ب) سیره گفتاری امام رضا(ع)
1- تقوا
امام رضا(ع) اصحاب خود و بقیه مردم را به این وصیت ارزنده سفارش کرد: «ای مردم، از خدا بترسید در نعمت خدا بر شما، و آن را با عصیان نسبت به او از خود دفع نکنید، و بدانید که شما شکر خدا را بعد از ایمان خدا و رسولش و بعد از اعتراف به حقوق اولیای خدا از آل محمد(ص) به جا نیاورید که محبوب تر باشد از کمک شما به برادران مؤمنتان بر دنیایشان که محل گذر شماست به بهشت پروردگارشان. پس هر کس این کار را بکند از خواص خداست» این وصیت پر از اصرار به تقوای از خدا و کمک به برادران و نشان محبت به آنهاست. (شریف القرشی، 1382، ج2، ص132)
2- تبسم به روی مؤمن
امام رضا(ع) فرمود: هرکه به روی برادر مؤمن خویش لبخند زند خداوند برای وی پاداشی بنویسد و هر که خداوند برایش حسنه نوشت عذابش نخواهد کرد. (قربانی، 1389، ج1، ص 412) این اخلاق عالیه ای است که ائمه(ع) به اصحابشان سفارش می کردند که نمونه نیکوکاری به مردم باشند.
3- لزوم پیروی از اهل بیت(ع)
امام رضا(ع) به ابراهیم بن ابی محمود سفارشی کرد که از جمله در آن آمده است: «خبر داد پدرم از پدرانش از رسول خدا(ص) که فرمود: هر که می¬شنود از گوینده ای، او را پرستش کرده است، پس اگر گوینده از خدا صحبت می کند خدا را عبادت کرده است، و اگر از ابلیس صحبت می¬کند ابلیس را عبادت کرده است، تا اینکه فرمود: «ای ابن ابی محمود، وقتی مردم راست و چپ را انتخاب کردند تو راه ما را انتخاب کن، زیرا هر کس به ما چسبید به او می چسبیم و هر کس از ما جدا شد از جدا می شویم. کمترین چیزی که انسان از ایمان خارج می شود این است که به شن بگوید این هسته است، سپس به آن معتقد شود و از کسی که مخالفت کند برائت جوید. ای ابن محمود، حفظ کن آنچه را که برای تو نقل نمودم، همانا برایت خیر دنیا و آخرت را جمع کردم».
این وصیت حاکی است از لزوم پیروی از اهل بیت(ع) و اقتدا به روش آنها و هدایت به سیره شان، همانا نجات این است و ایمنی از هلاکت و رسیدن به رضوان خدای متعال می باشد. (شریف القرشی، 1382، ج2، ص 130)
4- محاسبه نفس
امام رضا(ع) فرمود: «هرکه حساب خود را برسد نفع برده است، و هرکه از آن غافل باشد ضرر کرده است» (کلینی، 1365، ج2، ص 111) همانا محاسبه انسان برای خودش در آنچه از کارهای خوب و بد انجام داده است، او را از ارتکاب گناه باز می دارد و خیرات را در او رشد می دهد و این دلیلی بر علو نفس و پیروی بر نفع و خیر است و هر که از محاسبه نفس خود غافل باشد به پرتگاه شرّی سقوط می کند که از آن رهایی ندارد. (شریف القرشی، 1382، ج2،‌ص 120)
5. امام رضا(ع) فرمودند: از نشانه های دین شناسی بردباری و دانش است و سکوت دری از درهای حکمت است. همانا سکوت محبت آور است و آن راهنمایی برای هر خوبی است (شعبه الحرانی، 1391، ص 781) مربی خوب آن است که در تعلیم علم و بردباری ورزد و سعی کند نسبت به امر تربیت ابتدا سکوت نماید تا مشکل تربیتی را شناسایی کرده و به دنبال راه حل مشکل و معضل تربیتی برآید.
سیره گفتاری امام رضا(ع)
مجادله
امام رضا(ع) فرمود: زنهار با دانایان مجادله مکن، زیرا تو را رها می کنند و زنهار با نتبخردان مجادله مکن، زیرا نسبت به تو نادانی می کنند.
و نیز یاسر گوید: حضرت رضا(ع) فرمود: مجادله و مراء درباره کتاب خداوند کفر است. (قربانی، 1389، ج1، ص 417)
امام رضا(ع) فرمود: خداوند دشمن دارد قیل و قال را و ضایع کردن مال را و کثرت سؤال را ظاهراً سؤال مراد از قیل و قال مراء و جدال است که در روایات مذموم و نهی از آن شده (خراسانی، 1345، ج1، ص 74)
با توجه به این روایات یک مربی به عنوان الگوی تربیتی باید از چند امر اجتناب کند تا بتواند زمینه رشد متربی خود را فراهم آورد اول پرهیز از مراء و جدال، دوم ضایع کردن مال، سوم کثرت سؤال زیرا هر کدام از این امور می تواند در امر تربیت آثار بدی را به جا گذارد.
ج) روش تربیتی (مربوط به سیره گفتار و رفتار امام رضا(ع))
امامان(ع) در مورد امور تربیتی و فرهنگ عملی و تهذیب نفوس، کوشش فراوان داشتند و اهتمام آنان تنها به بیان و نصیحت و ارشاد منحصر نمی شد بلکه مراقبت دقیق بر اعمال و مواظبت مستمر سلوک و رفتار و ملاحظه و اصلاح نواقص و معایب اخلاقی را بر هر کس لازم و ضروری می شمردند و ما در این جا، به چند نمونه از روش تربیتی امام علی بن موسی الرضا(ع) که مربوط به سیره رفتار و گفتار امام(ع) است، می پردازیم.
1- جلوگیری از اسراف
«یاسر خادم گفته است: روزی غلامان میوه ای می خوردند، آنها میوه را به تمامی نخورده باقی آن را، دور انداختند، ابوالحسن الرضا(ع) به آنان فرمود: سبحان الله، اگر شما از آن بی نیازید، هستند کسانی که بدان نیازمندند، به آنان بخورانید. (کلینی، 1365، ج6، ص 297)
در این داستان اشاره ای است که امام(ع) بر رفتار غلامان خود نظارت دارند و هر کجا دچار اشتباه و لغزشی می شوند ایشان را راهنمایی کرده بر هر مربی لازم است بر کار متعلمین خویش نظارت نماید و سعی کند او را از خطا و اشتباهش آگاه و او را در تمام مراحل زندگی برای رسیدن به ادب و اخلاق اسلامی یاری نماید. (نظر نگارنده)
2- آموزش احکام فقه (قانون کار)
سلیمان بن جعفر جعفری گفته است: «برای کاری که داشتم خدمت امام رضا(ع) بودم، خواستم به خانه بازگردم امام فرمود: با من بیا و امشب را نزد من بمان … با آن حضرت روانه شدم تا وارد خانه شد، هنگام غروب آفتاب بود و غلامان در طویله خانه به کارگل و بستن افیه (میخ آخور) برای ستوران و غیر آن مشغول بودند و با آنان مرد سیاهی کار می کرد که از جمله غلامان حضرت نبود، امام (ع) فرمود: این مرد که با شماست، کیست؟
گفتند: به ما کمک می کند و مزدش را می دهیم.
امام(ع) فرمود: اجرتش را معین کرده اید؟
گفتند: خیر … هر چه به او بدهیم راضی است.
امام (ع) شدیداً برآشفت و تازیانه بر آنان فرود آورد.
گفتم: فدایت شوم، چرا خشمگین می شوید؟
فرمود: من بارها آنها را نهی کرده ام، از این که کسی را پیش از آن که اجرتش را معین کنند به کار گیرند و بدان! هر کارگری بدون اینکه قبلاً مزد او را تعیین کرده باشی، کاری برای تو انجام دهد، اگر سه برابر آنچه مزدش است، به او بپردازی باز گمان می کند که از اجرت او کاسته ای و اگر پیش از انجام دادن کار مزدش را معین کنی و پس از آن پرداخت کنی تو را به سبب وفای به عهد می ستاید و اگر اندکی زیادتر از مزدش به او بدهی آن را بخششی از تو می¬داند. (کلینی، 1365، ج5، ص 288)
در این حدیث امام (ع) اشاره می فرماید به نکته مهمی که مربوط به قانون کار است تا به وسیله آن حق کارگر و کارفرما هر دو تأمین شود و چنانکه می دانیم بسیاری از درگیری ها و مشاجره ها میان این دو مربوط است به میزان دستمزد اگر در ابتدا تعیین نشده باشد ولی چنانچه پیش از شروع کار هر دو درباره میزان اجرت، توافق کنند، حقوق همدیگر را تضمین و از بروز هرگونه نزاع و جدال جلوگیری کرده اند و اگر کارفرما پس از پایان کار چیزی هرچند کم، بر دستمزد تعیین شده بیفزاید، امتنان و سپاس کارگر را برای خود جلب کرده است. (فضل الله، 1390، ص72) و از طرف دیگر چند نکته دیگر می توان از این نحوه برخورد امام با غلامان و در این ماجرا دست یافت اول اینکه باید کارفرما به عهد و پیمانی که با کارگر بسته است وفادار باشد و بلافاصله اجرت کارگر را که تعیین کرده به او بدهد و اگر توانایی دارد به سبب تشکر از تلاش کارگر که کار را به نحو درست و دقیق انجام داده کمی پاداش کار هم به او بدهد. دوم اینکه امام(ع) غلامان خود را به خاطر سرپیچی از نهی که چندین مرتبه کردند تنبیه کردند پس مربی با الگو گرفتن از این رفتار امام باید در مکان و زمان مناسب اگر اقتضای تنبیه یا تشویق کردن متعلمین و شاگردان برای تربیت وجود دارد از این ابزار برای تربیت کردنشان استفاده نماید.
3- تربیت واقعی نفس
از بزنطی نقل شده که گفته است امام رضا(ع) که درود خدا بر او باد به عیادت صعصعه بن صوحان رفت و چون خواست از نزد او برخیزد، فرمود: ای صعصعه بن صوحان … به اینکه تو را عیادت کردم بر دیگران مباهات مکن و مواظب نفس خویش باش و گمان کن که مرگت فرا رسیده است و آرزوها تو را به بازی نگیرند تو را به خدا می¬سپارم و سلام فراوان بر تو دارم. امام به عنوان الگوی مربیان تعلیم و تربیت به عیادت شاگردان و دوستداران خود می¬روند و از طرف دیگر صعصعه را متوجه تربیت واقعی نفس که تحت تأثیر پدیده¬های گذرای خارجی قرار نگیرد و فریضه اوهام پوچ و پندارهای باطل نشود، می نمایدو به او آگاهی می دهد که توجه و عنایت دیگران به او چیزی از واقعیت و حقیقت او را، دگرگون نمی سازد زیرا انگیزه توجه مردمان گاهی بر حسب مصلحت و زمانی ناشی از محبت و یا چیزهای دیگری است که ابداً ارتباطی به واقعیت و ارزش ذات او ندارد. (فضل الله، 1390، ص 73 با تصرف)
4- رسیدگی به مستمندان
شیخ احمد بن محمد برقی از پدرش معمَّربن خلّاد روایت کرده است که هر گاه حضرت امام رضا(ع) طعام میل می کرد کاسه بزرگی نزدیک سفره خود می گذاشت و از هر طعامی که در سفره بود از بهترین مواضع او مقداری برمی داشت و در آن کاسه می گذاشت پس امر می کرد که بر مساکین پخش کنند و آن وقت تلاوت می کرد آیه فلا اقتَحَمَ العَقَبَه حاصل این آیه شریفه و آیات بعد از آن آنکه: «اصحاب میمنه واهل بهشت در عقبه (یعنی امر سخت و مخالفت نفس) داخل می شوند و آن عقبه آزاد کردن بنده ای است از رقّیّت، یا طعام خورانیدن است در روز گرسنگی به یتیمی که دارای قرابت و خویشی باشد یا مسکینی که از بیچارگی و فقر خاک نشین باشد» پس حضرت امام رضا(ع) می فرمود که خداوند عزّوجلّ دانا بود که هر انسانی قدرت آزاد کردن بنده ندارد پس قرار داد برای ایشان راهی به بهشت (یعنی مقابل آزاد کردن بنده اطعام را قرار داد که هر شخص بتواند به سبب آن راه بهشت گیرد و به بهشت رود). (قمی، 1379، ج2، ص396) این بهترین شیوه تربیتی است که امام رضا(ع) به عنوان الگوی تربیتی به همگان نشان دادند زیرا کسی در عمل انفاق کردن را به دیگران بیاموزد تأثیر گذاریش بیشتر است و از آن جا که امام بهترین قسمت غذا را انفاق می کردند بهترین نحو انفاق کردن را همراه با تفسیر آیه قرآن به همگان آموختند و این الگویی برای مربیان تربیتی است که باید در عمل، کردار خوب را با استدلال به دانش آموختگان خود بیاموزند زیرا عمل تأثیرش بیشتر از گفتن است.
ویژگی الگوی تربیتی
1- روان¬کاوی مخاطب
اولین ویژگی که یک الگوی تربیتی در نقش تربیتی خویش ملزم به رعایت آن می باشد روان کاوی و روان شناختی مخاطب است زیرا تأثیر گذاری مربی بر دیگران منوط به رعایت این ضوابط است یکی از این محورها در کلام علی بن موسی¬الرضا(ع) شفاف مشاهده می¬شود، آن محور بازشناسی حالت مخاطب است. زیرا شخص در هر شرایطی تربیت¬پذیر نیست. علی بن موسی الرضا(ع) حالات انسان را به دو قسم تقسیم می نماید یکی حالات شادابی که در آن فرصت انسان به کمال و نقش پذیری آمادگی دارد؛ دیگری حالت روی برتابیدن و ادبار نفس که حالت خستگی و بی نشاطی است. به طور طبیعی در این دو حالت نقش مربی بسیار متفاوت است در فرض اول در صورت طرح یک موضوع تربیتی مخاطب آمادگی دارد و پذیرا خواهد بود. لیکن در فرض دوم چون شخص آمادگی ندارد طرح موضوعات تربیتی نیز باعث هدر رفتن و لوث شدن آن معیارها خواهد شد. تربیت همانند بذر پاشیدن است. بذر پاشیدن در زمین مستعد و آماده، باعث باعث باروری و رشد و نمو بذر شده و به بار می نشیند و اگر بذر ولو سالم و قابل رشد در یک زمین غیر مستعد پاشیده شود، نه تنها رشد و نمو حاصل نخواهد شد، بلکه خود بذر نیز تباه شده از بین می رود. علی بن موسی می فرماید: اِنّ للقلوب إقبالاً و ادباراً و نشاطاً و فنوراً و اترکوها عند ادبارها. «قلب ها آمادگی و نشاط دارند و به ارزش ها و بازیابی کمالات اقبال می نمایند. نیز جان ها پژمردگی و روی برتابیدن دارند، در هنگام روی گردانی روح و جان، آن ها را به حال خودشان رها سازید» در این هنگام تلاش نشود نکات آموزشی و تربیتی را به مخاطبان خویش تحمیل نمایید که نقش آن بسیار کاسته شده یا از بین می رود. در هنگام نشاط و آمادگی مخاطبان به آنان موضوعات و ارزش های تربیتی را مطرح سازید. (احمدی، 1388، ص 132-131 با تصرف)
2- دارا بودن ایمان
دومین¬ویژگی که الگوی¬تربیتی در نقش¬تربیتی باید ملزم به رعایت آن باشد ایمان و باور داشتن به یک حقیقت¬درونی است که آثار و پیامدهای آن در رفتار و خلق و خوی فرد آشکار می¬گردد. باور و عقیده انسان منشأ و خاستگاه رفتار و خلق وی می¬باشد به همین خاطر قرآن رفتار انسان را از باور انسان تفکیک نمی کند، بلکه باور همواره رفتار را در پی خواهد داشت. الّذین آمنوا و عملوالصالحات تعبیر رایج قرآن کریم است که عمل صالح به دنبال ایمان و باور شایسته و صالح می¬باشد، نمی شود باور صحیح و پایدار باشد، لیکن عمل صالح و رفتار شایسته در پی نداشته باشد اگر کسی فکر می¬کند مؤمن است لیکن ایمان در رفتارش تأثیر گذار نیست، باید در وجود ایمان خویش تردید کند که چنین شخصی اصولاً باور و عقیده در جانش مستقر نشده است. علی بن موسی(ع) در یک رهنمود عرشی اثرگذاری ایمان بر رفتار و انسان را در چهار محور محور اینگونه بیان می نماید، سُئِلَ عَن خِیارِ العِبادِ فَقَالَ الَّذِینَ اذا أحسَنُوا استَبشَرُوا وَ اِذَا أسَاءُ وا استَغفَرُوا وَ اِذَا اُعطُوا شَکَرُوا وَ اِذَا ابتُلُوا صَبَرُوا و إذا غَضِبُوا عَفَوا. از نام و نشان انسان های برتر سؤال شده است، امام همام چهار نشانه برای آنان بیان می¬فرماید، کسانی که هرگاه نیکی کردند خوشحال شدند و هرگاه بدی کردند طلب غفران کنند و اگر به آنها عطا شد شکر کنند و هرگاه دچار مصیبت شدند صبر کنند و هرگاه خشم گرفتند عفو کنند. (شعبه الحّرانی، 1391، ص 781)
این چهار نشانه، نشان صفای نفس و ایمان برتر این گونه افراد است تا شخصی از ایمان برتر بهره مند نباشد و در ساختن خویش بر خواهش های نفسانی مسلط نشده باشد، این نشانه ها در وی مستقر نمی شوند. (احمدی، 1388، ص130، 121)
و علی بن موسی الرضا(ع) در ضمن روایتی دیگراز امیرالمؤمنین(ع) به عنوان معرفی بهترین افراد فرمودند: کسی که جز گناهش از چیزی هراس ندارد و کسی که تنها به پروردگارش امیدوار است و جاهلی که اگر از او سؤال شود و نداند بدون خجالت بگوید نمی دانم و کسی که از تحصیل آنچه نمی داند حیا نکند و کسی که در مقابل ناملایمات صبر پیشه سازد، زیرا صبر نسبت به ایمان مانند سر است نسبت به بدن و کسی که صبر ندارد ایمان ندارد. (کرباسی زاده، 1379، ص120) باید الگوی تربیتی این ویژگی ها را در خود پرورش و رشد دهد تا بتواند دیگران را به مسیر سعادت و کمال هدایت نماید و دارا بودن هر یک از این صفات برای مربی و کسی که به عنوان تعلیم دهنده می باشد الزامی است زیرا اگر مربی خود به دنبال تحصیل آن چه نمی داند باشد و از بیان آنچه نمی داند بدون خجالت بگوید نمی دانم ابا نداشته باشد این زمینه ای می شود که متعلمین و شاگردانش او را به عنوان الگو قرار داده به دنبال یادگیری علم و ادب باشند و این مهم حاصل نمی شود مگر با صبر و تحمل، زیرا آموختن و عمل کردن به آموخته ها نیاز به صبر و توکل دارد در بیان امام رضا(ع) توکل یعنی جز از خدا نترسی و مربی باید در گفتار و عملش از خدا بترسد و تمام علوم و دانش خود را با صبر و ایمان به شاگرد خود بیاموزد این بزرگترین ویژگی یک مربی خوب برای تعلیم و تربیت می باشد. (نظر نگارنده)
3- در دسترس بودن
از ابوصلت¬هروی نقل شده که گفته¬است: شنیدم علی¬بن¬موسی¬الرضا(ع) می¬فرمود: من در روضه پیامبر خدا(ص) می¬نشستم و دانشمندان در مدینه زیاد بودند، چون یکی از آنها در مسأله ای ناتوان شد، همگی متوجه من می شدند و مسائل را نزد من می فرستادند و من پاسخ آنها را می دادم. (فضل الله، 1390، ص50)
یکی از وظایف مربی به عنوان الگوی تربیتی این است که زمانی از وقت خودش را در اختیار شاگردان قرار دهد و در کنار آن ها باشد تا شاگردان با ارتباط رو در رو بتوانند از فیوضات معنوی او برخوردار باشند و هم سؤالات خود را مطرح نمایند و به تعلیم و تربیت بپردازند زیرا عملکرد مستقیم (گفتاری و رفتاری) مربی در شاگردان می تواند اثر بگذارد که آثار آن در زندگی متربی نمودار می شود.
4- تواضع و فروتنی
تواضع و فروتنی از صفات حمیده و خصال ستوده انسانی است که مخصوصاً از صاحبان جاه و مقام بسیار مطلوب و پسندیده است؛ زیرا به قول سعدی:
تواضع ز گردان فرازان نکوست گدا گر تواضع کند خوی اوست
خداوند تعالی چنین مردمی را که در زندگی خویش تواضع را مشی خود قرار داده اند بندگان مخصوص خود شمرده و آنان را در قرآن کریم ستوده است چنانکه فرماید: (سوره فرقان، آیه 63)
ائمه اطهار(ع) که در تمام سجایای اخلاقی و فضایل نفسانی نمونه و سرمشق دیگران بوده اند در این خصلت حمیده نیز گوی سبقت را از همگان ربوده اند و با مراجعه به تاریخ زندگانی آنان صحت این موضوع ثابت می شود.
حضرت ثامن الائمه نیز مؤدب و متواضع بوده و با طبقات مختلفه مردم با فروتنی رفتار می نمود. (کمپانی، 1386، ص 24)
جعفر بن نعیم بن شادان رضی الله عنه از ابراهیم بن عباس روایت کرده که گفت: هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) با کلامی در گفتارش به کسی جفا و یا درشتی کند، و هیچ گاه ندیدم سخن کسی را قطع کند، صبر می کرد تا طرف سخنش تمام شود و بعد اگر لازم می دید کلامی می گفت، و ندیدم کسی از او حاجتی بخواهد و مقدور آن حضرت باشد و رد کند، و هرگز نزد کسی پای خود را دراز نمی کرد و در برابر همنشین و جلیس، تکیه نمی دادو هرگز ندیدم بد هیچ کدام از خدمتکاران و کارگزاران خود را بر زبان بیاورد و یا دشنام دهد و یا در پیش چشم کسی آب دهان بیندازد، و هرگز ندیدم در خندیدن قهقهه نماید، بلکه خنده اش تبسم بود و چون خلوت می شد و سفره طعام برای او می گستراندند، همه غلامان و خدمتکاران حتی دربان و مهتر را بر سفره می خواند. (شیخ صدوق، 1391، ج2، ص 202)
شیخ کلینی از مردی بلخی روایت کرده که گفت من در مسافرت خراسان با حضرت رضا(ع) بودم پس روزی طعام طلبید و موالی خود را نیز بر آن خوان گرد آورد. گفتم فدایت شوم کاش خوان طعام آنها را جدا می¬کردی. فرمود ساکت باش پروردگار ما تبارک و تعالی یکی است و پدر و مادر ما یکی است و جزاء به اعمال است. (مجلسی، 1404 ه.ق، ج12، ص 29)
باید دانست که فروتنی در برابر اشخاص به خاطر جاه و مقام و ثروت آنان تواضع به معنای حقیقی آن نیست بلکه چنین سفتی تملق و چاپلوسی بوده و نکوهیده و مذموم است بلکه تواضع فی نفسه بدون توجه به خصوصیات زندگی دیگران پسندیده و ستوده است و حتی در مواردی در برابر متکبرین باید نسبت بدانان بی اعتنا بود چنانکه به نقل محدث قمی رفتار حضرت رضا(ع) با فقرا و رعایا به حال تواضع و فروتنی بود لکن فضل بن سهل (وزیر مأمون) بر آن حضرت وارد شد یک ساعت ایستاد تا آنکه حضرت سر بلنند کرد و فرمود چه حاجتی داری. (کمپانی، 1386، ص 26)
5- عالم به قرآن و احوال زمانه
شیخ صدوق روایت کرده از ابوذکوان از ابراهیم بن عباس روایت کرده که گفت: ندیدم هرگز حضرت امام رضا(ع) را که از او چیزی بپرسند و نداند و ندیدم از او داناتر به احوالی که در زمان پیش تا زمان او گذشته است، و مأمون او را امتحان می¬نمود به هر سؤالی و او جواب می¬گفت و همه سخن او و جواب او و مثلها که می¬آورد همه از قرآن منتزع بود و او در هر سه روز قرآن را ختم می¬کرد و می¬گفت: اگر خواهم در کمتر از سه روز ختم می¬کنم اما هرگز به آیه¬ای نمی¬گذرم مگر آنکه فکر می¬کنم در آن و تفکر می¬کنم که در چه چیز فرود آمده و در کدام وقت نازل شده از این روی به هر سه روز ختم می¬کنم. (قمی، 1379، ج2، ص397)
این روایت اشاره به این امر دارد که مربیان با الگو گرفتن از امام رضا(ع) باید به آیات قرآن کریم انس داشته باشند و سعی کنند نسبت به حوادث و احوالاتی که در زمانه اتفاق می افتد آگاهی داشته و معلومتشان به روز و متناسب با مقتضی زمان و موقعیت جغرافیایی مکان زندگی¬شان باشد تا بتوانند در امر تربیت موفق باشند. چنانکه امیرالمؤمنین(ع) می¬فرمایند فرزندان خود را مطابق با زمانه خود تعلیم دهید.
6- پاسخ گو بودن بر اساس شناسایی سطح و نیاز مخاطب
از رسالت های امام(ع) تبلیغ دین و فقط آئین اسلام از شر افکار انحرافی، بدعت ها و … است امام علیه السلام برای انجام این رسالت مهم از شیووه های مختلفی استفاده می کرده است. یکی از شیوه های کارآمد در این مسیر شیوه مناظره است! امام از هر فرصتی برای مناظره با عالمان ادیان، متکلمان و … استفاده می¬کرد. طبق گزارش قطب راوندی هنگامی که آتش فتنه در بصره بالا گرفت و فرقه های مختلف و مکتب های گوناگون آن جا را پایگاه فعالیت خود قرار داد، امام علی بن موسی الرضا(ع) برای خاموش کردن آتش فتنه با استفاده از یک فرصت کوتاه به «بصره» آمد و با اقوام و گروه های مختلف به بحث و گفت و گو نشست و از همه آنان دعوت کرد که در مجلس حضور یابند، از علمای بزرگ مسیحی گرفته تا علمای یهودی و کسان دیگر، سپس فصول مختلف انجیل و بشارت هایی که از پیامبراسلام(ص) در آن آمده تا بشارات اسفار مختلف تورات و زبور را برشمرد و بشارات عهدین را برای آنان به طور دقیق بازگو کرد و با زبان خودشان با آنان تکلم فرمود، آن چنان که حجت بر آنان تمام شد سپس رو به توده مردم مسلمانی که در آن مجلس حضور داشتند کرد و در بخشی از سخنانش چنین گفت: «ای مردم! آیا کسی که با مخالفانش به آیین و کتاب و شریعت خود آنان احتجاج و استدلال کند از همه با انصاف تر نیست؟ عرض کردند آری!
حضرت فرمودند: «بدانید امام بعد از محمد(ص) تنها کسی است که برنامه های او را تداوم بخشد و مقام امانت تنها برای کسی زیبنده است که با تمام امت ها و پیروان مذهب های مختلف، با کتاب های خود آنان گفت و گو کند. مسیحیان را با انجیل، یهودیان را با تورات و مسلمانان را با قرآن قانع سازد و عالم به جمیع لغات باشد، و با هر قومی با زبان خودشان سخن گوید و علاوه بر همه اینها با تقوا و پاک از هر عیب و نقصی باشد، عدالت پیشه، با انصاف، حکیم، مهربان، با گذشت، پر محبت، راستگو، مشفق نیکوکار، امین، درستکار و مدبر باشد به این ترتیب حجت را بر اهل بصره تمام کرد و رسالت خود را در پاسداری از حریم اسلام انجام داد. (صالحی، 1384، ص 204، 203)
این ماجرا اشاره به این امر دارد: از ویژگی های مهم الگوی تربیتی باید این باشد که به سطح مخاطب نگاه کرده و با کلام و لغات خود مخاطب با او سخن بگوید و سعی کند با زبان و کلام او به ارشاد و راهنمائیش بپردازد به عنوان مثال برای تربیت کودک باید به زبان کودکی و لغاتی که برای کودک قابل فهم است با او سخن گفت و به تربیت او پرداخت از زبان داستان و بازی استفاده کرد و مسائل تربیتی را به او آموخت چنانکه حضرت برای قانع کردن عالمان به زبان و لغات و کتاب و دین خودشان به احتجاج کردن و استدلال کردن پرداختند و از طرف دیگر باید در زمینه تربیت از شیوه های مختلف تربیتی استفاده کرد تا در امر تربیت به نتیجه رسید چنانکه حضرت با عالمان و دانشمندان ادیان مختلف از شیوه مناظره برای تربیت اخلاق اسلامی استفاده کردند.

7- فقیه
یکی دیگر از ویژگی های الگوی تربیتی این است که فقیه باشد و امام رضا(ع) در تعریف فقیه می فرماید: بدانید که فقیه کسی است که خیر خود را بر مردم فرو ریزد و آنتان را از دشمنان برهاند … . (قربانی، 1389، ج1، ص 289)
و در روایت دیگری از حضرت از نشانه های فقیه آمده است: بردباری، دانش و خاموشی از نشانه های فقیه است. (قربانی، 1389، ج1، ص 289)
با توجه به این روایات کسی که می خواهد مربی و الگوی تربیتی برای انسان ها باشد باید خیر مردم را بخواهد و سعی کند با هر آنچه که دشمن انسانیت و آدمیت است مخالف باشد و فرد متربی را از آن برهاند مانند جهل، بی ادبی و بداخلاقی و سستی و کاهلی و … و تلاش کند با تعلیم و تربیت فرد متربی سعادت دو جهان او را فراهم آورد و این امر حاصل نمی شود مگر با بردباری و دانشی که شخص مربی دارد که در موقعیت مناسب فرد متربی را به سوی قرب و کمال الهی هدایت نماید.

 

 

 

 

 


نتیجه¬گیری
از رسالت¬های مهم و اساسی که خداوند بر عهده پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت گذاشته حفظ اساس دین و مبارزه فکری و فرهنگی با انحراف و بدعت هاست از این رو خداوند متعال تمام سجایای اخلاقی و فضایل نفسانی و کمال واقعی را در نهادشان قرار داده تا با سیره (گفتار و رفتارشان) به هدایت انسان ها بپردازند و انسان ها را از جهل و نادانی که موجب هلاکت و نابودیشان است خارج کرده و به سوی نور و صراط مستقیم هداست نمایند و لازمه این امر مساعد بودن شرایط روحی و روانی افراد برای پذیرش حق و اطاعت پذیری از ولایت است زیرا اگر انسان ها خود نخواهند به هدایت و رشد معنوی دست یابند اگر بهترین الگوهای زندگی هم در کنارشان باشد بی فایده خواهد بود با مراجعه به تاریخ زندگانی ائمه فهمیده می شود کسانی که بذر محبت و ارادت به ائمه و اهل بیت پیامبر را در خود پرورانده¬اند و با تمام وجود ولایت ائمه را پذیرفتند زمینه هدایت خود را فراهم آورده و با سیره زندگانی ایشان توانسته¬اند به مراتبی از کمال دست یابند. ولی کسانی که این زمینه را در خود رشد نداده و ولایت پذیری از ائمه نداشته اند اگرچه در کنار ایشان بودند نتوانسته¬اند از وجود نورانی ایشان برخوردار باشند و به سقوط و هلاکت رسیدند پس کسی می¬تواند مؤدب باشد که مؤدب اش خداوند متعال است و آنان کسانی جز پیامبر خدا و ائمه نیستند و کسانی می توانند آداب و اخلاق آنها را بیاموزند که زمینه ادب آموزی و اخلاق آموزی را در روح و جانشان بپرورانند.

فهرست منابع
1. احمدی، حبیب الله، (1388)، امام رضا الگوی زندگی، قم: انتشارات فاطیما، چاپ اول.
2. داودی، محمد، (1389)، سیره تربیتی پیامبر (ص) و اهل بیت، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ سوم.
3. شهرآشوب، محمد، (1379)، المناقب، قم: ذوی القربی.
4. شریف القرشی، محمدباقر، (1382)، پژوهش دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع)، مترجم سیدمحمد صالحی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول.
5. شعبه الحرانی، ابومحمدالحسن بن علی بن الحسین، (1391)، تحف العقول عن آل رسول(ص)، مترجم حمیده مروتی، قم: طلیعه سبز، چاپ دوم.
6. صالحی، محمد، (1384)، سیره امام رضا(ع)، قم: دارالهدی، چاپ دوم.
7. صدوق، محمدبن علی ابن بابویه قمی،‌ (1391)، عیون اخیار الرضا، مترجم محمد رحمتی شهر رضا، قم: پیام علمدار، چاپ ششم.
8. فضل الله، محمدجواد، (1390)، تحلیلی از زندگانی امام رضا(ع)، ترجمه سیدمحمدصادق عارف، مشهد: بنیاد پژوهش¬های اسلامی، چاپ شانزدهم.
9. قمی، عباس، (1379)، منتهی الآمال در ذکر تاریخ چهارده معصوم، تهران: انتشارات پیام آزادی، چاپ اول.
10. قربانی، مهدی، (1389)، هزار و یک حدیث رضوی جامع الاحادیث امام رضا (ع)، ترجمه علی آیتی، مشهد: قاف مشهدالرضا، چاپ دوم.
11. کرباسی زاده، علی، (1379)، هشتمین سفیر رستگاری، قم: نشر مولود کعبه، چاپ اول.
12. کلینی، محمد بن یعقوب، (1365)، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم.
13. کمپانی، فضل الله، (1386)، حضرت رضا علیه¬السلام، تهران: انتشارات سفید، چاپ اول.
14. مجلسی، محمدباقر، (1404 هجری قمری)، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء.
15. محدث خراسانی، محمد، (1345)، حیوه الرضا علیه¬السلام یا زندگانی ثامن الائمه علی بن موسی الرضا علیه¬السلام، بی جا، انتشارات کتاب فروشی جعفری، چاپ هشتم.
16. مقرم، سید عبدالرزاق، (1370)، نگاهی گذرا به زندگانی امام رضا(ع)، ترجمه: مرتضی دهقان، بی¬جا، انتشارات میقات.

 

موضوعات: مقالات
[دوشنبه 1395-05-25] [ 06:04:00 ق.ظ ]