پژوهش مدرسه علمیه عصمتیه سمنان


 
  اسباب امتحان الهی و راه های پیروزی در امتحان الهی ...

اسباب امتحان الهی و راه های پیروزی در امتحان الهی

ابزار امتحان الهی تمام حوادث تلخ و شیرین و از جمله ترس و گرسنگی ،زیان مالی و جانی و کمبود محصولات است. ترس از دشمن، محاصره ی اقتصادی، جنگ و جهاد و اعزام فرزندان و عزیزان به میدان نبرد،از جمله امتحانات است.

اولین امتحان در عالم خلقت زمانیکه خداوند آدم را خلق کرد از فرشتگان خواست که آدم را سجده کنند، همه ی فرشتگان امر خدا را اطاعت کردند بجز ابلیس که از اطاعت امر خدا سرباز زد وبه دلیل تکبر و خود پسندی خود را برتر از انسان دانست. در چندین سوره به این موضوع اشاره شده است در سوره حجر آیه 33،سوره بقره آیه 34 و سوره اعراف آیه 12 به این نکته اشاره کرده است که:( خداوند به او) فرمود:« در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟!» گفت:« من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده ای و او را از گل!». عبرت گرفتن از نتیجه ی تکبر ابلیس: از این آیات به خوبی روشن می شود که تمام بدبختی شیطان، مولود تکبر او بود. امیر مؤمنان علی(ع) درباره ی نکوهش کبر و خود برتر بینی فرمود:« از آن معامله ای که خداوند با ابلیس کرد، عبرت بگیرید. آن همه اعمال نیکو و آن همه جهد و تلاش او را بی ثمر گردانید. ابلیس شش هزار سال خداوند را بندگی کرد؛ ولی ساعتی تکبر ورزید. بعد از ابلیس چه کسی ممکن است که با این گونه نافرمانی علیه پروردگار در امان ماند؟ حاشا، هرگز خداوند پاک و منزه، انسانی را برای عملی وارد بهشت نمی کند که به خاطر همان عمل فرشته ای را از آنجا رانده است.» 1- هوای نفس

بلعم باعورا

پیامبر اسلام(ص) فرمود: « در زیر آسمان هیچ بتی بزرگتر از هوی و هوسی که از آن پیروی کنند، وجود ندارد.» درسوره اعراف آیات 175و176 در مورد شخصی به نام بلعم باعورا سخن گفته شده است که او مقام بسیار بالا و جایگاه رفیعی داشت به طوری که اسم اعظم خدای متعال را می دانست و مستجاب الدعوه بود ولی به دلیل پیروی از هوای نفس خویش دستور فرعون را اجابت کرد و اسم اعظم از او گرفته شد و قرآن او را به سگ تشبیه کرده است. امام محمد باقر (ع) در ذیل این آیه فرموده است:« اصل این آیات، درباره ی بلعم است. سپس خداوند این را نمونه ای قرار داد برای هر مسلمانی که هوای نفسش را بر هدایت الهی ترجیح دهد.»

سامری

در سوره طه آیات 95-97 اشاره به موضوع سامری دارد که در نبود حضرت موسی عهد و پیمانش را با خدا و حضرت موسی فراموش کرد و طلاهایی که از فرعونیان بدست آمده بود مجسمه ای از گوساله ساخت و با آن مردم بنی اسرائیل را فریب داد. زمانیکه حضرت موسی از میقات برگشت و از او دلیل این کار را پرسید: او گفت: من چیزی دیدم که آنها ندیدند؛ من قسمتی از آثار رسول(فرستاده خدا) (منظور اموال موسی همان طلاهای که جمع شده بود) را گرفتم سپس آن را افکندم و اینچنین (هوای) نفس من این کار را در نظرم جلوه داد. طبق بعضی از تفاسیر سامری عاقبت به درد بی درمانی مبتلا شد و احدی نزدیکش نمی شد مگر آن که دچار تب شدیدی می شد و ناچار هر کس به او نزدیک می شد فریاد می کشید: «با من تماس نگیر».

حر بن یزید ریاحی

آنچه در بالا به آن اشاره شد بخشی از سرگذشت افرادی است که یک لحظه از خدا غافل شدند و از هوای نفس خویش پیروی کردند ودچار عذاب الهی گشتند. ولی در تاریخ کم نیستند افرادی که در مسیر سخت امتحان الهی قرار گرفته ولی از هوای نفس خویش پیروی نکرده و از خداوند مدد خواسته و سربلند و سعادتمند گشته اند، که نمونه بارز آن حر بن یزید ریاحی، با اینکه بر امام خویش شمشیر کشیده بود ولی سخنان امام همام چنان در دل او اثر کرد که در خلوت خویش توانست بر نفس خویش غلبه کند ودر میدان نبرد اولین یار امام باشد که به شهادت می رسد و تا ابد نام او جاودان بماند.

راههای موفقیت:

هر انسانی باید این حقیقت را همیشه به خود تلقین کند و باور داشته باشد که همیشه در برابر خداوند قرار دارد؛ اگر هم لحظه ای از وی غفلت کنیم، او هرگز از ما غافل نمی شود. انسان در هر زمان، شرایط و مقام باید مراقب نفس خویش باشد و از آن غافل نشود. مبادا غرور و تکبر به سراغش بیاید که در این جایگاه من دچار لغزش و خطا نمی شوم، همین صفت، انسان را دچار لغزش و گناه نابخشودنی می کند. عبرت گرفتن از سرگذشت پیشینیان که در هنگام امتحان الهی چگونه با آن روبه رو شده و چه نتایجی برایشان حاصل شده است می تواند درس بزرگی برای ما باشد.

موضوعات: مقالات
[چهارشنبه 1395-07-07] [ 05:42:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  حقوق گلهای زندگی در اسلام ...

حقوق گلهای زندگی در اسلام

نگارنده:

راحله مجتهدی زاده

مقدمه

بحثی را که برای  شما عزیزان مطرح می کنیم راجع به حقوق در اسلام می باشد، بحثی است بسیار ارزنده و مفید  برای همه ، و امیدوارم پروردگار عالم عنایت کند و حضرت بقیّه الله عجل الله تعالی فرجه الشریفلطفی نماید و تا آخر این سال تحصیلی بتوانم این بحث را به جایی برسانم و من خیال می کنم اگر پروردگار  عالم عنایت کند و این بحث به جایی برسد ، بحث مفید و ارزنده ای برای همه است و امیدوارم این خیال مطابق با واقع قرار گیرد.

از نظر قرآن و روایات اهل بیت(ع) و همچنین از نظر تاریخ و تجربه اثبات شده که پدر و مادر دخالت مؤثر در سرنوشت اولاد دارند چه کودک و چه نوجوان و چه جوان . لذا با توجه به اهمیت دوران کودکی و شکل گیری پایه و اساس فرد در این دوران ،به بررسی حقوق کودک در اسلام و حقوقی که کودک  در اسلام و حقوقی که کودک بر گردن پدر و مادر دارد می پردازیم امید است مفید فایده قرار گیرد.

فرمان حقوق کودک در اسلام

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آلهدربارة کودکان و خردسالان به اولیا آنها می گوید:

«اَحبّوا الصَبیان ارحمو هم،و اذ وَعَد تُمُوهم شیيا، فَغَوالهم . فَاِنَّهُم لا یَرَونَ اِلّا اِنَّکم ترزقُو نهم.»[1]

رسول خدا  صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : به کودکان محبت کنید و نسبت به آنها ترحم نمایید وقتی به آنها وعده دادید وفا کنید . زیرا آنها جز اینکه شما را روزی دهندة خود می بینند تصور دیگری ندارند.

و نیز علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام دربارة حق فرزند می گوید:

«وَ اَمّا حقُّ وَلَدِکَ : فَاِن تعلم اَنَّهُ مِنکَ، و مُضافُ اِلیکَ فی عاجلِ الدنیا بخیرهِ و شرِه، و اِنّک مسئولُ عما و لیتهِ مَن حُسنُ آلماءب ، والِد  بماله علی ربه عزوجل  و المعونه علی طاعتهِ، فاعمَل فی امره عمل من یعلم انّه مثاب علی الاحسان الیه معاقب علی الاِساله الیهِ.»[2]

امام سجاد فرمودند:و اما حق فرزند تو این است که بدانی او از تو ،و پیوسته به تو در خیر و شر امر دنیا ست؛ و تو ، مسئول او از لحاظ نیک ادب کردن و راهنمایی به پروردگارش و کمک به طاعت او هستی . پس عمل تو دربارة او عمل کسی باشد که می داند در احسان به او مثاب و در مسامحه و بدی نسبت به او کیفر می بیند.

این دو حدیث به ضمیمه بسیاری از احادیث دیگر ، فشرده ای  از حقوق کودکان در اسلام بازگو می نماید. که چگونه باید این حقوق اجرا گردد.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در یک جمله کوتاه و فشرده بالا، حقوق کودکان را با تعبیر محبت و ترحم به آنها خلاصه فرموده است: ترحم به یک فرد ، متضمن اجراء تمام حقوق و مزایا دربارةاو می باشد. و امام سجاد علیه السلام نیز در روایت فوق به پدران یاد آور گردیده است که خیر و شر فرزند در دنیا به او بستگی دارد، و او مسئول دین و ادب فرزند و احسان به کودک خود می باشد. بنابراین پدر مهمترین مسیولیت را نسبت به کودک خود دارد. و چون محبوبترین موجود نزد خدا کودکان هستند، پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم ، فرمودند:

:«اِنَّ اللهَ لا یَغضَبُ لِشیِ کَغَضَبِهِ بِلنساءو الصَّبیان.»[3]

خداوند خشم نمی گیرد برای چیزی مانند خشمی که او را به خاطر زنان و کودکان می گیرد.

اسلام برای آنکه توجه مردم را نسبت به کودک جلب نماید ، ریاضت و مجاهدت مربیان در راه  تربیت و حسن ادارةزندگی و ایجاد رفاه و آسایش و تأمین حوائج کودکانشان را از جملة عبادت و جهاد در راه خدا می داند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند:«یَومَ مِن والِ عادلِ اَفضَلِ مِن عبادهِ سبعینَ سنهِ، ثُم قالَ اِلّا کُلُکُم راعَ و کُلُکُم مسئولُ عَن عیبه و لیس مِن عیبهَ و لیسَ مِن اشتغُل با صلاحِ نفسِهِ فقط و لامن صَبرِ علی الاذی کمن رفَهِ نفسهِ و اراحما، فَتعلساهِ الهلِ و الو لد بمنزلهِ الجهادَ فی سبیل الله ».

(یک شبانه روز از زندگانی والی و سرپرست عادل – که حقوق هر کسی را به آنان اعطاء می کند- برتر از هفتاد سال عبادت و پرستش و نیایش خداوند است.

سپس رسول خدا  صلی الله علیه و آله فرمودند: هان ای مردم ! همة شما نگاهبانان و شبانید، و همة شما دارای مسئولیت و رسالت نسبت به رعیت و زیر دستان خود می باشید. آنکه به اصلاح خود و دیگران سرگرم است همانند کسی نیست که صرفاً به اصلاح خویش مشغول  می نشیند. و کسی که رنج و آزار دیگران را به دوش می کشد و آنرا تحمل می نماید ، همانند کسی  نیست که عوامل رفاه و آسایش و تن آسانی خود را فراهم می سازد. مقاسات و تحمل زندگی خانواده و فرزند بمنزله جهاد و کوشش در راه خدا است.

این حدیث بازگو کننده حقیقتی است که از جهات مختلف جالب توجه می باشد . بی تفاوتی اولیاءامور و بویژه پدر و مادر نسبت به اداء حقوق فرزند در این روایت سخت نکوهش شده است و رسالت و مسئولیتی را متوجه اولیاءاطفال و همه سرپرستان به زیر دستان می نماید که حقوق همة آنها را به آنها اعطاء نمایند، و شانه از زیر بار سنگین و دشوار وظیفه سرپرستی خالی نکنند.

[1] - تفضیل وسایل الشیعه ،ج 3، ص134،مجعه البیضاءِ، ج2، ص237.
[2] -تفضیل وسایل الشیعه ج 4،ص135. محجه البیضاء،ج2،ص 241.
[3]  تفضیل وسائل الشیعه،ج 3، ص135.

ادامه

موضوعات: مقالات
[شنبه 1395-06-13] [ 12:30:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اهمیت کار و تلاش ...

اهمیت کار و تلاش

نگارنده:فاطمه جهان تیغ

1-   مذمت شدید از بیکاری و انداختن بار خویش به دوش دیگران

2- مقدس بودن کار و تلاش

3-کار و تلاش تا پایان عمر

4- تأکید بر طلب حلال

5- بعضی از آثار درآمد حلال

6- تأکید بر اجتناب از حرام

7- بعضی از آثار شوم درآمد حرام

    1-2)مذمت شدید از بیکاری و انداختن بار خویش به دوش دیگران

       «رَوَی ابنُ عَباس قالَ: کانَ رَسولُ الله (ص)إذا نَظَرَ إلیَ الّرَجُلِ فَاَعجَبَهُ.قَالَ:هَل لَهُ مِن حِرفَةٍ ؟ فَاِن قالُوا لا قالَ : سَقََطَ مِنٌ عَینی قیلَ : وَکَیفَ ذَلِکَ یا رسول الله؟ قالَ: لِآِنَّ المُؤمِنُ اِذا یَکُن لَهُ حِرفَة ٌیَعیشُ بِدینِهِ ».

      « ابن عباس نقل می کند که رسم پیامبر (ص) این بود که وقتی با مردی برخورد می کرد که نیرو و قوتش مایه ی شگفتی آن حضرت می شد سؤال می فرمود: آیا حرفه و شغلی دارد؟ اگر جواب منفی بود می فرمود: از چشم من افتاد . زمانی که از علتش سؤال می شد می فرمود: علتش آن است که مؤمن اگر شغل و کار نداشته باشد دین فروشی خواهد کرد».

          پیامبر اکرم (ص) فرمود ند: « مَلعُونٌ مَلعُونٌ مَن ضَیّعَ مَن یَعُولُ» . « ملعون است ، ملعون است کسی که به وظیفه اش نسبت به زن و فرزندش رفتار ننماید » . [1]

     «رَسول الله (ص) وَقالَ هذه یَدٌ لا تَمَسُّهَا النّارُ»

     « انس بن مالک گفت : موقعی که رسول الله (ص)  از جنگ تبوک مراجعت می کرد سعد انصاری به استقبال آمد حضرت با او مصافحه کرد و دست سعد را زبر و خشن دید فرمود : چه صدمه و آسیبی به دستت رسیده است؟ عرض کرد یا رسول الله من با طناب و بیل کار می کنم و در آمدم را خرج معاش خانواده ام می نمایم . رسول اکرم (ص) دست او را بوسید و فرمود: این دستی است که آتش با آن تماس پیدا نمی کند».

      پیامبر اکرم (ص) فرمودند: « آِنَّ فی الجَنَّة دَرَجَةً لا یَبلُغها اِلّا امامٌ عادلٌ اَوُ ذو رَحِمٍ وشصولٍ اَو ذُو عِیالٍ صَبورٍ ». « به راستی در بهشت درجه ای  است که به آن دسترسی پیدا نمی کند مگر رهبر عادل یا کسی که اهل صله رحم بوده است یا کسی که عائله مند بوده و بر مشکلات آنان صبر و تحمل نموده است ».[2]

2-2) کار و تلاش تا پایان عمر

        اسلام از همه مسلمانان می خواهد که تا پایان عمر در هر شرایطی کار کنند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: « مَلعونٌ اُلقَی لَکَّهُ عَلی النّاس ». « ملعون از رحمت خدا دور است کسی که بار زندگی اش را به دوش دیگران بیندازد».

3-2)مقدس بودن کار و تلاش در اسلام

        مسأله : شکی نیست که کسب کردن و تحمیل گذران زندگی با زحمت و رنج نزد خدای متعال محبوب است و به تحقیق از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) ترغیب و تحریص بر آن به طور عموم و بر بعضی کارها به خصوص روایات زیادی وارد شده است .

       مسأله : کسی که مال ندارد و مخارجی بر او واجب نیست مثل خرجی زن و بچه باید کسب کند و برای کارهای مستحب مانند وسعت دادن به عیالات و دستگیری از فقرا کسب کردن مستحب است . پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: « الکَادُّ عَلَی عَلَیه ِ کا مُجاهِدِ فی سَبیل الله ِ ». « کسی که برای تأمین معاش زن و فرزندانش تلاش کند همچون مجاهدی است که در راه خدا وند می رزمد ».[3]

      « رَوَی اَنَسُ بنُ مالکٍ اَنَّ رشسول الله (ص) لَمّا اَقبَلَ مِن غَزوَةِ تَبُوکُ  استَقبَلَهُ سَعدُ الَانصاریُّ مُصافَحهُ النَبِّیُ (ص) ثُمَّ قالَ لَهُ : ما هَذا الّذی اَکتَبُ یَدیکَ ؟ قالَ : یا رشول الله اَضرِبُ بالَمِّر وَ المساحاةَ  فَاُنفِقِهُ علی عیالی فَقََّبل یَدَهُ ».

       یکی از اصحاب امام صادق (ع) به نام معلّی می گوید « رَآنی اَبُو عَبدِ الله وَقَد تَاَخَّرتُ عَنِ السُّوقِ فَقالَ  اُعدُ اِلَی عِزِّکَ». « حضرت امام صادق (ع) مرا مشاهده کردندکه دیر به سر کارم که بازار بود  می رفتم  حضرت فرمودند : زود به دنبال چیزی که موجب عزت تو است برو ». [4]

       « عَن فُضیلِ الاَعوَرِقالَ شَهِدتُ مَعاذَ بنَ کَثیرٍ قالَ لِاَبی عَبدِالله (ع) اِنّی قَد اَیسَرتُ فَاَدَعُ التَّجارةَ؟  فَقالَ: اَِنّکَ اِن فَعَلتَ قَلَّ عَقلُکَ اَو نَحوَه». « فضیل می گوید من حاضر بودم که معاذ به امام صادق (ع) عرض کرد من وضع مالیم خوب است آیا مجازم که کار را رها کنم ؟حضرت فرمودند: اگر چنین کنی به عقلت یا مانند آن نقص وارد خواهد شد».

      پیامبر اکرم (ص) فرمودند : ثَلُثَ تَخرُقُ الحُجُبَ و تَنتَهی اَلیَ ما بَینَ یَدَی الله : صَرِیرُُ اَقلامُ العُلَماءِ وَ وطیُ اَقدامِ المُجاهدینَ و صَوتُ مَغَازِلِ المُحصَناتِ» . « سه چیز است که حجاب ها را پاره می کند و به پیشگاه عظمت خدا می رسد : صدای گردش قلم های دانشمندان به هنگام نوشتنو صدای قدم های مجاهدان در میدان جهاد و صدای چرخ نخ ریسی زنان پاکدامن [ یعنی جامعه ای در حال پیشرفت است که همیشه علماء و دانشمندانش در حال نوشتن و رشد دادن علم باشند و رزمندگان آن همیشه در حال تمرین و یا پیشروی باشند و حتی زنان داخل منزل هم کار کنند]».[5]

4-2)تأکید بر طلب حلال 

      پیامبر اکرم  (ص)  فرمودند: « طَلَبُ الحَلَالِ  فَریضَةٌ عَلَی کُلَّ  مُسلِمٍ  وَ مُسلِمَةٌ». «تلاش و سعی برای بدست آوردن در آمد حلال بر هر مرد و زن مسلمان واجب است ».

     پیامبر اکرم (ص) فرمودند: « الشاخِصُ فی طَلَبِ الرِّزقِ الحَلالِ کَالمُجاهِدِ فی سَبیلِ الله». « کسی که به خاطر خدا وند در جست و جوی روزی حلال از مکانی به مکان دیگر مسافرت کند مانند رزمنده ای است که در راه خدا وند می جنگد».

     حضرت امام صادق (ع) فرمودند: « اَنَّ وَلِّیَ علیٍّ (ع) لا یَأکُلُ اِلّا  الحَلالُ لِاَنَّ صاحِبَهُ کانَ کَذلِکَ». « به تحقیق دوستداران علی (ع) جز حلال نمی خورند زیرا رهبرشان علی بن ابی طالب (ع) چنین زندگی کرده است». [6]

5-2)بعضی از آثار در آمد حلال  

1-5-2)  درآمد حلال زمینه انجام کار خوب را برای انسان فراهم می کند.

         «یا ایُّها الرَسُّلُ کُلُوا مِن الطَیِّباتِ واعملُوا صالحاً».

« ای پیامبر از کارهای غذاهای پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید ».

       با توجه به اینکه نوع تغذیه در روحیات انسان مسلماً مؤثر است و غذاهای مختلف آثار متفاوتی دارد از ارتباط این دو جمله روشن می شود از غذاهای پاکیزه بخورید و عمل صالح انجام دهید» . [7]

         در روایات اسلامی نیز می خوانیم خوردن غذای حرام جلو استجابت دعا را می گیرد حدیث معروفی که از پیامبر (ص) نقل شده شاهد این مدعی است: «  مردی خدمتش عرض کرد دوست دارم دعایم مستجاب شود ، فرمود: « طَهِّر مَا کَلتَکَ وَ لا تَدخُل بَطنَکَ الحَرام». غذای خود را پاک کن و از هر گونه غذای حرام بپرهیز ».

     « عَن دَاوودَ (ع) قالَ لِبَنی اِسرائیلَ : لاتَدخلُوُا اَجوافَکُم  اِلّا طَیِّباً و لا یَخرُجُ مِن اَفواهِکُم اِلّا طَیِّبٌ». « حضرت داوود (ع) به بنی اسرائیل فرمود : « سعی کنید جز از پاک و پاکیزه نخورید و از دهانتان جز از سخنان طیب خارج نشود».

2-5-2)بهره گیری ازدرآمد حلال سبب نورانی شدن دل وجان می گردد.

        پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: « مَن اَکَل الحَلالِ اَربَعینَ یَوماً نوَّرَ الله قَلبَهُ». « هر کس سعی کند چهل روز از غذای حلال استفاده کند خداون متعال قلبش را نورانی می کند».

    حضرت علی (ع) می فرمایند : « ضِیاءُ القَلبِ مِن اَکلِ الحَلالِ ». « نورانی شدن دل یک عاملش بهره گیری از غذای حلال است». [8]

3-5-2)بهره گیری از حلال سبب می شودکه انسان توان کارهای مهم را پیداكند.

       حضرت امام صادق (ع) فرمودند : « اِنَّ قُرَیشاً فی الجاهِلیةِ هَدَمُوا البَیتَ فَلّما اَرادُوا بَناءَ هُ حیلَ بَینَهُم وَ بَینَهُ وَ اُلقِیَ فی رُوعِهِمُ الرُّعبُ حتّی قالَ قائِلٌ مِنهُم لَیا تِی کُلُّ رَجُلٍ مِنکُم بِاطیَبَ مَالِهُ وَ لا تَأتوا بِمالٍ اکتَسبتُموهُ مِن قَطیعَةٍ رَحِمٍ اَو حَرامٍ فَفَعَلوا  فَفّلِیِ بَینَهُم وَ بَینَ بِنائِهِ فَبَنَوُهُ ». [9]

      « به راستی در زمان جاهلیت طایفه قریش برای باز سازی ، خانه کعبه را خراب نمودند ولی وقتی خواستند آن را بسازند حالتی پیدا کردند که از انجام آن احساس ناتوانی می کردندبعضی از آن ها پیشنهاد کردند که برای ساختن خانه کعبه باید هر کس از پاکیزه ترین مالش انتخاب کرده و بیاورد و از اموالی که با رسیدگی نکردن به ارحام و بستگان و یا از حرام به دست آمده است اجتناب شود پس این کار را کردندو به ساختن کعبه موفق شدند».

4-5-2)بهره گیری از درآمد حلال سبب هدایت و توفیق دیگران می شود.

       ابن عباس نقل کرده است که علی (ع) سیصد دینار در سه شب متوالی در راه خداوند انفاق کرد در شب اول در تاریکی شب صد دینار به زنی داد که بعد معلوم شد آن زن اهل فساد بوده است و دشمنان حضرت همین مسأله را وسیله کوبیدن حضرت قرارداده و شایع کردند که علی (ع) انفاقش به زن فا سد رسیده است .  در شب دوم در تاریکی شب صد دینار به کسی داد که بعد[10]   معلوم شد آن شخص سارق و دزد بوده است و شایع کردند که آن حضرت به سارقی انفاق کردهاست و در شب سوم در تاریکی شب صد دینار انفاق کرد که بعد معلوم شد به دست ثروتمندی رسیده است که شایع کردند که علی (ع) به ثروتمندان انفاق می کند آن شایعات به پیامبر اکرم (ص) منتقل شده حضرت فرمودند : ای علی! این جبرئیل است که می گوید : خداوند انفاق های تو را پذیرفته است زیرا در شب اول به دست زنی فاسد رسید و همان مال اسباب توبه او را فراهم ساخت  و آن ها را سرمایه قرار داده و از گناه و آلودگی دست برداشته و دنبال ازدواج و تشکیل زندگی است و در شب دوم انفاقت به شخص سارق و دزد اسباب توبه را فراهم ساخت و آن مال را سرمایه قرار داده و سرمایه کسب و کار خویش قرار داده است و در شب سوم که انفاقت به دست ثروتمندی که اهل انفاق وپرداخت وجوهات شرعیه نبود قرار گرفت و همین امر سبب توبه او شد که به خود آمده و به خودش خطاب کرد که این علی بن ابی طالب است که با چه زحمتی پول در می آورد و چگونه به راحتی در راه خدا انفاق می کند و اما تو ای نفس !گرفتار بخل شده ای و زکات مالش را پرداخت نمود.[11]

6-2)بعضی از آثارشوم  در آمدهای  حرام 

1-6-2)موجب انفاق در کارهای حرام و یا بیهوده می گردد.

     « دَخَلَ عَلَیهِ قَومٌ مِن اَهلِ خُراسَانَ فَقالَ اِبتِداءً مِن غَیرِمَسألَةٍ مَن جَمَعَ مالاً مِن مَهَاوِشَ اَذهَبَهُ الله فی نَهابِرَ فَقالوا جُعِلنا فِداکَ لا نَفعَهُم هذا الکَلامَ فَقالَ (ع) از باد آید بدم شود».

       « عده ای از اهالی خراسان خدمت امام صادق (ع) مشرف شدند حضرت قبل از آنکه مسأله ای را بپرسند فرمودند: هر کس مالی را از راه های غیر مشروع به دست آورده خداوند متعال آن مال را در راه های حرام و بیهوده ای تباه می سازد که نفعی به او تداشته باشد عرض کردند ما معنای سخنان شما را نفهمیدیم حضرت به فارسی فرمودند : « از باد آید به دم شود» [ باد آورده را باد خواهد برد] . [12]

2-6-2)اگردر راه های خوب هم صرف شود علاوه بر این که پاداش ندارد. مسئولیت و گناه هم دارد.

سؤال: آیا پول حرام را می شود به فقراء داد؟

جواب: تصرف در مال حرام ، حرام است . [ زیرا در اموال دیگران هم تصرف بدون رضایت آنان حرام است و در تأخیر پرداخت نیز معصیت کرده است][13]

        پیامبر اکرم (ص) می فرماید : « مَن اَکتَسَبَ مالاً حَرامً لَم یُقبَل الله مِنهُ صَدَقَةٌ و لا عِتقاً و لا حَجاً و لا اِعتماراً و کَتَبَ الله عَزَّوَجَلَ لَهُ بِعَدَدِ اَجرِ ذلکَ اَو زلرا».  « هر کس مالی را از راه حرام بدست آورد خداوند هیچ صدقه ،آزاد کردن بنده ، حج و عمره ای را از او نمی پذیرد و به مقدار پاداش آنها برای او گناه نوشته می شود».

     پیامبر اکرم (ص) می فرماید : « لا تَکسَِبُ العَبدُ مالاًو حراماًوَ یَتَصَّدَقُ مِنهُ فَیُوجَرَ عَلَیهِ وَلا یُنفِقُ مِنهُ فَیُبارَکُ لَهُ فیهِ وَ لا یَترُکُهُ خَلفَ ظَهرِهِ الّا کانَ زادَهُ الی النّار».

    « مالی را شخصی از راه حرام بدست نمی آورد و صدقه نمی دهد که اجر و پاداش داشته باشد و انفاقی که موجب خیر و برکت باشد ندارد و آن چه برای پس از خود به بار نمی آورد سرمایه جهنم اوست.» [ چون زمینه گناه دیگران را فراهم آورده  است  و یا چون حريالّ دیگران است و در تأخیر آن معصیت بیشتر کرده است.] [14]

3-6-2)گاهی خداوند زمین و آسمان را بر او مسلط می کند.                             حضرت امام صادق (ع)می فرماید: « مَن کَسَبَ مالاً مِن غَیرِ حِلَّهٍ سَلَّطَ الله عَلَیهِ البِناءُ الماءُ و الطّینَ». « هر کس مالی را از غیر راههای حلال کسب نماید خداوند ساختمان ، آب هوارا بر او مسلط می کند».

      حضرت امام صادق (ع) « اِنَّ الله تَبَارَک َ وَ تَعالی بِقاعاً تُسََمَی المُنتَقَمِهَ فَإذا اَعطَی الله عَبداً مالاً لَم یُخرَجُ حَقَّ الله عَزَّوَجَلَ مِنهُ سَلَّطَ اللهُ عَلَیهِ بُقعَهً مِن تلکَ البِقاعَ فَاَتلَفَ ذلکَ المالُ فیها ثُمَّ ماتَ وَ تَرکَها». « به راستی برای خداوند بقعه و ساختمان هایی است که انتقام گیرنده نامیده شده است پس زمانی که خداوند به بنده ای مالی عطا می کند و او حقّ خداوند ( زکات و انفاق های مستحبی) را از آن مال نپردازد خداوند یکی از آن بقعه ها را براو مسلط می کند پس مالش را درآن صرف[15] نماید و می میرد و آن بقعه و ساختمان می ماند[ و نمی تواند با خود ببرد و در نتیجه سودی به حالش نخواهد داشت ].

4-6-2)سبب فساد نسل می شود.

         پیامبر اکرم (ص) می فرماید: « کَسبُ الحَرامُ یَبینُ فی الذُّرّیّةِ». « درآمد حرام [ آثار سوئش] در نسل و ذریه انسان آشکار می شود». [16] 

5-6-2)دعاهایش مستجاب نمی شود. 

         حضرت امام صادق (ع)می فرماید: « إِذا اَرادَ أَحَدُکُم اَن یُستَجابُ لَهُ فَلیُطَیِّبُ کَسبَهُ ». « اگر هر کدام از شما ها بخواهد دعایش مستجاب شود پس باید کسب و درآمدش را پاکیزه قرار دهد».

هر گاه مال حرام به دیگران منتقل شود برای آنان توفیق کار خوب را فراهم نخواهند کرد . نقل است یکی از علماء مریدی داشت که او چیزکی از مال دنیا داشت در حدی که زکات بر او تعلق نمی گرفت روزی پیش شیخ آمد و گفت : زکات مال را برای که بدهم؟ جواب داد : به هر کس دلت می خواهد مرید برفت و نابینایی را در راه دید برهنه و مضطرب ،یک مشت زر به وی داد اتفاقاً  روز دیگرمرد نابینا را در همان جا دید که به نابینای دیگر راز می گوید : که دیروز شخصی مشت زر به من داد من به خرابات شدم و شراب خریدم و با فلان مطربه خوردم . مرید همان که اسرار دیروز از نا بینا شنید به اضطراب پیش شیخ ابوالعباس آمد که راز باز گویدپیش از آن که سخن آغاز شود شیخ یک درهم به او داد و گفت : بیرون رو و هر کس پیش آمد بدو ده و آن درم از مزد کلاه دوختن بود مرید بیرون رفت نخست زن فقیری را دید درهم را به او داد و پشت سر او رفت و مرتصد حال او[17] گشت  دید زن فقیر به خرابه ای رفت و مرده کبکی را از دامن خود به آنجا انداخت مرید زن فقیر را گفت : این چه رازی است از من پنهان مکن : گفت : هفت روز است خود و بچه هایم چیزی گیر نیاورده و به ذلت سؤال گردن ننهاده ایم به ناچار اصطرار وادارم کرد کبک مرده را از خرابه بردارم با اطفالم سد رمق نمایم حال که این درم را خدا رسانید کبک مرده را بر ما حرام گردید آن را انداختم مرید با نهایت تعجب پیش شیخ آمد و هر دو جریان را به شیخ گفت : شیخ پاسخ داد که حاجت به گفتن تو نبود به یقین بدان که تو معامله با ظالمان و اعوان آن ها میکنی سزاوار است پول آن نابینا در خرابات خمر خورد و آن چه از کسب حلال حاصل شده حتماً به چنین جایی می رسد که از یک زن فقیر و صغیر بچه های او را از مرگ  نجات بخشند. [18]

6-6-2)عذاب الهی را در پی خواهد داشت .

       پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:   « قالَ الله عَزَّوَجَلَ مَن  لَم یُبالُ مِن اَی بَابٍ  اِکتَسَبُ الدَّینارَ و الَّدرهَمَ لَم أبَالِ یََومَ القیامة ِ مِن اَی ِّ اَبوابِ اَلنّارِ اَدخَلتُهُ». خداوند عزوجل می فرماید: « هر کس برایش مهم نباشد که از چه راهی در آمد کسب می کند من هم برایم مهم نیست که او را از چه دربی از درب های جهنم داخل نمایم ». [19]  

[1] - محمد وحیدی،درآمدهای حلال و حرام ، انتشارات سنابل ، 1386،ص 371
[2] - همان ص 372
[3] - محمد وحیدی،درآمدهای حلال و حرام ، انتشارات سنابل ، 1386،ص 372
[4] - همان ، ص 373
[5] - محمد وحیدی،درآمدهای حلال و حرام ، انتشارات سنابل ، 1386،ص 373
[6] - همان ،ص 374
[7] - محمد وحیدی،درآمدهای حلال و حرام ، انتشارات سنابل ، 1386،ص 374
[8] - محمد وحیدی،درآمدهای حلال و حرام ، انتشارات سنابل ، ، ص 375
[9] -همان، ص 375
[10] - همان ، ص 376
[11] - محمد وحیدی،درآمدهای حلال و حرام ، انتشارات سنابل ، 1386،ص 376
[12] - همان ، ص 26
[13] - محمد وحیدی،درآمدهای حلال و حرام ، انتشارات سنابل ، 1386، ص 26
[14] همان ،ص27
[15] -  همان ، ص 27
[16] - محمد وحیدی،درآمدهای حلال و حرام ، انتشارات سنابل ، 1386،ص28
[17] - محمد وحیدی،درآمدهای حلال و حرام ، انتشارات سنابل ، 1386،ص29
[18] - همان، ص 29
[19] - همان ، ص29

موضوعات: مقالات
[چهارشنبه 1395-06-10] [ 07:54:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  حجّت بالغه، اقامه دلیل برای آزادی اراده ...

حجّت بالغه، اقامه دلیل برای آزادی اراده

نگارنده:

پروانه غفوری

چکیده:

 آنچه که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است، مسئله حجت بالغه است، که شامل پیامبر (ص) و ائمه و اولیای خدا و عقل و خرد می باشد.

از آنجا که نجات بشریت، پناه جستن به آن چیزی است که خداوند به انسان ها ارزانی داشته تا توسط آنان راه روشن را دریابند و بهانه ای برای گمراهی و غفلت نداشته باشند.

در واقع خداوند حجت را بر انسانها تمام کرده است و بر انسانهاست تا بشناسند و بیابند و بپیمایند.

کلید واژگان:

حجت بالغه، حجت بالغه از دیدگاه قرآن

ادامه

موضوعات: مقالات
[سه شنبه 1395-06-02] [ 07:43:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  ویژگی های الگوی تربیتی در سیره رضوی(2) ...

ب) سیره گفتاری امام رضا(ع)
1- تقوا
امام رضا(ع) اصحاب خود و بقیه مردم را به این وصیت ارزنده سفارش کرد: «ای مردم، از خدا بترسید در نعمت خدا بر شما، و آن را با عصیان نسبت به او از خود دفع نکنید، و بدانید که شما شکر خدا را بعد از ایمان خدا و رسولش و بعد از اعتراف به حقوق اولیای خدا از آل محمد(ص) به جا نیاورید که محبوب تر باشد از کمک شما به برادران مؤمنتان بر دنیایشان که محل گذر شماست به بهشت پروردگارشان. پس هر کس این کار را بکند از خواص خداست» این وصیت پر از اصرار به تقوای از خدا و کمک به برادران و نشان محبت به آنهاست. (شریف القرشی، 1382، ج2، ص132)
2- تبسم به روی مؤمن
امام رضا(ع) فرمود: هرکه به روی برادر مؤمن خویش لبخند زند خداوند برای وی پاداشی بنویسد و هر که خداوند برایش حسنه نوشت عذابش نخواهد کرد. (قربانی، 1389، ج1، ص 412) این اخلاق عالیه ای است که ائمه(ع) به اصحابشان سفارش می کردند که نمونه نیکوکاری به مردم باشند.
3- لزوم پیروی از اهل بیت(ع)
امام رضا(ع) به ابراهیم بن ابی محمود سفارشی کرد که از جمله در آن آمده است: «خبر داد پدرم از پدرانش از رسول خدا(ص) که فرمود: هر که می¬شنود از گوینده ای، او را پرستش کرده است، پس اگر گوینده از خدا صحبت می کند خدا را عبادت کرده است، و اگر از ابلیس صحبت می¬کند ابلیس را عبادت کرده است، تا اینکه فرمود: «ای ابن ابی محمود، وقتی مردم راست و چپ را انتخاب کردند تو راه ما را انتخاب کن، زیرا هر کس به ما چسبید به او می چسبیم و هر کس از ما جدا شد از جدا می شویم. کمترین چیزی که انسان از ایمان خارج می شود این است که به شن بگوید این هسته است، سپس به آن معتقد شود و از کسی که مخالفت کند برائت جوید. ای ابن محمود، حفظ کن آنچه را که برای تو نقل نمودم، همانا برایت خیر دنیا و آخرت را جمع کردم».
این وصیت حاکی است از لزوم پیروی از اهل بیت(ع) و اقتدا به روش آنها و هدایت به سیره شان، همانا نجات این است و ایمنی از هلاکت و رسیدن به رضوان خدای متعال می باشد. (شریف القرشی، 1382، ج2، ص 130)
4- محاسبه نفس
امام رضا(ع) فرمود: «هرکه حساب خود را برسد نفع برده است، و هرکه از آن غافل باشد ضرر کرده است» (کلینی، 1365، ج2، ص 111) همانا محاسبه انسان برای خودش در آنچه از کارهای خوب و بد انجام داده است، او را از ارتکاب گناه باز می دارد و خیرات را در او رشد می دهد و این دلیلی بر علو نفس و پیروی بر نفع و خیر است و هر که از محاسبه نفس خود غافل باشد به پرتگاه شرّی سقوط می کند که از آن رهایی ندارد. (شریف القرشی، 1382، ج2،‌ص 120)
5. امام رضا(ع) فرمودند: از نشانه های دین شناسی بردباری و دانش است و سکوت دری از درهای حکمت است. همانا سکوت محبت آور است و آن راهنمایی برای هر خوبی است (شعبه الحرانی، 1391، ص 781) مربی خوب آن است که در تعلیم علم و بردباری ورزد و سعی کند نسبت به امر تربیت ابتدا سکوت نماید تا مشکل تربیتی را شناسایی کرده و به دنبال راه حل مشکل و معضل تربیتی برآید.
سیره گفتاری امام رضا(ع)
مجادله
امام رضا(ع) فرمود: زنهار با دانایان مجادله مکن، زیرا تو را رها می کنند و زنهار با نتبخردان مجادله مکن، زیرا نسبت به تو نادانی می کنند.
و نیز یاسر گوید: حضرت رضا(ع) فرمود: مجادله و مراء درباره کتاب خداوند کفر است. (قربانی، 1389، ج1، ص 417)
امام رضا(ع) فرمود: خداوند دشمن دارد قیل و قال را و ضایع کردن مال را و کثرت سؤال را ظاهراً سؤال مراد از قیل و قال مراء و جدال است که در روایات مذموم و نهی از آن شده (خراسانی، 1345، ج1، ص 74)
با توجه به این روایات یک مربی به عنوان الگوی تربیتی باید از چند امر اجتناب کند تا بتواند زمینه رشد متربی خود را فراهم آورد اول پرهیز از مراء و جدال، دوم ضایع کردن مال، سوم کثرت سؤال زیرا هر کدام از این امور می تواند در امر تربیت آثار بدی را به جا گذارد.
ج) روش تربیتی (مربوط به سیره گفتار و رفتار امام رضا(ع))
امامان(ع) در مورد امور تربیتی و فرهنگ عملی و تهذیب نفوس، کوشش فراوان داشتند و اهتمام آنان تنها به بیان و نصیحت و ارشاد منحصر نمی شد بلکه مراقبت دقیق بر اعمال و مواظبت مستمر سلوک و رفتار و ملاحظه و اصلاح نواقص و معایب اخلاقی را بر هر کس لازم و ضروری می شمردند و ما در این جا، به چند نمونه از روش تربیتی امام علی بن موسی الرضا(ع) که مربوط به سیره رفتار و گفتار امام(ع) است، می پردازیم.
1- جلوگیری از اسراف
«یاسر خادم گفته است: روزی غلامان میوه ای می خوردند، آنها میوه را به تمامی نخورده باقی آن را، دور انداختند، ابوالحسن الرضا(ع) به آنان فرمود: سبحان الله، اگر شما از آن بی نیازید، هستند کسانی که بدان نیازمندند، به آنان بخورانید. (کلینی، 1365، ج6، ص 297)
در این داستان اشاره ای است که امام(ع) بر رفتار غلامان خود نظارت دارند و هر کجا دچار اشتباه و لغزشی می شوند ایشان را راهنمایی کرده بر هر مربی لازم است بر کار متعلمین خویش نظارت نماید و سعی کند او را از خطا و اشتباهش آگاه و او را در تمام مراحل زندگی برای رسیدن به ادب و اخلاق اسلامی یاری نماید. (نظر نگارنده)
2- آموزش احکام فقه (قانون کار)
سلیمان بن جعفر جعفری گفته است: «برای کاری که داشتم خدمت امام رضا(ع) بودم، خواستم به خانه بازگردم امام فرمود: با من بیا و امشب را نزد من بمان … با آن حضرت روانه شدم تا وارد خانه شد، هنگام غروب آفتاب بود و غلامان در طویله خانه به کارگل و بستن افیه (میخ آخور) برای ستوران و غیر آن مشغول بودند و با آنان مرد سیاهی کار می کرد که از جمله غلامان حضرت نبود، امام (ع) فرمود: این مرد که با شماست، کیست؟
گفتند: به ما کمک می کند و مزدش را می دهیم.
امام(ع) فرمود: اجرتش را معین کرده اید؟
گفتند: خیر … هر چه به او بدهیم راضی است.
امام (ع) شدیداً برآشفت و تازیانه بر آنان فرود آورد.
گفتم: فدایت شوم، چرا خشمگین می شوید؟
فرمود: من بارها آنها را نهی کرده ام، از این که کسی را پیش از آن که اجرتش را معین کنند به کار گیرند و بدان! هر کارگری بدون اینکه قبلاً مزد او را تعیین کرده باشی، کاری برای تو انجام دهد، اگر سه برابر آنچه مزدش است، به او بپردازی باز گمان می کند که از اجرت او کاسته ای و اگر پیش از انجام دادن کار مزدش را معین کنی و پس از آن پرداخت کنی تو را به سبب وفای به عهد می ستاید و اگر اندکی زیادتر از مزدش به او بدهی آن را بخششی از تو می¬داند. (کلینی، 1365، ج5، ص 288)
در این حدیث امام (ع) اشاره می فرماید به نکته مهمی که مربوط به قانون کار است تا به وسیله آن حق کارگر و کارفرما هر دو تأمین شود و چنانکه می دانیم بسیاری از درگیری ها و مشاجره ها میان این دو مربوط است به میزان دستمزد اگر در ابتدا تعیین نشده باشد ولی چنانچه پیش از شروع کار هر دو درباره میزان اجرت، توافق کنند، حقوق همدیگر را تضمین و از بروز هرگونه نزاع و جدال جلوگیری کرده اند و اگر کارفرما پس از پایان کار چیزی هرچند کم، بر دستمزد تعیین شده بیفزاید، امتنان و سپاس کارگر را برای خود جلب کرده است. (فضل الله، 1390، ص72) و از طرف دیگر چند نکته دیگر می توان از این نحوه برخورد امام با غلامان و در این ماجرا دست یافت اول اینکه باید کارفرما به عهد و پیمانی که با کارگر بسته است وفادار باشد و بلافاصله اجرت کارگر را که تعیین کرده به او بدهد و اگر توانایی دارد به سبب تشکر از تلاش کارگر که کار را به نحو درست و دقیق انجام داده کمی پاداش کار هم به او بدهد. دوم اینکه امام(ع) غلامان خود را به خاطر سرپیچی از نهی که چندین مرتبه کردند تنبیه کردند پس مربی با الگو گرفتن از این رفتار امام باید در مکان و زمان مناسب اگر اقتضای تنبیه یا تشویق کردن متعلمین و شاگردان برای تربیت وجود دارد از این ابزار برای تربیت کردنشان استفاده نماید.
3- تربیت واقعی نفس
از بزنطی نقل شده که گفته است امام رضا(ع) که درود خدا بر او باد به عیادت صعصعه بن صوحان رفت و چون خواست از نزد او برخیزد، فرمود: ای صعصعه بن صوحان … به اینکه تو را عیادت کردم بر دیگران مباهات مکن و مواظب نفس خویش باش و گمان کن که مرگت فرا رسیده است و آرزوها تو را به بازی نگیرند تو را به خدا می¬سپارم و سلام فراوان بر تو دارم. امام به عنوان الگوی مربیان تعلیم و تربیت به عیادت شاگردان و دوستداران خود می¬روند و از طرف دیگر صعصعه را متوجه تربیت واقعی نفس که تحت تأثیر پدیده¬های گذرای خارجی قرار نگیرد و فریضه اوهام پوچ و پندارهای باطل نشود، می نمایدو به او آگاهی می دهد که توجه و عنایت دیگران به او چیزی از واقعیت و حقیقت او را، دگرگون نمی سازد زیرا انگیزه توجه مردمان گاهی بر حسب مصلحت و زمانی ناشی از محبت و یا چیزهای دیگری است که ابداً ارتباطی به واقعیت و ارزش ذات او ندارد. (فضل الله، 1390، ص 73 با تصرف)
4- رسیدگی به مستمندان
شیخ احمد بن محمد برقی از پدرش معمَّربن خلّاد روایت کرده است که هر گاه حضرت امام رضا(ع) طعام میل می کرد کاسه بزرگی نزدیک سفره خود می گذاشت و از هر طعامی که در سفره بود از بهترین مواضع او مقداری برمی داشت و در آن کاسه می گذاشت پس امر می کرد که بر مساکین پخش کنند و آن وقت تلاوت می کرد آیه فلا اقتَحَمَ العَقَبَه حاصل این آیه شریفه و آیات بعد از آن آنکه: «اصحاب میمنه واهل بهشت در عقبه (یعنی امر سخت و مخالفت نفس) داخل می شوند و آن عقبه آزاد کردن بنده ای است از رقّیّت، یا طعام خورانیدن است در روز گرسنگی به یتیمی که دارای قرابت و خویشی باشد یا مسکینی که از بیچارگی و فقر خاک نشین باشد» پس حضرت امام رضا(ع) می فرمود که خداوند عزّوجلّ دانا بود که هر انسانی قدرت آزاد کردن بنده ندارد پس قرار داد برای ایشان راهی به بهشت (یعنی مقابل آزاد کردن بنده اطعام را قرار داد که هر شخص بتواند به سبب آن راه بهشت گیرد و به بهشت رود). (قمی، 1379، ج2، ص396) این بهترین شیوه تربیتی است که امام رضا(ع) به عنوان الگوی تربیتی به همگان نشان دادند زیرا کسی در عمل انفاق کردن را به دیگران بیاموزد تأثیر گذاریش بیشتر است و از آن جا که امام بهترین قسمت غذا را انفاق می کردند بهترین نحو انفاق کردن را همراه با تفسیر آیه قرآن به همگان آموختند و این الگویی برای مربیان تربیتی است که باید در عمل، کردار خوب را با استدلال به دانش آموختگان خود بیاموزند زیرا عمل تأثیرش بیشتر از گفتن است.
ویژگی الگوی تربیتی
1- روان¬کاوی مخاطب
اولین ویژگی که یک الگوی تربیتی در نقش تربیتی خویش ملزم به رعایت آن می باشد روان کاوی و روان شناختی مخاطب است زیرا تأثیر گذاری مربی بر دیگران منوط به رعایت این ضوابط است یکی از این محورها در کلام علی بن موسی¬الرضا(ع) شفاف مشاهده می¬شود، آن محور بازشناسی حالت مخاطب است. زیرا شخص در هر شرایطی تربیت¬پذیر نیست. علی بن موسی الرضا(ع) حالات انسان را به دو قسم تقسیم می نماید یکی حالات شادابی که در آن فرصت انسان به کمال و نقش پذیری آمادگی دارد؛ دیگری حالت روی برتابیدن و ادبار نفس که حالت خستگی و بی نشاطی است. به طور طبیعی در این دو حالت نقش مربی بسیار متفاوت است در فرض اول در صورت طرح یک موضوع تربیتی مخاطب آمادگی دارد و پذیرا خواهد بود. لیکن در فرض دوم چون شخص آمادگی ندارد طرح موضوعات تربیتی نیز باعث هدر رفتن و لوث شدن آن معیارها خواهد شد. تربیت همانند بذر پاشیدن است. بذر پاشیدن در زمین مستعد و آماده، باعث باعث باروری و رشد و نمو بذر شده و به بار می نشیند و اگر بذر ولو سالم و قابل رشد در یک زمین غیر مستعد پاشیده شود، نه تنها رشد و نمو حاصل نخواهد شد، بلکه خود بذر نیز تباه شده از بین می رود. علی بن موسی می فرماید: اِنّ للقلوب إقبالاً و ادباراً و نشاطاً و فنوراً و اترکوها عند ادبارها. «قلب ها آمادگی و نشاط دارند و به ارزش ها و بازیابی کمالات اقبال می نمایند. نیز جان ها پژمردگی و روی برتابیدن دارند، در هنگام روی گردانی روح و جان، آن ها را به حال خودشان رها سازید» در این هنگام تلاش نشود نکات آموزشی و تربیتی را به مخاطبان خویش تحمیل نمایید که نقش آن بسیار کاسته شده یا از بین می رود. در هنگام نشاط و آمادگی مخاطبان به آنان موضوعات و ارزش های تربیتی را مطرح سازید. (احمدی، 1388، ص 132-131 با تصرف)
2- دارا بودن ایمان
دومین¬ویژگی که الگوی¬تربیتی در نقش¬تربیتی باید ملزم به رعایت آن باشد ایمان و باور داشتن به یک حقیقت¬درونی است که آثار و پیامدهای آن در رفتار و خلق و خوی فرد آشکار می¬گردد. باور و عقیده انسان منشأ و خاستگاه رفتار و خلق وی می¬باشد به همین خاطر قرآن رفتار انسان را از باور انسان تفکیک نمی کند، بلکه باور همواره رفتار را در پی خواهد داشت. الّذین آمنوا و عملوالصالحات تعبیر رایج قرآن کریم است که عمل صالح به دنبال ایمان و باور شایسته و صالح می¬باشد، نمی شود باور صحیح و پایدار باشد، لیکن عمل صالح و رفتار شایسته در پی نداشته باشد اگر کسی فکر می¬کند مؤمن است لیکن ایمان در رفتارش تأثیر گذار نیست، باید در وجود ایمان خویش تردید کند که چنین شخصی اصولاً باور و عقیده در جانش مستقر نشده است. علی بن موسی(ع) در یک رهنمود عرشی اثرگذاری ایمان بر رفتار و انسان را در چهار محور محور اینگونه بیان می نماید، سُئِلَ عَن خِیارِ العِبادِ فَقَالَ الَّذِینَ اذا أحسَنُوا استَبشَرُوا وَ اِذَا أسَاءُ وا استَغفَرُوا وَ اِذَا اُعطُوا شَکَرُوا وَ اِذَا ابتُلُوا صَبَرُوا و إذا غَضِبُوا عَفَوا. از نام و نشان انسان های برتر سؤال شده است، امام همام چهار نشانه برای آنان بیان می¬فرماید، کسانی که هرگاه نیکی کردند خوشحال شدند و هرگاه بدی کردند طلب غفران کنند و اگر به آنها عطا شد شکر کنند و هرگاه دچار مصیبت شدند صبر کنند و هرگاه خشم گرفتند عفو کنند. (شعبه الحّرانی، 1391، ص 781)
این چهار نشانه، نشان صفای نفس و ایمان برتر این گونه افراد است تا شخصی از ایمان برتر بهره مند نباشد و در ساختن خویش بر خواهش های نفسانی مسلط نشده باشد، این نشانه ها در وی مستقر نمی شوند. (احمدی، 1388، ص130، 121)
و علی بن موسی الرضا(ع) در ضمن روایتی دیگراز امیرالمؤمنین(ع) به عنوان معرفی بهترین افراد فرمودند: کسی که جز گناهش از چیزی هراس ندارد و کسی که تنها به پروردگارش امیدوار است و جاهلی که اگر از او سؤال شود و نداند بدون خجالت بگوید نمی دانم و کسی که از تحصیل آنچه نمی داند حیا نکند و کسی که در مقابل ناملایمات صبر پیشه سازد، زیرا صبر نسبت به ایمان مانند سر است نسبت به بدن و کسی که صبر ندارد ایمان ندارد. (کرباسی زاده، 1379، ص120) باید الگوی تربیتی این ویژگی ها را در خود پرورش و رشد دهد تا بتواند دیگران را به مسیر سعادت و کمال هدایت نماید و دارا بودن هر یک از این صفات برای مربی و کسی که به عنوان تعلیم دهنده می باشد الزامی است زیرا اگر مربی خود به دنبال تحصیل آن چه نمی داند باشد و از بیان آنچه نمی داند بدون خجالت بگوید نمی دانم ابا نداشته باشد این زمینه ای می شود که متعلمین و شاگردانش او را به عنوان الگو قرار داده به دنبال یادگیری علم و ادب باشند و این مهم حاصل نمی شود مگر با صبر و تحمل، زیرا آموختن و عمل کردن به آموخته ها نیاز به صبر و توکل دارد در بیان امام رضا(ع) توکل یعنی جز از خدا نترسی و مربی باید در گفتار و عملش از خدا بترسد و تمام علوم و دانش خود را با صبر و ایمان به شاگرد خود بیاموزد این بزرگترین ویژگی یک مربی خوب برای تعلیم و تربیت می باشد. (نظر نگارنده)
3- در دسترس بودن
از ابوصلت¬هروی نقل شده که گفته¬است: شنیدم علی¬بن¬موسی¬الرضا(ع) می¬فرمود: من در روضه پیامبر خدا(ص) می¬نشستم و دانشمندان در مدینه زیاد بودند، چون یکی از آنها در مسأله ای ناتوان شد، همگی متوجه من می شدند و مسائل را نزد من می فرستادند و من پاسخ آنها را می دادم. (فضل الله، 1390، ص50)
یکی از وظایف مربی به عنوان الگوی تربیتی این است که زمانی از وقت خودش را در اختیار شاگردان قرار دهد و در کنار آن ها باشد تا شاگردان با ارتباط رو در رو بتوانند از فیوضات معنوی او برخوردار باشند و هم سؤالات خود را مطرح نمایند و به تعلیم و تربیت بپردازند زیرا عملکرد مستقیم (گفتاری و رفتاری) مربی در شاگردان می تواند اثر بگذارد که آثار آن در زندگی متربی نمودار می شود.
4- تواضع و فروتنی
تواضع و فروتنی از صفات حمیده و خصال ستوده انسانی است که مخصوصاً از صاحبان جاه و مقام بسیار مطلوب و پسندیده است؛ زیرا به قول سعدی:
تواضع ز گردان فرازان نکوست گدا گر تواضع کند خوی اوست
خداوند تعالی چنین مردمی را که در زندگی خویش تواضع را مشی خود قرار داده اند بندگان مخصوص خود شمرده و آنان را در قرآن کریم ستوده است چنانکه فرماید: (سوره فرقان، آیه 63)
ائمه اطهار(ع) که در تمام سجایای اخلاقی و فضایل نفسانی نمونه و سرمشق دیگران بوده اند در این خصلت حمیده نیز گوی سبقت را از همگان ربوده اند و با مراجعه به تاریخ زندگانی آنان صحت این موضوع ثابت می شود.
حضرت ثامن الائمه نیز مؤدب و متواضع بوده و با طبقات مختلفه مردم با فروتنی رفتار می نمود. (کمپانی، 1386، ص 24)
جعفر بن نعیم بن شادان رضی الله عنه از ابراهیم بن عباس روایت کرده که گفت: هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) با کلامی در گفتارش به کسی جفا و یا درشتی کند، و هیچ گاه ندیدم سخن کسی را قطع کند، صبر می کرد تا طرف سخنش تمام شود و بعد اگر لازم می دید کلامی می گفت، و ندیدم کسی از او حاجتی بخواهد و مقدور آن حضرت باشد و رد کند، و هرگز نزد کسی پای خود را دراز نمی کرد و در برابر همنشین و جلیس، تکیه نمی دادو هرگز ندیدم بد هیچ کدام از خدمتکاران و کارگزاران خود را بر زبان بیاورد و یا دشنام دهد و یا در پیش چشم کسی آب دهان بیندازد، و هرگز ندیدم در خندیدن قهقهه نماید، بلکه خنده اش تبسم بود و چون خلوت می شد و سفره طعام برای او می گستراندند، همه غلامان و خدمتکاران حتی دربان و مهتر را بر سفره می خواند. (شیخ صدوق، 1391، ج2، ص 202)
شیخ کلینی از مردی بلخی روایت کرده که گفت من در مسافرت خراسان با حضرت رضا(ع) بودم پس روزی طعام طلبید و موالی خود را نیز بر آن خوان گرد آورد. گفتم فدایت شوم کاش خوان طعام آنها را جدا می¬کردی. فرمود ساکت باش پروردگار ما تبارک و تعالی یکی است و پدر و مادر ما یکی است و جزاء به اعمال است. (مجلسی، 1404 ه.ق، ج12، ص 29)
باید دانست که فروتنی در برابر اشخاص به خاطر جاه و مقام و ثروت آنان تواضع به معنای حقیقی آن نیست بلکه چنین سفتی تملق و چاپلوسی بوده و نکوهیده و مذموم است بلکه تواضع فی نفسه بدون توجه به خصوصیات زندگی دیگران پسندیده و ستوده است و حتی در مواردی در برابر متکبرین باید نسبت بدانان بی اعتنا بود چنانکه به نقل محدث قمی رفتار حضرت رضا(ع) با فقرا و رعایا به حال تواضع و فروتنی بود لکن فضل بن سهل (وزیر مأمون) بر آن حضرت وارد شد یک ساعت ایستاد تا آنکه حضرت سر بلنند کرد و فرمود چه حاجتی داری. (کمپانی، 1386، ص 26)
5- عالم به قرآن و احوال زمانه
شیخ صدوق روایت کرده از ابوذکوان از ابراهیم بن عباس روایت کرده که گفت: ندیدم هرگز حضرت امام رضا(ع) را که از او چیزی بپرسند و نداند و ندیدم از او داناتر به احوالی که در زمان پیش تا زمان او گذشته است، و مأمون او را امتحان می¬نمود به هر سؤالی و او جواب می¬گفت و همه سخن او و جواب او و مثلها که می¬آورد همه از قرآن منتزع بود و او در هر سه روز قرآن را ختم می¬کرد و می¬گفت: اگر خواهم در کمتر از سه روز ختم می¬کنم اما هرگز به آیه¬ای نمی¬گذرم مگر آنکه فکر می¬کنم در آن و تفکر می¬کنم که در چه چیز فرود آمده و در کدام وقت نازل شده از این روی به هر سه روز ختم می¬کنم. (قمی، 1379، ج2، ص397)
این روایت اشاره به این امر دارد که مربیان با الگو گرفتن از امام رضا(ع) باید به آیات قرآن کریم انس داشته باشند و سعی کنند نسبت به حوادث و احوالاتی که در زمانه اتفاق می افتد آگاهی داشته و معلومتشان به روز و متناسب با مقتضی زمان و موقعیت جغرافیایی مکان زندگی¬شان باشد تا بتوانند در امر تربیت موفق باشند. چنانکه امیرالمؤمنین(ع) می¬فرمایند فرزندان خود را مطابق با زمانه خود تعلیم دهید.
6- پاسخ گو بودن بر اساس شناسایی سطح و نیاز مخاطب
از رسالت های امام(ع) تبلیغ دین و فقط آئین اسلام از شر افکار انحرافی، بدعت ها و … است امام علیه السلام برای انجام این رسالت مهم از شیووه های مختلفی استفاده می کرده است. یکی از شیوه های کارآمد در این مسیر شیوه مناظره است! امام از هر فرصتی برای مناظره با عالمان ادیان، متکلمان و … استفاده می¬کرد. طبق گزارش قطب راوندی هنگامی که آتش فتنه در بصره بالا گرفت و فرقه های مختلف و مکتب های گوناگون آن جا را پایگاه فعالیت خود قرار داد، امام علی بن موسی الرضا(ع) برای خاموش کردن آتش فتنه با استفاده از یک فرصت کوتاه به «بصره» آمد و با اقوام و گروه های مختلف به بحث و گفت و گو نشست و از همه آنان دعوت کرد که در مجلس حضور یابند، از علمای بزرگ مسیحی گرفته تا علمای یهودی و کسان دیگر، سپس فصول مختلف انجیل و بشارت هایی که از پیامبراسلام(ص) در آن آمده تا بشارات اسفار مختلف تورات و زبور را برشمرد و بشارات عهدین را برای آنان به طور دقیق بازگو کرد و با زبان خودشان با آنان تکلم فرمود، آن چنان که حجت بر آنان تمام شد سپس رو به توده مردم مسلمانی که در آن مجلس حضور داشتند کرد و در بخشی از سخنانش چنین گفت: «ای مردم! آیا کسی که با مخالفانش به آیین و کتاب و شریعت خود آنان احتجاج و استدلال کند از همه با انصاف تر نیست؟ عرض کردند آری!
حضرت فرمودند: «بدانید امام بعد از محمد(ص) تنها کسی است که برنامه های او را تداوم بخشد و مقام امانت تنها برای کسی زیبنده است که با تمام امت ها و پیروان مذهب های مختلف، با کتاب های خود آنان گفت و گو کند. مسیحیان را با انجیل، یهودیان را با تورات و مسلمانان را با قرآن قانع سازد و عالم به جمیع لغات باشد، و با هر قومی با زبان خودشان سخن گوید و علاوه بر همه اینها با تقوا و پاک از هر عیب و نقصی باشد، عدالت پیشه، با انصاف، حکیم، مهربان، با گذشت، پر محبت، راستگو، مشفق نیکوکار، امین، درستکار و مدبر باشد به این ترتیب حجت را بر اهل بصره تمام کرد و رسالت خود را در پاسداری از حریم اسلام انجام داد. (صالحی، 1384، ص 204، 203)
این ماجرا اشاره به این امر دارد: از ویژگی های مهم الگوی تربیتی باید این باشد که به سطح مخاطب نگاه کرده و با کلام و لغات خود مخاطب با او سخن بگوید و سعی کند با زبان و کلام او به ارشاد و راهنمائیش بپردازد به عنوان مثال برای تربیت کودک باید به زبان کودکی و لغاتی که برای کودک قابل فهم است با او سخن گفت و به تربیت او پرداخت از زبان داستان و بازی استفاده کرد و مسائل تربیتی را به او آموخت چنانکه حضرت برای قانع کردن عالمان به زبان و لغات و کتاب و دین خودشان به احتجاج کردن و استدلال کردن پرداختند و از طرف دیگر باید در زمینه تربیت از شیوه های مختلف تربیتی استفاده کرد تا در امر تربیت به نتیجه رسید چنانکه حضرت با عالمان و دانشمندان ادیان مختلف از شیوه مناظره برای تربیت اخلاق اسلامی استفاده کردند.

7- فقیه
یکی دیگر از ویژگی های الگوی تربیتی این است که فقیه باشد و امام رضا(ع) در تعریف فقیه می فرماید: بدانید که فقیه کسی است که خیر خود را بر مردم فرو ریزد و آنتان را از دشمنان برهاند … . (قربانی، 1389، ج1، ص 289)
و در روایت دیگری از حضرت از نشانه های فقیه آمده است: بردباری، دانش و خاموشی از نشانه های فقیه است. (قربانی، 1389، ج1، ص 289)
با توجه به این روایات کسی که می خواهد مربی و الگوی تربیتی برای انسان ها باشد باید خیر مردم را بخواهد و سعی کند با هر آنچه که دشمن انسانیت و آدمیت است مخالف باشد و فرد متربی را از آن برهاند مانند جهل، بی ادبی و بداخلاقی و سستی و کاهلی و … و تلاش کند با تعلیم و تربیت فرد متربی سعادت دو جهان او را فراهم آورد و این امر حاصل نمی شود مگر با بردباری و دانشی که شخص مربی دارد که در موقعیت مناسب فرد متربی را به سوی قرب و کمال الهی هدایت نماید.

 

 

 

 

 


نتیجه¬گیری
از رسالت¬های مهم و اساسی که خداوند بر عهده پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت عصمت گذاشته حفظ اساس دین و مبارزه فکری و فرهنگی با انحراف و بدعت هاست از این رو خداوند متعال تمام سجایای اخلاقی و فضایل نفسانی و کمال واقعی را در نهادشان قرار داده تا با سیره (گفتار و رفتارشان) به هدایت انسان ها بپردازند و انسان ها را از جهل و نادانی که موجب هلاکت و نابودیشان است خارج کرده و به سوی نور و صراط مستقیم هداست نمایند و لازمه این امر مساعد بودن شرایط روحی و روانی افراد برای پذیرش حق و اطاعت پذیری از ولایت است زیرا اگر انسان ها خود نخواهند به هدایت و رشد معنوی دست یابند اگر بهترین الگوهای زندگی هم در کنارشان باشد بی فایده خواهد بود با مراجعه به تاریخ زندگانی ائمه فهمیده می شود کسانی که بذر محبت و ارادت به ائمه و اهل بیت پیامبر را در خود پرورانده¬اند و با تمام وجود ولایت ائمه را پذیرفتند زمینه هدایت خود را فراهم آورده و با سیره زندگانی ایشان توانسته¬اند به مراتبی از کمال دست یابند. ولی کسانی که این زمینه را در خود رشد نداده و ولایت پذیری از ائمه نداشته اند اگرچه در کنار ایشان بودند نتوانسته¬اند از وجود نورانی ایشان برخوردار باشند و به سقوط و هلاکت رسیدند پس کسی می¬تواند مؤدب باشد که مؤدب اش خداوند متعال است و آنان کسانی جز پیامبر خدا و ائمه نیستند و کسانی می توانند آداب و اخلاق آنها را بیاموزند که زمینه ادب آموزی و اخلاق آموزی را در روح و جانشان بپرورانند.

فهرست منابع
1. احمدی، حبیب الله، (1388)، امام رضا الگوی زندگی، قم: انتشارات فاطیما، چاپ اول.
2. داودی، محمد، (1389)، سیره تربیتی پیامبر (ص) و اهل بیت، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ سوم.
3. شهرآشوب، محمد، (1379)، المناقب، قم: ذوی القربی.
4. شریف القرشی، محمدباقر، (1382)، پژوهش دقیق در زندگانی امام علی بن موسی الرضا(ع)، مترجم سیدمحمد صالحی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول.
5. شعبه الحرانی، ابومحمدالحسن بن علی بن الحسین، (1391)، تحف العقول عن آل رسول(ص)، مترجم حمیده مروتی، قم: طلیعه سبز، چاپ دوم.
6. صالحی، محمد، (1384)، سیره امام رضا(ع)، قم: دارالهدی، چاپ دوم.
7. صدوق، محمدبن علی ابن بابویه قمی،‌ (1391)، عیون اخیار الرضا، مترجم محمد رحمتی شهر رضا، قم: پیام علمدار، چاپ ششم.
8. فضل الله، محمدجواد، (1390)، تحلیلی از زندگانی امام رضا(ع)، ترجمه سیدمحمدصادق عارف، مشهد: بنیاد پژوهش¬های اسلامی، چاپ شانزدهم.
9. قمی، عباس، (1379)، منتهی الآمال در ذکر تاریخ چهارده معصوم، تهران: انتشارات پیام آزادی، چاپ اول.
10. قربانی، مهدی، (1389)، هزار و یک حدیث رضوی جامع الاحادیث امام رضا (ع)، ترجمه علی آیتی، مشهد: قاف مشهدالرضا، چاپ دوم.
11. کرباسی زاده، علی، (1379)، هشتمین سفیر رستگاری، قم: نشر مولود کعبه، چاپ اول.
12. کلینی، محمد بن یعقوب، (1365)، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم.
13. کمپانی، فضل الله، (1386)، حضرت رضا علیه¬السلام، تهران: انتشارات سفید، چاپ اول.
14. مجلسی، محمدباقر، (1404 هجری قمری)، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء.
15. محدث خراسانی، محمد، (1345)، حیوه الرضا علیه¬السلام یا زندگانی ثامن الائمه علی بن موسی الرضا علیه¬السلام، بی جا، انتشارات کتاب فروشی جعفری، چاپ هشتم.
16. مقرم، سید عبدالرزاق، (1370)، نگاهی گذرا به زندگانی امام رضا(ع)، ترجمه: مرتضی دهقان، بی¬جا، انتشارات میقات.

 

موضوعات: مقالات
[دوشنبه 1395-05-25] [ 06:04:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  ویژگی های الگوی تربیتی در سیره رضوی(1) ...

ویژگی های الگوی تربیتی در سیره رضوی

پژوهشگر: سهیلا مرادی

چکیده
از رسالت¬های امامان علیهم¬السلام تبلیغ¬دین و فقط آئین اسلام و مبارزه فکری و فرهنگی با افکار انحرافی و بدعت¬هاست، امامان علیهم السلام برای انجام این رسالت مهم در امور تربیتی و فرهنگ علمی و تهذیب نفس، کوشش فراوان داشتند و اهتمام آنان تنها به بیان و نصیحت و ارشاد منحصر نمی شد بلکه مراقبت دقیق بر اعمال و مواظبت مستمر سلوک و رفتار و ملاحظه و اصلاح نواقص و معایب اخلاقی را بر هر کس لازم و ضروری می شمردند و از شیوه های مختلف تربیتی برای تربیت انسان ها استفاده می کردند که در سیره زندگی آن ها نمودار بود.
امام رضا(ع) به عنوان یک الگوی کامل تربیتی با سیره زندگانی خودشان درصدد تربیت دینی و اخلاقی انسان ها بودند و ویژگی های الگوی تربیتی در سیره زندگی ایشان تجلی داشت، منظور از سیره رفتارهایی است که فرد در طول زندگی خود و در موقعیت های مختلف انجام داده است که شامل گفتار و رفتار و چگونگی گفتار و رفتار می باشد و تربیت هم به معنای مجموعه ای از اعمال عمدی و هدفدار است که بر اساس برنامه ای سنجیده انجام می شود تا شناخت ها، باورها، نگرش ها و رفتارهای مطلوب را در متربیان پرورش دهد.
در سیره تربیتی امام رضا(ع) امور مختلفی برای تربیت انسان ها لحاظ شده است از جمله اینکه امام می فرمایند باید فرد در تعلیم و تربیت روان شناسی مخاطب را لحاظ نماید یعنی باید حالات شادابی و حالت روی برتابیدن و ادبار نفس مخاطب را لحاظ کرده و در این دو حالت نقش مربی بسیار متفاوت می شود و دومین امری که باید مربی لحاظ نماید پاسخ گویی بر اساس نیاز مخاطب و شناسایی سطح اوست یعنی مربی باید با توجه به سطح و نیاز مخاطب به پرورش فکر و اندیشه او مبادرت نماید.
و اکنون های تربیتی در سیره رضوی دارای ویژگی های منحصر به فرد خود می باشند که از جمله آن ها، دارا بودن ایمان، تواضع و فروتنی، عالم به قرآن و احوال زمانه، فقیه بودن و در دسترس بودن است که انشاءا… مربیان و مسئولان تربیتی این ویژگی ها را در خود بپروارنند تا زمینه رشد و تعالی را در متربیان خود نهادینه نمایند.
روش این تحقیق کتابخانه ای است.
کلید واژه: الگوهای تربیتی، سیره رضوی.

