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا» استنباط می‏شود. از اینجا می‏توان به یک مطلب مهم، یعنی روشن شدن نقش زن در ایجاد ارتباط بین مرد ـ به عنوان پدر ـ و بین افرادی که در آینده متولد می‏شوند ـ به عنوان فرزندان ـ پرداخت؛ بدین بیان که زن، ابتدا مرد را جذب کرده، رأفت و عطوفت در او می‏دمد و او را آرام می‏کند. سپس به کمک همان عنصر آرام، رؤوف و مطمئن، خانواده آرام و خویشان مهربان را تشکیل می‏دهد. اگر این مسأله، روشن و برای اثبات آن، دلیل ارائه شود، آن‏گاه معلوم خواهد شد که اصالت خانواده به عهده زن است و پایه اصلی تأسیس حوزه خویشاوندی و تشکیل حکومت مهر و رأفت، همانا زن خواهد بود؛ چرا که او:
اول ـ مرد اجنبی را خویشاوند می‏سازد.

دوم ـ با تکثیر نسل، دو خانواده را در اثر دامادی به هم مرتبط می‏نماید.

سوم ـ در اثر شیردادن، افراد بیگانه را محرم نموده و پیوند رضاعی را چون پیوند دامادی به رابطه خویشاوندی، نزدیک می‏نماید.

اثر حضرت آیت ‏اللّه‏ جوادی آملی

گردآوری:گروه خانواده خوشبخت سايت تبيان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/healthy_safe_life.html

 

موضوعات: مقالات, سیاسی-اجتماعی
 [ 03:37:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت