تـربـيـت فـرزند, مقوله اى سهل و ممتنع است .


سهل است چون اگر به روال طبيعى و تحت ثاثير فطرت سالم انجام گيرد, نه مشكل خاصى دارد و نه كمبودى .
ممتنع است زيرا با توسعه زندگى شـهـرنشينى , ارتباطات , تكنولوژى , كاناليزه شدن بسيارى از مجارى تربيتى , آموزشى , اقتصادى , سـياسى و…
هزاران معضل وموضوع تازه در مسير تربيت كودكان و نوجوانان و جوانان حادث شده است وبسيارى از خانواده ها به كانون هاى بحران اخلاقى و تربيتى و عاطفى تبديل گشته اند.
ديـگـر بـى سواد بودن والدين توجيه پذير نيست .
آنها هرگز نمى توانند مشكلات اخلاقى و عاطفى فـرزنـدانشان را تجزيه و تحليل كنند و راهى براى اصلاح بيابند.
اينك پدر و مادر بايد با مقوله هاى تـربـيـتـى و روان شـنـاسى كودك و نوجوان و جوان آشنا باشند.
در صورت امكان بايد با مشاوران صاحب نظر گفتگو كنند و چگونگى ارتباط با فرزندان را زير نظر آنها تنظيم نمايند.
حداقل كارى كه هر پدر و مادرى بايد انجام دهد آن است كه مسائل ساده وسهل الوصول و كلى را دربـاره تـربـيـت و برخورد با فرزندان خويش فراگيرد و خود رااز فراگيرى و اعمال آنها بى نياز نداند.
شـيـوه پيامبر اسلام (ص ) و ائمه اطهار(ع ) در تربيت و ارتباط با مردم , به ويژه باكودكان , اين امور سـهـل الوصول و كلى و در عين حال مطابق با فطرت و عقل سليم رابه ما مى آموزد.
به عقيده ما آنها به خاطر وصل بودن به منبع وحى و داشتن گوهرعصمت , از خطا و لغزش در امان هستند و لذا شيوه اى را كه در تربيت كودكان توصيه مى كنند سالم ترين و دست يافتنى ترين روش هاست .
در اين مجموعه كه محور آن , شيوه ارتباط والدين با كودكان است روايات وحكايات برگزيده اى از پـيـامـبر اكرم (ص ) و ائمه اطهار(ع ) و سالكان راه ايشان ونكته هايى از دوران كودكى بزرگان و…
جـمـع آورى شده است كه تا حدى طريقه مواجهه و هماهنگى با دنياى كودكان را تصوير مى كند.
اميد است كه مفيد واقع شود.
1 - توجه به كودك

گروهى از كودكان مشغول بازى بودند.
ناگهان با ديدن پيامبر(ص )كه به مسجد مى رفت , دست از بـازى كـشـيـدنـد و بـه سـوى حـضـرت دويدند و اطرافش را گرفتند.
آنها ديده بودند پيامبر اكـرم (ص ),حسن (ع ) و حسين (ع ) را به دوش خود مى گيرد و با آنها بازى مى كند.
به اين اميد, هر يك دامن پيامبر را گرفته , مى گفتند: شتر من باش ! پـيامبر مى خواست هر چه زودتر خود را براى نماز جماعت به مسجد برساند, اما دوست نداشت دل پـاك كـودكـان را بـرنـجاند.
بلال درجستجوى پيامبر از مسجد بيرون آمد, وقتى جريان را فهميد خـواسـت بـچه ها را تنبيه كند تا پيامبر را رها كنند.
آن حضرت وقتى متوجه منظوربلال شد, به او فرمود: تنگ شدن وقت نماز براى من ازاين كه بخواهم بچه ها را برنجانم بهتر است .
پيامبر از بلال خواست برود و از منزل چيزى براى كودكان بياورد.
بلال رفت و با هشت دانه گردو بـرگـشـت .
پـيـامـبـر(ص ) گـردوهـا را بين بچه ها تقسيم كرد و آنها راضى و خوشحال به بازى خودشان مشغول شدند.
منبع: نفايس الاخبار, ص 286

موضوعات: پیام ها
[یکشنبه 1395-12-08] [ 01:25:00 ب.ظ ]