مقدمه
از رسالت های مهم و اساسی که خداوند متعال بر عهده پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت عصمت گذاشته است حفظ اساس دین و مبارزه فکری و فرهنگی با انحراف و بدعت هاست، معصومان(ع) همواره برای حفاظت از دین و پیش گیری و پیدایش انحرافات عالم نمایان از دامن پاک اسلام ناب محمدی(ص) می کوشیدند اگر تلاش های دشوار و پیگیر آنان نبود حاکمان زور و زر آئین اسلام و احکام الهی را دستخوش تغییر و تحریف می کردند. امام رضا(ع) درباره فلسفه وجود امام بر این امر تأکید دارد: «یکی از علت های حضور امام آن است که اگر خداوند برای مسلمانان سرپرستی امین و نگهبانی که مراقب ودیعه الهی و حافظ شرع مقدس باشد، تعیین نمی کرد رفته رفته اساس اسلام فرو می ریخت، دین از میان می رفت، سنن و احکام الهی دگرگون می گردید، بدعت گزاران چیزهایی را بر آن می افزودند، افراد بی ایمان مطالبی را از آن می کاستند، آئین الهی را تحریف می کردند، و دین واقعی را بر مسلمانان مشتبه می ساختند، چه آنکه بیشتر مردم از نظر فرهنگی ناقص اند به کمک علمی نیاز دارند، زیرا خود فاقد کمال اند و علاوه بر نارسایی علمی گرفتار اختلاف هوا و تفاوت تمایلات اند اگر خداوند برای دینی که رسول خدا(ص) آورده است حافظ و نگهبانی در جامعه مسلمانان قرار نمی داد مردم فاسد می شدند، شرایع و سنت ها تغییر می کرد، احکام راستین عوض می شد البته در چنین رویدادی مهم و خطرناک موجب فساد و تباهی تمام مسلمانان فراهم می آمد. (شیخ صدوق، 1378 ق، ج 1، ص101) از طرف دیگر چون انسان ها در در زندگی نیازمند به آراسته شدن زیبایی های آداب و محورهای ادب هستند انسان های تربیت یافته خود را ملزم به رعایت آداب می دانند و در مقابل انسان های ناهنجارهماره حرمت شکن بوده و از رعایت ادب و مزین شدن به ادب دوری می گزینند و با توجه به اینکه رعایت و تعهد به ادب و آداب بستگی به مؤدب هر انسانی دارد تا مؤدب تا چه آداب را ملزم نموده باشد بدین خاطر مؤدب انسان های و الا چون انبیا و به ویژه رسول الله صلّی الله علیه و آله خدای سبحان است که وی را به زیباترین ادب و آداب مزین ساخته است، فان الله عزوجلّ أدَّبه فاحسن ادبه «خدای سبحان، رسول الله صلّی الله علیه و آله را زیبا ادب نمود» این مهم در مورد امامان نیز مطرح است آنان نیز مؤدب به ادب الهی و مؤدب آنان نیز خدای سبحان است زیرا امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «إنّا صنایع ربَّنا و النّاسُ بعدُ صنایع لنا» (ما دست پرورده خداییم و مردم دست پرورده ما) از این رو مشاهده می شود امامان به برترین مراحل آداب مزین هستند به ویژه در معاشرت های اجتماعی به ریزترین مقررات حساس خود را ملزم به رعایت می بینند برخی از محورهایی که امامان در تمام عمرشان آن ها را رعایت می کردند قابل توجه و الگوگیری همگان است. از سوی دیگر امامان از اعتقاد راسخ و عمیق نسبت به ذات باری تعالی برخوردارند، و این باور به حق آنها را ملزم به رعایت ادب و اخلاق نموده است و از این روست که آداب و اخلاقی که امامان همام رعایت می نمایند الگوی برای همگان است که در معاشرت های اجتماعی، پیروان اهل بیت باید چنین رفتاری را در پیش گیرند و باید به مرحله ی از خودسازی برسند تا بتوانند خود را ملزم به رعایت آداب و اخلاق دینی نمایند. از این رو، نگارنده با توجه به اینکه سراسر زندگی پیامبر و ائمه علیهم السلام الگو برای تربیت انسان ها می باشد و مقالات متعددی در این زمینه به نگارش درآمده بر آن شده تا با بررسی سیره زندگی عالم آل محمد علی بن موسی الرضا ویژگی الگوی تربیتی را رصد نماید تا با شناسایی ویژگی های تربیتی امام، آن ویژگی ها را در خود و مربیان بپروراند و زمینه پرورش این ویژگی را در انسان های دیگر فراهم آورد.
سیره تربیتی علی بن موسی الرضا
برای دست یافتن به ویژگی الگوی تربیتی در سیره رضوی با توجه به اینکه پیامبر و ائمه علیهم السلام بهترین الگوی تربیتی برای انسان هایی هستند که می خواهند مراتب و درجات کمال و قرب الهی را از طریق رعایت آداب و تربیت اخلاقی به دست آورند لازم است مفهوم واژه های «سیره» و «تربیت» بررسی شود.
برای سیره چندین معنا ذکر شده است. اولین معنایی که برای آن گفته اند «رفتار» است در قاموس المحیط سیر به معنای رفتن است و اسم مصدر آن سیره (رفتار) است. در زبان عربی وقتی گفته می شود: «حُسن السیره» همین معنا یعنی «خوش رفتار» مراد است.
دومین معنایی که در لغت برای آن ذکر شده «سنت» ، «طریقه» است ابن منظور وطریحی می نویسد: السیره: الطریقه.
معنای سوم سیره، هیئت و حالت است، در آیه «سَنُعِیدُها سِیرَتَهَا الاُولَی آنها عصا را به حالت اولش باز می گردانیم. سیره در همین معنا به کار رفته است. (طه، 21) معانی دوم یعنی «راه و روش» (سنت و طریقه) از معانی دیگر عام تر و رایج تر است. سیره در این معنا رفتارهایی است که کسی در طول زندگی خود و در موقعیت های مختلف انجام داده است. از آن جا که رفتارهایی که افراد در طول زندگی و در موقعیت های گوناگون انجام می دهند با هم متفاوت است، سیره های افراد نیز با یکدیگر تفاوت پیدا می کند. سیره به معنای راه و روش (سنت و طریقه) دارای سه جزء است: گفتار، رفتار و چگونگی رفتار و گفتار؛ زیرا رفتار هم شامل عمل و کردار است هم شامل سخن و گفتار. مراد از سیره در این مقاله راه و روش (سیره و طریقه) است.
در کتاب لغوی «تربیت» را از ماده «ربو» و به معنای افزودن و رشد و نمو آورده اند، «تعلیم و تربیت» مجموعه ای از اعمال عمدی هدفدار است که بر اساس برنامه ای سنجیده، انجام می شود تا شناخت ها، باورها، نگرش و. رفتارهای مطلوب را در متربیان پرورش دهد.
بر اساس این تعریف، اولاً مربی منحصر به معلم یا استاد دانشگاه نیست، بلکه هر فردی که بر اساس برنامه ای سنجیده و به عمد انجام دهد تا شناخت ها، باورها، نگرش ها و رفتارهای مطلوب را در دیگران پرورش دهد، مربی خوانده می شود. ثانیاً محیط تربیت محدود به مدرسه و دانشگاه نیست، پس هر محیطی که چنین فرایندی در آن رخ دهد، محیط تربیتی نامیده می شود. ثالثاً ممکن است رفتارهایی از فردی صادر شود و به طور اتفاقی بر دیگری تأثیر بگذارد و برای مثال اعتقاد، نگرش یا رفتار او را تغییر دهد، بی آنکه رفتار کننده چنین قصدی داشته باشد چنین رفتارهایی تربیتی نیستند. (داودی، 1389، ج 3، ص 12-11)
سیره تربیتی رفتارهایی است که در مقام تربیت دیگران انجام می شود هر رفتاری که پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) انجام داده اند تا شناخت، باورها، نگرش و رفتارهای مطلوب را در دیگران پرورش دهند، سیره تربیت آنان را تشکیل می دهد. در یک تقسیم بندی کلی، سیره پیامبر خدا(ص) و اهل بیت(ع) به دو دسته تقسیم می شود: الف) سیره های صادر شده «در مقام تربیت» (سیره های تربیتی)،‌یعنی رفتارها و گفتارهای صادر شده از پیامبر خدا(ص) و اهل بیت(ع) که در مقام تربیت دیگران بوده اند.
ب) سیره های صادر شده «در غیر مقام تربیت» (سیره های غیرتربیتی)، یعنی رفتارها و گفتارهای صادر از پیامبر (ص) و اهل بیت(ع) که در مقام تربیت دیگران نبوده¬اند. این بدان معنا نیست که چنین سیره هایی که در «غیرمقام تربیت» از معصومان(ع) صادرشده، ارزش و اثری ندارد، انسان بسیاری از رفتارها، گرایش¬ها، آگاهی¬ها را از دیگران کسب می¬کند، بی آنکه دیگری یا حتی خود وی چنین قصدی داشته باشد؛ تأکیدهای بسیاری که در اسلام و سایر فرهنگ ها بر دوستی با افراد نیک شده به همین سبب است. (داودی، 1389، ج3، ص 14-13)
با توجه به اینکه عملکرد و سیره رفتاری امام رضا(ع) نیز شامل این دو سیره می شود به چند مورد از سیره های تربیتی ایشان که می تواند ویژگی الگوی تربیتی در آن نمودار شود اشاره می کنیم:
الف) سیره رفتاری امام رضا(ع)
1- ساده زیستی و عبادت
شیخ صدوق در عیون روایت کرده از حاکم ابوعلی بیهقی از محمد بن یحیی صولی که گفت: حدیث کرد مرا مادر پدرم و نام او غدر بود گفت که مرا با چند کنیز از کوفه خریدند و من خانه زاد بودم در کوفه، پس ما را نزد مأمون آوردند و گویا در خانه او در بهشتی بودیم از راه اکل و اشرب و طیب و زر بسیار، پس مرا او به امام رضا(ع) بخشید و چون به خانه او آمدم آنها را نیافتم و زنی بر ما نگهبان بود که ما در شب بیدار می کرد و به نماز وامی داشت و این از همه بر ما سخت تر بود و پس من آرزو می کردم که از خانه او بیرون آیم تا مرا به جد تو عبدا… بن عباس بخشید و چون به خانه او آمدم گفتی که در بهشت داخل شدم (قمی، 1379، ج2، ص 396)
2- مردم داری
1. حسین بن احمد بیهقی در سال 352 در نیشابور برایم از صولّی ازعون از أبی عباد روایت کرد و گفت: در تابستان فرش حضرت رضا(ع) حصیر و بوریا بود و روی آن می نشست و در زمستان روی ؟؟؟ می نشست و پیراهنی زبر و خشن می پوشید مگر آنکه بخواهد پیش مردم بیاید که در آن وقت لباس سنگین و بهتر دربر می نمود. (شیخ صدوق، 1391، ج2، ص 195)
روزی «سفیان ثوری» حضرت را دید که حمامه ای خز بر تن دارد به او گفت: شایسته تر بود که جامه ای ارزان تر می پوشیدی. حضرت جامه خود را کنار زد و جامه ای دیگر را که از جنس پشم بود، به وی نشان داد، آن گاه فرمود: این برای خوشایند مردم است و دیگری برای خوشایند خدای متعال.
همچنین، هنگامی که یکی از صوفیان، حضرت را برای پوشیدن جامه خز مورد نکوهش قرار داد، امام رضا(ع) در پاسخ فرمود: بگو، چه کسی زینتی را که خداوند برای بندگانش آشکار فرموده، و خوراک و روزی پاکیزه را حرام شمرده است.
همانا یوسف صدیق(ع) جامه دیبای بافته شده از طلا می پوشید و بر تخت فرعون می نشست. آنچه از امام انتظار می رود، عدالت و دادگری است و این که سخن راست بگوید و هنگام قضاوت عادل باشد و به وعده اش وفا نماید. (مقرم، 1370، ص 48-47)
3- صدقه پنهانی
حضرت رضا(ع)، صدقه پنهان بسیار می داد و گفت از حضرت رسول خدا(ص)، حدیثی شنیده ام که فرموده اند:
«التستر بالصدقه یعدل سبعین حسنه و هو مغفور له و المذیع بها مخذول» (پنهان داشتن صدقه برابر است با هفتاد حسنه و صاحب آن، آمرزیده است و هر کس آن را آشکار کند، خوار شده می باشد)
یکی از شیعیان که در طول سفر، سرمایه اش را از کف داده بود، از حضرت درخواست کمک کرد، به نحوی که بتواند به شهرش برسد و آنگاه آن مبلغ را صدقه بدهد. حضرت، پس از شنیدن درخواست آن مرد وارد اتاقی شد و مبلغ دویست دینار را از پشت در به وی عطا فرمود و عرضه داشت که بیرون برو تا مرا نبینی. یکی از کسانی که حاضر بود، سبب این اختفاء حضرت را جویا شد، پاسخ فرمود: که اکنون این مرد به علت تقاضا و درخواست (خود) شرمنده است (بنابراین شایسته نیست که با دیدن من بیش از این شرمنده شود). (شهر آشوب، ج2، ص 412)
امام رضا(ع) آنچه را که در خراسان داشت بین فقرا و بیچارگان تقسیم کرد. فضل بن سهل او را سرزنش کرد و گفت: در واقع این یک نوع تلف کردن است. امام قاطعانه به او پاسخ داد: بلکه این یک فایده است. چیزی را که اجر و پاداشی به دنبال دارد زیان ندان.
انفاق تمام مایملک امام بر فقرا و محرومین و نجات دادن آنها از فقر و فلاکت زیان نبود. درواقع زیان آن چیزی بود که حکام عباسی و اموی و برادرانشان از اموال هنگفتی که در اختبار داشتند خرج شهوات و شبهای سرخ می کردند و هیچ چیز به فقرای مسلمین نمی دادند. (شریف قریشی، 1382، ج2، ص 525)

موضوعات: مقالات
[یکشنبه 1395-05-24] [ 06:50:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  راهنمای پژوهش(1) ...

