ویژگی های شگفت انگیز امام (ع) در روز عاشورا

1- یکی از این ویژگی ها صفتی بود که در برگیرندۀ صفات ناهمگون و متضاد بود و به همین دلیل آن حضرت شخصیتی بی همتاست و نمی توان همتا و نظیری برای او پیدا کرد. از جمله برخی از این صفات برجسته و اضداد آنها می توان گفت:
الف- هر چند حضرت امام حسین (ع) بر اثر طوفان عواطف پاک انسانی در جایگاههای مختلفی، سخت گریست، اما این گریستن مانع از صبر و شکیبایی نبود که فرشتگان به سبب چنین صبری شگفت زده شده بودند، بلکه خود این امور موجب افزایش صبر و استقامت ایشان گردید و بدین جهت حضرت در عین گریان بودن، قهرمان پایداری و استقامت بود.
ب-از سویی یاران و فرزندان و برادرانش به ناحق کشته شده بودند و یاوری برایش باقی نمانده بود، اما در همان حال انتقام گیرنده و خونخواهی پرتوان بود که گویا انتقام تمامی خونهای به ناحق ریخته را گرفته و تنهایی افراد زیادی را از پای درآورده است.
ج- امام (ع) در آخرین (ع) لحظات زندگیش که بر ریگ تفدیدۀ کربلا افتاده بود و در چند قدمی اطراف قتلگاهش خاندان و فرزندانش نگران حال او بودند و امکان حضور بر بالین او را نداشتند، او در چند قدمی خاندانش قریب بود.
ح- حضرت امام حسین(ع) برای اتمام حجت، فریاد دادخواهی سر داد و برای دفاع از حق و عدالت همگی را به یاری فرا می خواند، در همان حال هر کس او را به یاری و فریاد رسی می طلبید به یاریش می شتافت.
2- از جمله خصوصیات ویژۀ آن حضرت در روز عاشورا، پیوند زدن میان دو مسئولیت ناسازگار و ناهماهنگ با یکدیگر بود و به هر دو وظیفه ظاهری و وظیفۀ واقعی عمل کرد.
رسالت واقعی آن حضرت، دعوت به قیام در مقابل دستگاه ستمگر حاکم بود. گر چه در این راه شهادت آن حضرت و یاران و فرزندانش و به اسارت رفتن خاندان و کشتار کودکانش امری قطعی به نظر می رسید، امام با علم به این حقیقت، وظیفۀ خود را دفاع از آئین الهی می دانست هر چند که باید چنین بهائی پرداخته شود. زیرا تجاوزکاران بنی امیه خصوصاًمعاویه سرکرده آنان، با انواع فریب و تطمیع و بکارگیری انواع شگردها، دلهای مردم را متوجه خود کرده بودند. تا جائیکه مردم ساده اندیش و ناآگاه، آنان را بر حق می پنداشتند و علی و فرزندان علی (ع) و شیعۀ آنان را بر راه باطل می پنداشتند.
در چنین جو تبلیغاتی اگر امام حسین (ع) از روی تقیه با آنان بیعت می نمود و تسلیم می گشت، دیگر اثری از حق و دین الهی نمی ماند و توده های مردم گمان می کردند در تمام امت مخالفی ندارند و آنان به راستی جانشینان بر حق پیامبرند.در حالیکه پس از قیام امام حسین (ع) بر ضد دستگاه خلافت امویان و جهاد و ایثار ان حضرت که موجب شهادت خود و خاندان و یاران و کودکان و اهل بیت رسول خدا (ص) گردید، مردم از خواب غفلت بیدار شده و به گمراهی زمامداران ستمگر اموی پی بردند و به جاه طلبی و تجاوزکاری آنان آگاه شدند. به برکت قیام و دعوت توحیدی و شهادت امام حسین (ع) دین الهی دگر باره جای خود را باز یافت و بدعت های دستگاه اموی که به نام دین به خورد مردم داده می شد، آشکار گردید.
به موجب این وظیفۀ ظاهری، حضرت امام حسین (ع) تلاش خود را برای حفظ جان خویش و خاندانش بکار گرفت، اما این امر میسر نشد. زیرا رژیم اموی تمام مناطق بلاد اسلامی را بر ایشان تنگ گرفت و هیچ نقطه ای برای حضرت امن نبود. یزید به فرماندارش در مدینه نوشت که قبل از خروج امام از آنجا وی را به قتل برساند. لذا خروج حضرت امام حسین (ع) از مدینه بسان حرکت موسی از قلمرو فرعون بود و ترسان و نگران در هنگام خروج این آیه را تلاوت فرمود:« فخرج منها خائفاً یترقب».
پس از آن به سرزمین حرم امن الهی که برای تمامی موجودات از گیاهان و پرندگان و حیوانات گرفته تا کافر و گناهکار مکان امنی است رهسپار شد، تا بدینوسیله از کیفر قصاص و عقاب و شکار و نابود شدن در امان باشد. اما دستگاه جور و ستم اموی در آنجا نیز نقشه نابودی و ترور حضرت را در حال احرام، در سر داشت و بر همین اساس امام از مراسم حج به عمرۀ ان اکتفا نمود و از احرام خارج شده و تصمیم به ترک آنجا گرفت، سپس تکلیف و مسئولیت ظاهری ایشان حرکت به سوی کوفه بود. زیرا مردم کوفه نامه های متعدد برای اما م حسین (ع) برا ی دعوت ایشان نوشته بودندو مراتب اطاعت و فرمانبرداری خویش را اعلام کرده بودند. بنابراین طبق موازین ظاهری، امام مأمور پاسخ به چنین دعوتی گشته و ظاهراً خلافی در آن مشاهده نمی شد.
اما هنگامی که حضرت متوجه پیمان شکنی و نقض بیعت آنان شد، دیگر راه بازگشتی نداشت.
آن حضرت در پاسخ« فرزدق» که پس از حرکت امام حسین (ع) از مکه، دلیل ناتمام گذاشتن مراسم حج و خروج از آنجا را پرسیده بود، امام (ع) فرمود: « اگر چنین نمی کردم مرا دستگیر می کردند و در حرم امن الهی مورد بی حرمتی واقع می شدم.»
با دقت در سخنان ان حضرت، می توان به واقعیت اوضاع آشنا شد و حرکت آگاهانه ایشان را ترسیم نمود و جمله«و لکن الله» در آخرین کلمات، بیانگر تکلیف واقعی رسالت ایشان و جمله« والله لا یدعوننی و …»بیانگر شرایط اضطراری است که بازگشت و فرار از آنجا بی فایده خواهد بود.

منبع:علامه شیخ جعفر شوشتری، خصائص الحسینیه، ترجه ناجحه سعیدی،چ دوم 1390، نشر: انتشارات احسن، ص85-92با اندکی تلخیص.

موضوعات: پایان نامه
[یکشنبه 1395-08-02] [ 07:59:00 ق.ظ ]