راهنمای پژوهش

گردآورنده:خانم رستمیان

مقدمه
قال امیرالمومنین علیه السلام : “الحقیقه محو الموهم مع صحو المعلوم” تحقیق از بین بردن خیالات و شفاف کردن واقعیتهاست.
امیرالمومنین علی (ع) می فرمایند: آنچه علم را در درون انسان وارد می کند فهم است و آنچه جوهره علم را آشکار می سازد احاطه بر حقیقت اشیاء و کارهاست.
برای هر محقق و پژوهشگری که در هر زمینه از موضوعات علمی، تحقیق و پژوهش می کند؛ نگارش یک پژوهش – چه در قالب مقاله یا رساله، پایان نامه و یا کتاب – اولا می تواند تاثیر بسزایی برای خود او در رسیدن به نتایج علمی و ابهام زادایی های فکری داشته باشد؛ و ثانیا، برای خواننده اثر پژوهشی او، پاسخگو به شبهات و سوالات فکری باشد و افقهای جدیدی را پیش چشم او بگشاید و راه های روشنی را در تاریکی های نادانسته های او بنمایاند.
علت نیاز به تحقیق
علت نیاز به تحقیق محدویت دید و ورود توهمات و تخیلات در فضای فکر و اندیشه است. انسان در مسیر تفکر زمینه ابتلا ء به اشتباه دارد و در موقعیت های فراوانی از زندگی دچار اشتباهاتی می شود که وضعیت بحرانی برای او پدید می آورند؛ در بسیاری از مواقع به علت محدویت در دید نمی تواند واقعیت را آنچنان که هست تشخیص دهد و به علت نقص در تشخیص، عکس العمل های نامناسب و مشکل زا از خود بروز می دهد. تحقیق انسان را قادر می سازد که حرکت به سوی اهداف خود را کنترل کرده و با پیش بینی و هوشیاری گام بردارد.
امیرالمومنین می فرماید آنچه علم را در درون انسان وارد می کند فهم است و آنچه جوهره علم را آشکار می سازد احاطه بر حقیقت اشیاء و کارهاست.
محقق کیست؟
محقق کسی است که ظرف جانش، از چشمه زلال علوم و معارف سیراب می گردد ، تلاشگری است که می خواهد به حقیقت و واقعیت راه پیدا کند و بشناسد و بشناساند. و در این مسیر ابزار، فنون و روش های تحقیق را می آموزد و معیارهای معنوی و اخلاقی رادر جان و دل حقیقت طلب خود تحقق می بخشد تا ساخته شود و بسازد. آن گاه اسلحه قلم را به دست می گیرد و نجات جامعه بشری را هدف قرار می دهد.
منزلت پژوهشگر
پژوهش گامی است که محقق برای شفاف سازی مسئله ای مبهم برمی دارد تا پاسخی دقیق و منطقی برای حل آن بیابد. رسالت اصلی پژوهشگر و محقق، صیانت از حریم حقیقت و تبیین و تشریح آن است. محقق کسی است که به منظور کشف حقایق، در دریای اندیشه والای انسانی غوطه ور می شود. محققان، اهرم های نیرومند روحی، سرمایه های سرشار فکری، روشن کننده راه پرپیچ و خم زندگی پیشینیان و مقدمه سازان فکری عروج به کمال در پیش روی انسان اند. اینان همان طالبان علم اند که در فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام از ایشان با عبارت های مختلف تجلیل شده است؛ چنانکه امام باقر علیه السلام می فرماید: «همه جنبندگان زمین بر طالب علم درود می فرستد، حتّی ماهی های دریا»

موضوعات: مقالات
[دوشنبه 1395-05-11] [ 04:24:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  آسیب شناسی ازدواج ...

آسیب شناسی ازدواج

چکیده

یادمان باشد بیشتر خانه خرابی ها و مشکلات رضایتمندی زناشویی از ارتباط نادرست نشات می گیرد؛ وقتی زن و شوهر ندانند چگونه باید ارتباط درست و موثر برقرار کنند و چگونه به یکدیگر عشق بورزند، به جای اینکه محبت و عشق را در آغوش یکدیگر درک کنند به بیرون پناه برده و از خانه و خانواده خود منزجر می شوند.

لذا مجموعه تحقیق ارائه شده، درصدد است با بررسی اجمالی در حوزه آسیب شناسی ازدواج به عوامل عدم رضایت زناشویی از روابط جنسی که همه ابعاد زندگی را تحت الشعاع قرار می دهد همچنین بررسی عواملی چون مشکلات جنسی شامل علل مختل شدن روابط جنسی مانند عواملی چون عوامل جسمی، روانی، ارتباطی شرم وحیا، نشانه های شرم، علت شرم، بررسی روش های مقابله با خجالت، رعایت بهداشت جسمی و روانی خانواده و در نهایت توصیه هایی برای داشتن یک رابطه عاشقانه به بررسی وتحلیل به همراه ارائه راهکارها پیشنهاداتی برای بهبود بخشیدن به یک رابطه جنسی رضایت مند و لذت بخش برای زن و شوهر بپردازد.

ادامه

موضوعات: مقالات
[چهارشنبه 1395-05-06] [ 07:42:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  باور به امامت و سبک زندگی مهدوی ...

باور به امامت وسبک زندگی مهدوی

گرداورنده: سهیلامرادی
چکيده
بعد از رحلت پيامبر اکرم (صلی الله عليه واله وسلم) بر سر جانشينی حضرت اختلاف افتاد، گروهی بر اساس آرا ءبعضی صحابه پيامبر، خلافت ابوبکر را پذيرفتندکه به عامه(اهل سنت ) معروف اندوبرخی بنابر تعيين پيامبر، جانشينی علی (عليِه السّلام)را پذيرفتندکه به خاصه(تشیع)معروف اند.اهل سنت امامت را حاکميت دنيوی ونه منصب الهی می دانند که از رهگذر آن جامعه اسلامی اداره می شود. شيعه امامت را منصب الهی وجز اصول دين ،واز نظر اعتقادی، معرفت وبندگی خداوندوشرط قبولی اعمال، ايمان کامل واسلام واقعی را پذيرش ولايت امام می دانندو ضرورت ونياز امام را در تجلّی توحيد ربوبی و تجلّی توحيدعملی وهدايت دينی اثبات می کنند واز آن جا که اين مقاله در مورد باور به امامت وسبک زندگی ولايی است نگارند ه برآن است تا نقش باور به امام زمان را از طر يق معرفت به امام زمان وآثار معرفت در سبک زندگی نمايان کند زيرا باشناخت ويژگی های امام وحق امام سبک زندگی شيعه تغيير کرده ومبنای الهی می گيرد. از ويژگی امام علم وعصمت،آراستگی امام به کمالات اخلاقی است کسی که ويژگی های امام را به شناسد می تواند به معرفت خدا وولايت پذيری دست يابد وباشناخت حق امام که حق وجود وبقا وحق نعمت وواسطه آن ، حق خويشاوندی باپيامبراست می تواند به محبت ودوستی امام ونجات از مرگ جاهلی برسدوچون امام مهدی عج الله در قيدحيات اند از ويژگی خاص شناخت ايشان مهدی شخصی بودن است و از آثار شناخت ايشان برای شيعه اميد ،خودسازی کردن والگوپذيری وکسب آمادگی برای ظهور حضرت و پشتيبانی از مستضعفان ودشمنی با مستکبران ،پيروی از حکومت دينی وولی فقيه ،وحدت کلمه است.
کليده واژه: امامت،مهدويت ،سبک زندگی .

دانلود

موضوعات: مقالات
[شنبه 1395-05-02] [ 06:05:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  چگونه فرزندان خود را در اجتماع از انحراف ایمن سازیم؟ ...

چگونه فرزندان خود را در اجتماع از انحراف ایمن سازیم؟

گردآورنده: سهیلا مرادی
قوی کردن پایه های اعتقادی و دین داری اولاد از مهم ترین عاملی است که باعث می شود فرزندان از انحراف حفظ شوند وقتی کودکان در زمینه خداشناسی قوی باشند دیگر دچار شبهه و شک در زمینه اعتقادی نمی شوند و سعی می کنند به سایر اعتقادات دین پایبند باشند از مهم ترین عوامل بازدارنده از انحرافات اعتقاد به معاد و ارتباط داشتن با خداوند (نماز) است باور به رستاخیز ابدی، موجی نیرومند از مسئولیت الهی و عشق به خدمت در راه خدا برای وصول به وعده های بهشتی پدید می آورد. در پرتو اعتقاد به معاد است که روح فضیلت و درست کاری و ترک هواپرستی و هرزگی خوی دائمی آدمی می گردد یاد آخرت و مسائل آن هیچ دلی را اشغال نمی کند، جز آنکه آلودگی ها و تیرگی های فکری و عملی را از آن می شوید و می زداید.

ادامه

موضوعات: مقالات
[دوشنبه 1395-04-28] [ 04:28:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  علت کسالت و خستگی در عبادت چیست؟ ...


علت کسالت و خستگی در عبادت چیست؟
گردآورنده :سیده مرضیه طباطبایی

یکی از عوامل کسالت و خستگی در عبادت سلب نشاط در زندگی انسان است اصلی ترین عامل سلب نشاط در زندگی انسان گناه ومعصیت است .
اگر خدای نکرده گناه در زندگی انسان راه پیدا کند خوشی را از زندگی انسان می گیرد.
• اگر کسی معاذالله اهل گناه بود و احساس خوشی داشت بداند که این خوشی کاذب است . گناه خوشی را از انسان می گیرد . نشاط را از انسان سلب میکند.اگر گناه در زندگی کسی راه پیدا کند . کم کم عادی می شود . ابتدا قبول گناه برای انسان مشکل است مانند کسی که برای اولین بار در زندگی مواد مخدر مصرف می کند حالت تهوع به او دست می دهد ولی کم کم آهسته آهسته به جایی می رسدکه به مواد مخدر معتاد میشود گناه نیز چنین است ٰ اوایل که انسان معاذالله مرتکب گناه می شود از درون آتش می گیرد . وجدان درونی و نفس لوامه در درون انسان قیام و انقلاب می کنند اگر انسان بداد خودرسید و تصمیم گرفت که توبه کند و خود را از این مصیبت نجات دهد آرام می شود. والا اگر بار دوم وبار سوم و…کم کم قبح وابهت گناه برایش ازبین می رود وعادی می شود.
سخترین آسیب گناه این ست که گوهر ذات انسان را تیره می کند. اگر گوهر ذات انسان تیره شود. هیچ نشاط وطراوتی در عبادت مشاهده نمی شود بلکه روز به روز کسالت و خستگی او نسبت به عبادت بیشتر می شود.
چرا که قلب آدمی، مرکز فرماندهی اوست ، گناه ، آن را مورد اصابت قرار می دهد که همه ی هستی آدمی از دید گاه الهی ، همان قلب یا جان و پا روح آدمی است .اگر قلب او مرتبط با حضرت احدیت باشد و مطیع دستورات او باشد ، این انسان پیروز وشاداب است ، اما هرگاه قلب آدمی چراگاه شیطان شد این انسان از صنف انسان ها خارج و به جمع شیاطین وارد می شود ، لذا گناه از جمله چیزهایی است که قلب انسان را از سلیم بودن به سقیم تبدیل می کند و انسان را دچار لغزش های زیادی می کند .
تکرار گناه و مداومت آن ، موجب تیرگی و واژگونی قلب و مسخ انسان از حالت انسانیت به حالت درنده خوئی و حیوان صفتی می گردد ، و نیز باعث گناهان بزرگتر می شود.
در قرآن آیات متعددی در این رابطه وجود دارد ، از جمله :
« کافران کسانی هستند که خدا ( بر اثر فزونی گناه ) بر قلب و گوش و چشمانشان ، مهر نهاده (به همین دلیل چیزی نمی فهمند ) و غافل واقعی آنانند . »
امام صادق (ع) در سخنی زیبا ، به نمونه دیگر این نوع عقوبت گناه که توفیق نیافتن بر نماز شب و مناجات با خدای مهربان در سحر گاهان است اشاره کرده و می فرمایند :
إِنَّ الرَّجُلَ یُذنِبُ الذَّنبَ فَیَحرِمُ صَلاةَ اللَّیلِ ، وَ إِنَّ العَمَلَ السّییءَ أَسرَعُ فی صاحِبِه مِنَ المِسکین فِی اللَّحمِ !
به راستی که مرد گناه می کند و به خاطر آن از نماز شب محروم می گردد. چرا که عمل بد در صاحب آن ، از چاقو در گوشت زودتر اثر می گذارد .
برای اینکه انسان زندگی شاداب و خوشی داشته باشد واز لحظات عمرش بهره کافی را ببرد و به سعادت دنیا و آخرت برسد باید از گناهان دوری کند وبرای این امرلازم است از خداوند کمک بخواهد .

 

موضوعات: مقالات
[شنبه 1395-04-26] [ 08:35:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت